۱۳۸۶/۰۳/۰۲

عواقب يک برخورد:

عواقب يک برخورد:




به عکس بالا با دقت و تامل نگاه کنيد. چه احساسی داريد؟ اين يک تصوير معمولی نيست. اين آيينه محدب سرنوشت يک ملت است.
اين زن درحالی که بغض گلويش را گرفته چه ميگويد؟ شايد ميگويد: مردم! ببينيد با من چه کردند؟
بنظر شما عواقب اینگونه برخوردها چیست؟ یعنی بعد از این برخورد٬ این خانم چگونه فکر میکند و چگونه مسائل جامعه را ارزیابی میکند؟

شايد اين خانم تا قبل از اين برخورد٬ کاری به کار حکومت و سياست و نظام نداشته و مثل یک آدم معمولی فقط سرگرم زندگی روزمره خود بوده. ولی بعد از اين برخورد او تبديل به يک عنصر مخالف اين حکومت خواهد شد. محال است او تا زمانی که زنده است اين واقعه و اين برخورد را فراموش کند. او از این نظام کینه بدل خواهد گرفت و انرا به دیگران نیز سرایت خواهد داد.
آيا بنظر شما اين خانم در انتخابات آينده رای خواهد داد؟ برای او چه فرقی ميکند محافظه کار و يا اصلاح​طلب؟ او از همه نظام نفرت دارد. او خواهد گفت: مرده شور همه​شان را ببرد.
بعد از اين برخورد٬ او خود را بی​کس و تنها می​بيند. از خود می​پرسد اين چه جهنم دره​ای است که دارد زندگی ميکند. در روز روشن او را کتک ميزنند. تحقير ميکنند. تهديد ميکنند و زورگويی ميکنند و دادرسی نيست تا لااقل حرفش را گوش کند و مرهم زخمش باشد.
از آنجايی که حکومت به او زور گفته و او را تحقير کرده٬ آرزو ميکند يک قدرت مافوق پيدا شود و دودمان اين نظام را به باد دهد. اين همان چيزی است که باعث شده بسياری از مردم عادی جامعه ما برای پرواز جت​های جنگی ارتش امريکا بر فراز تهران لحظه شماری کنند. این حقیقت تلخی است ولی واقعیت دارد. ممکن است من و شما به او بگوییم او دارد اشتباه میکند ولی یادمان باشد سر و صورت او خونی شده نه ما.
اين است عاقبت حکومتی که زورش فقط به شهروندان بی دفاع خود ميرسد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

راه اندازی سایت مشروطه

برای خواندن مطلبی درباره دروغگویی روحانیون از وبسایت مشروطه دیدن فرمایید. لینک اینجا