۱۳۸۸/۰۶/۳۰

قیصر به نیویورک می‌رود:

فیلم قیصر را که یادتان هست؟
امروز یکدست کت شلوار مشکی با یک جفت کفش نوک باریک و یک کلاه لنگنی برای خودمان ردیف کرده‌ایم برای رفتن به نیویورک. باید انتقام خون برادر و خواهرانمان را بگیریم.

البته بجای چاقوی ضامن‌دار دو سه تا گوجه فرنگی له شده گذاشته‌ام توی جیبم. شاید یک کیسه زباله هم همان حوالی پیدا کردم پر از آت و آشغال که نثار رئیس دولت کودتا و همراهانشان کنم.

خب. اگر فردا پس فردا تو اخبار شنیدید یکنفر با گوجه فرنگی یا کیسه زباله از احمدی‌نژاد استقبال کرده بدونید کار داداش‌تون بوده!
اگر شنیدید توی کنفرانس خبری لنگه کفش و دفتر و خودکار و عینک و دوربین عکاسی به سمت او پرتاب کرده بدونید کار داش قیصر بوده!
اگر شنیدید هنگام سخنرانی ا.ن. در سازمان ملل یکهو برق رفت بدونید داش قیصر فیوز برق ساختمان سازمان ملل را قطع کرده و زده به چاک!
اگر شنیدید محمود چاخان و نوچه‌هایش را زیر بازارچه سازمان ملل لت و پار شدند و کتک خوردند بدونید کار پهلوان قیصر بوده!

خلاصه نفس کش میخواهیم توی نیویورک به مولا!
یا علی! بزن بریم به امید خدا!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

راه اندازی سایت مشروطه

برای خواندن مطلبی درباره دروغگویی روحانیون از وبسایت مشروطه دیدن فرمایید. لینک اینجا