۱۳۸۴/۰۸/۳۰

لب تاب ما هم سرقت شد!

رئيس جمهور محبوب سازمان ملل

جناب حاج آقا کوفی عنان

همانطور که استحضار داريد در روزهای اخير موج سرقت های زنجيره ای لب تاب ها در سراسر جهان آغاز گرديده و باعث نگرانی عوام و خواص شده است. آخرين حلقه اين زنجيره غیر انسانی بسرقت رفتن لب تاب شريف ما بود که شرح ماوقع را معروض ميدارم:

عاليجناب آق کوفی

روز يکشنبه چندم شوال المحرم، جهت خريد پاره ای اقلام ضروری از منزل خارج شدم و طبق معمول لب تاب فقيدم را به نیت استفاده از اوقات فراغت مثل نشستن در اتوبوس یا معطل شدن در صف نانوایی و غيره همراه خودم بردم.

از آنجا که ايام الله کريسمس نزديک است فکر کردم بهتر است به يکی از فروشگاههای زنجيره ای اينجا بروم و مايحتاج هفتگی و همچنين مخلفات و ملزومات مناسک کريسمس را از يک محل واحد ابتياع کنم تا در وقت صرفه جويی کرده باشم.

الغرض، در داخل فروشگاه بودم که متاسفانه احساس شديدی به قضای حاجت به من دست داد ، لاجرم راهی بيت الخلا شدم. حضرتعالی بخوبی مستحضريد که درب و ديوارهای توالت های اين فروشگاهها بسيار کوتاه است و فقط قسمت ميانی تنه شخص را استتار ميکند و پاها از پايين تا زانو و همچنين بخشی از قسمت فوقانی بدن از بيرون توالت قابل رويت است.

بهر حال داخل يکی از اون توالتها وارد شدم و بر روی اونجا نشستم و مشغول اعمال واجب و مستحبی اون کار شدم . در همين وقت فکر کردم بهتر است از اتلاف وقت جلوگیری نمایم فلذا لب تاب فوق الاشاره را روشن کردم تا در همان حال به استفتائات مردم و آماده کردن جواب ايميل ها بپردازم. هنوز لب تاب مون لود نشده بود که يکنفر از خدا ناشناس ، از بالای ديوار کوتاه مستراح، عمامه ما را برداشت و فرار کرد. همينکه ما سرمون رو به بالا بلند کرديم که ببينيم چه اتفاقی افتاده و چه بر سرعمامه ما آمده ناگهان يه دستی از غيب از قسمت زير درب توالت داخل شد و در طرفة العينی لب تاب نازنين را از دستانمان کشيد و برد!

ما که شوکه شده بوديم و از بالا و پایین مورد تعرض واقع شده بودیم و حسابی عقل از سرمون پريده بود با همون وضعيت از توالت به بيرون دويديم تا دزد خدا نشناس را تعقيب کنيم که از طرز نگاهها و خنده های خانمهای فروشنده در فروشگاه فهميديم که ای بابا! سرمايه اسلام بيرون افتاده. فورا عقب گرد کردیم و دوباره به توالت مذکور مراجعه نمودیم تا هم شلوارمان را بالا بکشیم و ستر عورت نماییم و هم بقیه اعمال مستحبی ناتمام را به اتمام برسانیم وبلافاصله مثل کماندوهای جنگی به عمليات تعقيب و گريز بی امان و متهورانه پرداختيم که البته بی حاصل بود و دزد ناجوانمرد رفته بود و اقلا منتظر تمام شدن کار ما نشده بود.

کوفی جون

از آنجايی که اين سرقتها از نوع زنجيره ای است بايد دست سازمان های جاسوسی قدرتمندی پشت آن باشد و از شواهد و قرائن چنين استنباط ميشود که کار، کار سازمان جاسوسی سياه باشد.

لذا من به اون جورج بوش مشکوکم . البته بيخودی تهمت نميزنم ولی از قیافه عکس اون ميدونم که کار اون بوده به همين خاطر اين نامه رو برای شما نوشتم که از قول من به اون بگوييد هرچه زودتر لب تاب منو برگردون.

از قول من بگو ک والله بالله لب تاب من هيچ اطلاعات هسته ای نداشت. يه نرم افزار حسابداری و مالی داشت که حساب خمس و زکات مومنين و مقلدين را در آن ذخيره کرده بوديم. يه برنامه ديگه ای هم داشت که جدول لگاريتم شکيات نماز را از روی آن پيدا ميکردم. يه فايل اطلاعات مسائل خصوصی هم بود که تاريخ انقضای عقدهای موقت خانوم ها يی که در تعهد من هستند به ثبت رسيده بود که با دزديده شدن لب تاب، حساب و کتاب حرام و حلال از دستم خارج شد و گناهش گردن شماست. چند تا عکس هم توش بود که مربوط به چند خانم خارجی بود که کنار دریا رفته بودیم تا آنها را به راه راست دعوت کینم.

ملاحظه ميفرماييد که لب تاب ما عاری از هرگونه آلودگی هسته ای بود . من اطمينان راسخ دارم هیچگونه اطلاعات محرمانه ای در کامپیوتر علما پیدا نخواهید کرد. علما موارد محرمانه را در کامپیوتر نگه نمیدارند بلکه جای نگهداری موارد محرمانه توی شلوار علماست که آنهم بازرسان انرژی اتمی روزانه سه بار آنجا را بازرسی میکنند.

با زبون خوش میگم خواهشمندم هرچه سريعتر لب تاب منو پيدا کن و يا حداقل يکی ديگه بخر در غير اينصورت به احمدی نژاد میگم دوباره بیاد اونجا سخنرانی بکنه

من الله توفيق

ملا حسنی در کانادا

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

راه اندازی سایت مشروطه

برای خواندن مطلبی درباره دروغگویی روحانیون از وبسایت مشروطه دیدن فرمایید. لینک اینجا