۱۳۸۵/۰۸/۱۶


واقعا بمب اتم حق مسلم ماست:



آقاجان! من هم به پيروی از بقيه خل و چل​​​​​​​​​​​​​​​​های عتیقه مثل دکتر عباسی و داریوش سجادی وغيره معتقدم که واقعا بمب اتم حق مسلم ماست. راست ميگم بجان خودم. شوخی ندارم.
من قول ميدهم اگر فقط دوتا بمب اتمی کوچولو داشته باشيم همه بدبختی​های اين مملکت درست ميشه. باور نداريد؟ الان توضيح ميدم:

فرض کنيد ما همبن الان دوتا بمب اتمی درست کرديم و گذاشته​ايم توی انبار و درب​آنجا را قفل کرده​ايم و کلیدش را داده​ايم دست یک آدم مطمئن و مورد اطمینان.
بعد از گذشت مدتی امريکا و اروپا از دستيابی ايران به سلاح اتمی حسابی عصبانی ميشوند و ميگن: ديديد اينها دروغ ميگفتند. اينها ميگفتند ما میخواهیم از بمب اتم برق توليد کنيم حالا رفته​اند سلاح اتمی درست کرده​اند و برای ما دارند شاخ و شانه میکشند. ابتدا تهديد ميکنند و قطعنامه صادر ميکنند ولی فایده​ای ندارد. احمدی​نژاد به خارجی​ها دهن کجی ميکند و شکلک درميآورد. خارجی​ها از اين حرکت کفری ميشوند و قسم میخورند که به ايران حمله نظامی کنند. ناوگانها به خليج فارس روانه ميشوند و پايگاههای نظامی منطقه به حالت آماده باش درمی​آيند.
مقام رهبری دستور ميدهد: حالا ديگه وقتشه! برويد از انبار اون دوتا بمب را بياوريد تا بزنيم کله امريکا و اروپا را خاکشير کنيم.
فرماندهان نظامی اعم از ارتش و سپاه تشکيل جلسه ميدهند تا ببينند کليد انبار دست کيست؟ آخه توی مملکت شير تو شير ما که هيچ چيز حساب و کتاب نداره معلوم نيست چه ارگانی متصدی چه کاری است. خلاصه فرماندهان نظامی چند گروه ميشوند و هرکدام از يک راهی ميروند تا شايد کليد انبار را پيدا کنند.
ميروند سراغ مقام رهبری و می​پرسند حضرت آقا کليد انبار پيش شماست؟ مقام رهبری می​فرمايند: اين چه سوالی است؟ مگر من انباردارم؟ من ولی فقيه​ام و کارم نظارت بر قوای سه​گانه است و سياستگذاريهای کلان. اين سوال شما توهين به مقام شامخ ولايت است. زود از اينجا برويد والا عصبانی ميشوم. فورا کلید را پیدا کنید.
به سراغ رئيس جمهور ميروند و همان سوال را می​پرسند. احمدی نژاد ميگه: به حضرت عباس من کليد را برنداشتم. اين آقای الهام هم شاهد است! ميتوانيد از او بپرسيد.
به سراغ آقای شاهرودی رئيس قوه قضائيه ميروند. او ميگويد: از زمانیکه من این خرابه را تحويل گرفته​ام کليدی نديدم. برويد از سعيد مرتضوی بپرسيد.
ميروند سراغ مرتضوی. مرتضوی ميگويد: حتما این روزنامه​نگاران پدرسوخته کليد انبار را کش رفته​اند. خودم حسابشان را ميرسم.
ميروند سراغ خاتمی بعنوان رئيس جمهور پيشين . هرچه می​پرسند شما خبر داری کليد انبار پيش کيه؟ الان دشمن پشت مرزهاست و هر لحظه ممکن است بما حمله کند. زود باش بگو.
خاتمی نيم ساعت فقط لبخند ميزند و نهايتا که سکوت را می​شکند ميگويد: بايد در اين مورد فکر کنم. نگران نباشيد کليد يک روزی پيدا خواهد شد. تاريخ اين را ثابت خواهد کرد.

ميروند پيش کروبی. کروبی ميگه ما تابع رهبری هستيم. اگر ايشان بفرمايند کليد پيش ماست پس حتما هست! ولی همانطور که امام راحل فرمودند پيش ما نيست.
فرماندهان خسته و گيج و نااميد شده برميگردند دوباره تشکيل جلسه ميدهند.
بعد از کلی جر و بحث به اين نتيجه ميرسند که کليد را احمدی​نژاد انداخته توی چاه مسجد جمکران تا بدست آقا امام زمان برسد. بنابر اين همه کشور بسيج ميشوند ميروند توی مساجد و امامزاده​ها دعای فرج ميخوانند تا حضرت ظهور کند و کليد را بياورد
حضرت که ظهور کند ظلم و جور و ديکتاتوری از بين ميرود و ايران گلستان ميشود.
حالا ديديد برای چی ميگم بمب اتم حق مسلم ماست




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

راه اندازی سایت مشروطه

برای خواندن مطلبی درباره دروغگویی روحانیون از وبسایت مشروطه دیدن فرمایید. لینک اینجا