۱۳۸۵/۰۵/۲۲

آقا ساعت چنده؟

يکی از عادات خيلی خوبی که اين خارجی های کافر خدانشناس دارند داشتن زبان تشکر است. برای کوچکترين کار فورا از شما تشکر ميکنند. کلمه تشکر از زبان آنها نمی​افتد. . خارجی ها ی باسواد از زبان انگلیسی فقط دو کلمه را بلدند یکی کلمه لطفا و دیگری کلمه متشکرم.از بس از اين دو کلمه استفاده ميکنند که بعضی مواقع من فکر ميکنم اگر کسی از زبان انگليسی فقط همین دو کلمه (لطفا و متشکرم) را بلد باشد دیگه مشکلی در مکالمات روزمره نخواهد داشت.
فرض کنيد يکروز يک خارجی از من می پرسد: آقا ساعت چند است. لطفا؟
من هم مثلا ميگويم: هفت و ده دقيقه.
فورا لبخند ميزند و تشکر ميکند.و بعد به راه خود ادامه میدهد. گاهی دو سه بار تشکر میکنند. یکبار یک خانم هلو صفت خارجی در شنیدن وقت و ساعت اينقدر محکم و با احساس از من تشکر کرد که من شرمنده اخلاق ورزشی و تناسب اندامش شدم و و دلم ميخواست ساعتم را از مچم باز کنم و به او بگويم: اصلا ساعتم مال شما. قابلی نداره.

حالا برعکس فرض کنيد توی ايران هستم و توی خيابان انقلاب دارم قدم ميزنم. يکی از هموطنان عزيز با حالت اخمو و با لحنی تحکم آميز می پرسد؟ آقا ساعت چنده؟
همينکه من بگويم مثلا: هفت و ده دقيقه
طرف بدون يک کلام تشکر خشک و خالی راهش را ميگيرد و ميرود. انگار از اول من وظيفه داشتم جواب او را بدهم. مرد حسابی! اولا من بخاطر کمک به تو کلی انرژی مادی و معنوی صرف کردم تا تو با خيال راحت بفهمی ساعت چند است. من پنجاه هزار تومن داده​ام یکعدد ساعت و آنرا بسته​ام به دستم . این یک. برای جواب دادن به سوال تو وقت صرف کرده​ام. اين دو. برای پاسخ به همين سوال ساده ابتدا سئوالت از طريق پرده گوش و از طريق عصب شنوايی به مغزم ارسال شد. سپس در مخچه تجزيه و تحليل گردیدکه مبادا فحش يا حرف نامربوطی زده باشي. سپس از طريق رشته های عصبی به عضلات دست فرمان داده شد که مچ دستی که ساعت بر روی آن بسته را در مقابل چشمانم قرار گيرد. سپس مردمک چشم و ديافراگم چشم از وضعيت عقربه های ساعت مچی تصوير برداری کرده و از طريق اعصاب بينايی دوباره به مغز فرستادند. در مغز کلی ضرب و تقسيم و عمليات رياضی انجام شد تا بفهمد ساعت چند است. سپس از مغز به لب و صورت و لپ ها دستور داده شد تا با همکاری زبان و تارهای صوتی آنرا به اطلاع تو برسانند. حالا در مقابل اين همه کار و انرژی تو همينطوری سرت را مثل بزغاله می اندازی پايين و بدون يک کلام تشکر ميروی؟؟ حیا هم خوب چیزیه والله.

در اينجور مواقع حسابی ماتحت آدم ميسوزد و با خودش ميگويد: ای کاش از اول جوابش را نداده بودم.
البته اين اواخر من يک راه حل خوبی برای اينکار پيدا کرده بودم. در ايران هرکس از من ساعت را می پرسيد. ابتدا ساعت را غلط ميگفتم مثلا ميگفتم: هشت و نيم! و منتظر عکس العملش ميشدم. اگر تشکر ميکرد فورا حرفم را اصلاح ميکردم و ميگفتم: نه . ببخشيد منظورم هفت و ده دقيقه است.
و اگر تشکر نکرده و همينطوری بزغاله وار ميرفت چيزی نميگفتم و دلم خنک ميشد. بگذار حالش جا بیاد. بالاخره يکروز فرهنگ بزغاله​ای ما بايد عوض شود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

راه اندازی سایت مشروطه

برای خواندن مطلبی درباره دروغگویی روحانیون از وبسایت مشروطه دیدن فرمایید. لینک اینجا