۱۳۸۸/۰۱/۲۳

مگر عیسی را من کشتم؟


اولا مخلص جناب جیسس خان عزیز هم هستیم در بست!
ولی خدا وکیلی این مسخره نیست که یکنفر دوهزار سال پیش به ملکوت اعلی رفته٬ حالا من بیچاره باید تاوان‌اش را پس بدهم؟
مگر من عیسی را کشتم؟
الان دو سه روزه همه جا تعطیله. خیابان‌ها سوت و کورند مثل بعد ازظهر عاشورای خودمان. هوا هم اینقدر ناجوانمردانه سرد است که آدم جرات نمیکند بیرون برود. مردیم از بس تخمه آفتابگردان شکستیم و فیلم سینمایی تماشا کردیم. بابا جان خفه شدیم. این چه وضع دین‌داری است؟ مرده شور اعتقاداتی را ببرم که مایه خسارت به دیگران میشود.

حالا جای شکرش باقی است که توی غرب پای کلیسا را از سیاست و حکومت بریده‌اند والا این کشیش‌های مسیحی که دست کمی از آخوندهای خودمان ندارند برای همه حواریون عیسی و فک و فامیل هایش سالگرد ارتحال میگرفتند و مملکت را به تعطیلی می کشاندند.

باباجان! اعتقادات هرکس برای خودش محترم است نه برای دیگران. هرکس دلش میخواهد هر چند روز را برای پیامبرش عزاداری کند٬ آزاد است برود و عزاداری کند. چرا دیگران را هم دنبال خود می‌کشانید؟

من بابت محل کارم ماهیانه سه هزار دلار اجاره میدهم. که میشود به عبارتی روزی صددلار. الان چهار روز تعطیل شده بخاطر گل روی عیسای عزیز. یعنی من حدود سیصد-چهارصد دلار همینطوری مفت و مجانی ضرر کردم بخاطر اینکه در دو هزار سال پیش یک عده از خدا بی‌خبر نمیدانم سر چه موضوعی به اون عیسای مسیح گیر داده بودند و بالاخره او را به صلیب کشیدند.
حالا به این رقم٬ هزینه بیمه و سکوریتی و تلفن و اینترنت و بهره های بانکی و هزار کوفت و زهرمار دیگر را هم اضافه کنید. چون بالاخره ما این هزینه‌ها را میدهیم تا از این مکان استفاده کنیم و درآمد ایجاد کنیم. وقتی که تعطیل باشد عملا این هزینه‌ها تبدیل به ضرر میشود. ضمنا پول تخمه آفتابگردان هم اضافه شود.
خلاصه یک صورتحساب پانصد دلاری نوشته‌ام به حساب درگاه الهی بابت عروج ملکوتی حضرت عیسی قدس سره در دو هزار سال پیش!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

راه اندازی سایت مشروطه

برای خواندن مطلبی درباره دروغگویی روحانیون از وبسایت مشروطه دیدن فرمایید. لینک اینجا