۱۳۸۴/۱۱/۱۵

زنيرو بود مرد را راستی:

زندگی در کانادا بدليل تنفس هوای پاکیزه و همچنین نگاه نکردن به برنامه های صداو سيما و حرص و جوش نخوردن بخاطر شر و ورهای مسولین جمهوری اسلامی باعث میشه کم کم آدم تپل و مپل بشه لذا ورجه ورجه کردن در کانادا از نون شب هم واجب تره.

اين ساختمانی که ما در اون زندگی ميکنيم يه ساختمان بيست و چند طبقه است که سالن ورزش و استخر و سونای آن در طبقه آخر قراردارند که معمولا معيادگاه عاشقان الله است. خانوم ها و آقايون معمولا در اينجور جاها باهم آشنا ميشن.

روز اولی که من رفتم داخل سالن ورزش، ديدم چند تا از اون دستگاههايی که مثل دوچرخه هستند و طرف بايد هی رکاب بزنه تا لاغر بشه اونجا هست. ديدم من از اين قرتی بازی ها که خوشم نمياد. ورزش بايد ورزش باشه نه سوسول بازی. اين بود که رفتم دو تا ميل زورخانه ای که از ايران با خود آورده بودم را آوردم و نوار”شير خدا“ را هم توی ضبط صوت گذاشتم و شروع کردم به ميل زدن. همه از تعجب دهانشون رو بازکرده بودند و دور من جمع شدند. چند تا شون سعی کردند ميل بزنند ولی نتونستند. منظورم از میل همون وزنه های گوشکوبی شکل است و نه میل بافتنی . خلاصه با تبدیل سالن ورزشی اونجا به زورخانه و تمرین ورزشهای باستانی تا حالا کلی دوست پيدا کرديم و داريم واسه شون کلاس ميزاريم.

و اما در مورد سونا. من اصلا به سونا نميرم. چون يه بار رفتم ديدم همه مردهای خارجی بدون شورت ميان اونجا. خجالت هم نميکشند. مرد گنده همينطوری مياد توی سونا و دراز ميکشه روی اون نيمکت چوبی و ماتحت رو میده بهوا . آخه اين هم شد ورزش؟ خاک تو سرش اينجوری ميخواد لاغر بشه؟

و اما در مورد استخر. ما توی ايران که بوديم استخر نميرفتيم. يا توی حوض خونه مون آبتنی ميکرديم يا توی جوب. يکی دو بار هم رفتيم استخر نیاوران که اصلا جالب نبود چون فقط مردانه بود. بدن پشمالوی مردها که ديدن نداره. اما بيا استخر اينجا رو ببين. پر است از هنرنمایی آفرینش.
اصلا معلوم نيست اينجا استخره يا باغ هلو. اون هم هلوی پوست کنده. پاتوق ما در ايام فراغت توی استخره. هم فال است و هم تماشا. هم ورزش میکنیم و هم عبادت. البته ما از مايو شنا بدمون مياد چون خيلی به آدم ميچسبه و آدم احساس خفگی ميکنه. در عوض بجای مايو ما از همون شورت مامان دوز خودمون استفاده ميکنيم. اين نوع شورت خيلی راحتتر از مايو است ولی سه تا عيب کوچولو داره: يکی اينه که هروقت توی استخر در حال شنا هستم پف ميکنه مياد بالا که باعث جلب توجه ديگران ميشه. دويم اينه که وقتی من توی آب هستم و يه نفر ديگه شيرجه ميزنه توی استخر، بدليل ايجاد موج و تلاطم آب، شورت ما خودبخود کمی پايين کشيده ميشه و ماتحت مبارک نمايان که ميتواند خطرات آتی بدنبال داشته باشد. سومين عيبش هم اين است که وقتی آدم از آب مياد بيرون، خيس بودن اين شورت و چسبيده شدنش به بدن باعث ميشود که همه برجستگی های بدن معلوم شود و ما بخاطر اينکه پيش خانوم های حاضر در استخر خجالت نکشيم مجبوريم از لب استخر تا رسيدن به حوله سينه خيز بريم تا اون ها متوجه اون موضوع نشوند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

راه اندازی سایت مشروطه

برای خواندن مطلبی درباره دروغگویی روحانیون از وبسایت مشروطه دیدن فرمایید. لینک اینجا