۱۳۸۷/۰۳/۱۶

هرکس ماشینش را چگونه میفروشد؟

طرز فروختن ماشین توسط هر فرد٬ رابطه مستقیمی با شخصیت و منش او دارد. مثلا یک بنگاهی خرید و فروش اتومبیل برای فروختن یک ماشین قراضه به یک مشتری بینوا چنین میگوید:
« آقایی که شما باشید٬ این ماشین حرف نداره. بیست بیسته. موتور گیربکس‌اش آخ نگفته. سابقه تصادف نداره و زیرش تابحال آفتاب ندیده (منظورشان این است که تا بحال چپ نکرده). سند دست اوله. مال یک خانم دکتر بوده که فقط باهاش میرفته مطب و برمی‌گشته خونه. من خودم میخواستم این رو بخرم واسه خانمم ولی از بدشانسی٬ خانمم دو قلو زاییده و نمی‌تونه رانندگی کنه. حالا میل خودته. اگر نخری از کف‌ات رفته....»

حالا فرض کنید انشالله این حکومت جمهوری اسلامی سقوط کرده و همه علما بیکار شده و افتاده‌اند توی کار خرید و فروش ماشین.
مثلا یک روز جمعه که برای تماشا به پارکینگ بیهقی می‌رویم٬ شخصیتهای سابق مملکتی را می‌بینیم که هریک در گوشه‌ای کنار ماشین‌شان ایستاده‌اند و دارند مخ مشتری‌ها را می‌زنند:

رئیس جمهور محبوب:
این ماشین مال یک دانشمند هسته‌ای بوده که متوسط سنش شانزده سال بوده و فقط با این ماشین از زیر زمین خونه‌شون میرفته جمکران و برمی‌گشته. این ماشین جون میده تا باهاش توی تاریکی رانندگی کنی. چون همیشه یک هاله‌ای از نور آن را احاطه میکنه و شما میتوانید چراغ‌های ماشین‌تون را خاموش کنید و کلی صرفه جویی توی مصرف برق بکنید.

شیخ مهدی کروبی:
این ماشین پنجاه هزار تومان زیر قیمت بازاره. مال یک خانم دکتری بوده که فقط روزی بیست دقیقه می‌آمده توی این ماشین می‌خوابیده و میرفته. اگر می‌بینید کیلومترش زیاد نشان میده٬ مال اینه که یک شاگرد مکانیکی که ناشی بوده اشتباهی اعداد و ارقامش را دستکاری کرده و الا این ماشین همیشه در خط رهبری بوده.

مقام معظم رهبری:
آحاد مشتری‌ها بدانند که این ماشین مال یک خانم دکتر بوده که فقط با آن می‌رفته امریکا و برمیگشته.
بحول قوه الهی این ماشین در بهترین وضعیت قرار دارد.لاستیک ‌های این ماشین با نشاط و پرباد است و هرگز پنچر نشده است و نخواهد شد.(تکبیر حضار)
من در همین جا اعلام میکنم که هرکس این ماشین را از من نخرد در خط استکبار جهانی و در مقابل این ملت قرار دارد و باید با او برخورد شود. اگر قرار باشد بین قطار و هواپیما یکی را انتخاب کنید باید بیایید همین ماشین من را انتخاب کنید.
و اما یک جمله هم بگویم برای روشنفکران خودباخته و غربزده‌هایی که هی می‌پرسند قیمتش‌ چنده٬ قیمتش چنده؟
مشتری باید بداند که تا زمانی که این ماشین و این ملت حاضر در صحنه هست٬ شما آروزی شنیدن قیمت را به گور خواهید برد. ما یک قدم از حرف خودمان عقب نشینی نخواهیم کرد و اصلا قیمت- پیمت نخواهیم داد.
(تکبیر حضار)

ادامه اش را در قسمت نظرهای لینک بالاترین بخوانید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

راه اندازی سایت مشروطه

برای خواندن مطلبی درباره دروغگویی روحانیون از وبسایت مشروطه دیدن فرمایید. لینک اینجا