۱۳۸۴/۰۵/۰۱

توضيح و شفاف سازی:

مطلب قبلی من تحت عنوان ” همتی ديگر بايد“ اعتراض و انتقاد عده ای از دوستان داخل و خارج را برانگيخت. من نميخواستم با دادن پاسخ به انتقادها موضوع را کش بدهم. عادت من طرح موضوع و واگذاری نظرات موافق و مخالف به درايت خوانندگان است.

اما احساس ميکنم روشن کردن بعضی ابهامات خالی از فايده نباشد:

- اگر شما بخواهيد کاری را انجام دهید ولی متوجه میشوید که انجام آن در توان شما نيست . چه ميکنيد؟!

يا اينکه فرض کنيد انجام کاری در توان شما هست ولی اجرای آن توسط شما آنقدر پرهزينه است که منطقا مقبول و معقول نيست، آيا بکارگيری ابزار و توان ديگران منافی قابليت شماست؟

همه ما در زندگی روزمره خود کارهای زيادی را توسط ديگران انجام ميدهيم. درواقع با ديگران در قبال اجرای يک کار مشخص و پرداخت مبلغی معين با ديگران معامله ميکنيم.

مثلا فرض کنيد کشاورزی بخواهد زمين خود را شخم بزند. دو راه پيش روی او قرار دارد. يا اينکه به يک پيمانکاری که تراکتور و تجهيزات لازم دارد بگويد زمينش را در قبال دريافت مبلغ مناسبی شخم بزند و برود. يا اينکه اين کشاورز از روی تعصب و غرور کاذب بخواهد زمين را با وسايل ابتدايی خودش و خانواده اش و بدون اتکا به ديگران شخم بزند. کدام روش در دنيای امروز اقتصادی تر و معقول تر است؟

آنروز که قطعنامه 598 بعد از آنهمه تاکيد بر ادامه جنگ و شعار ”جنگ جنگ تا پيروزی “ از سوی ايران پذيرفته شد، بزرگی گفت: از حالا به بعد ديگر اين ملت هيچگاه وارد جنگ و دفاع و انقلاب و به خطر انداختن جان و مال فرزندانشان نخواهد شد. يعنی ديگر مردم جان و مال خود را پای هيچ امام و رهبر و مصلحی خرج نخواهند کرد. به حرف کسی گوش نخواهند کرد و زير پرچم کسی سينه نخواهند زد.

به هر دليل (که تحليل آن در اينجا نيست ) ، امروزه ملت ما ، ديگرحاضر به پرداخت هزينه سنگين کسب آزادی نيست. بنظر من حق هم دارند. هزينه مبارزه با حکومتی که پشت اسلام و اعتقادات مذهبی مردم سنگر گرفته بسيار پرهزينه تر از آن است که مثلا با دخالت محدود امريکا و پايان دادن به اين وضعيت قرون وسطايی قرار است پرداخت کنيم.

من اولا نميگويم کشورمان را به تحويل بيگانگان بدهيم که رگ غيرت بعضی ها اينچنين متورم شده. من ميگويم برای رهايی از چنگال اين وضعيت ، چه اشکالی دارد چند نفر از شخصيتهای اپوزيسيون ما با آمريکا معامله کنند و در قبال پرداخت مثلا بخشی از توليدات نفت، از امريکا بخواهند بدون ورود به خاک کشور ما فقط يک التيماتوم ۴۸ ساعته برای استعفا خامنه ای بدهد و در صورت لزوم چند تا موشک آبدار نثارشان کند تا مردم از شر اينها برای هميشه راحت شوند؟

من مطمئن هستم اين سلطان علی از سلطان حسين که تاج را بدست خودش به سر افغانها گذاشت ترسو تر و پخمه تر است. اينها فقط حرف زور را خوب ميفهمند و بخاطر همين مسئله با مردم نيز با اين زبان حرف ميزنند. هرجا سمبه پر زور بوده اينها عقب نشينی کرده اند ولو اين عقب نشينی با اعتقادات ادعايی شون منافات داشته باشد. نمونه اش مذاکره با امريکاست. تا سه چهار سال پيش کسی جرات نداشت لزوم مذاکره با امريکا را مطرح کند ولی الان مذاکرات زير نظر شخص رهبر در حال انجام است.

- با دخالت محدود امريکا برای سقوط اين حکومت ، مردم ما چه چيزی را از دست خواهند داد؟ نفت و توليدات آن را؟ مگر الان ثمرات توليدات روزافزون نفت و افزايش قيمت آن از بشکه ای۱۰ دلار تا ۶۰ دلار، سفره ملت را، رنگين تر کرده يا حسابهای ارزی آقازاده ها و دلالان نفتی را؟؟

اگر فرض کنيم که با مداخله امريکا در ايران، بعضی از منافع ملی و زير زمينی ما بخطر افتد، بايد بدانيم که درحال حاضر بدون مداخله امريکا هم منافع ملی ما به تاراج رفته! اعتبار اين کشور کهن سال آنقدر ضايع شده که کشور چلغوزی مثل امارات هم به خاک کشور ما چشم دوخته . از منافع و اعتبار اين کشور چه چيزی باقی مانده؟

بعضی ها فقط بلدند شعار بدهند. ميگويند آزادی با حقارت را نميخواهيم! آخه اين چه حرفی است؟ مگر الان حقارت نميشويم؟؟ هنوز در قرن بيست و يکم مهمترين مسئله ای که در جامعه ما از سوی حکومت اعمال ميشود کنترل زير شکم ماهاست!

چه تحقيری از اين بالاتر که چند تا آدم خل و چل برای ما تصميم ميگيرند. يک نگاهی به مجلس هفتم بکنيد. يک نگاهی به مجلس خبرگان بياندازيد. يه خورده به حرفهای بی محتوای رهبر اين کشور گوش دهيد. يه کم در مورد محدوديتهای مسخره طرز لباس پوشيدن و رابطه زن و مرد در جامعه دقت کنيد. بعد ميبينيد زندگی تحقير آميز يعنی چه!

من ايران را از اعماق وجودم دوست دارم. همه ایام نوجوانی ام برای دفاع از مرز و بوم اين کشورهزینه شد. همواره بيش از خيلی ها که الان به نان و نوايی رسيدند بدون چشمداشت به پست و مقام ،غم ايران را خوردم. از فرهنگ غرب و سلطه جويی امريکائيها بيزارم ولی بر من مسلم شده که امروزه کشور ما گرفتار ”بدتر از امريکايی“ هاست.

من با شهامت ميگويم با دخالت محدود بيگانه ها (تا سقوط حکومت سلطنتی ولايت فقيه ) در کشورم موافقم و مطمئن هستم دير يا زود شما هم به اين نکنه خواهيد رسيد.

لطفا بزاريد طنزمون رو بنويسيم! اينقدر موضوعات جالب دارم که بايد بنويسم!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

راه اندازی سایت مشروطه

برای خواندن مطلبی درباره دروغگویی روحانیون از وبسایت مشروطه دیدن فرمایید. لینک اینجا