۱۳۸۹/۰۱/۱۱

جمع آوری امضا برای محاکمه خامنه ای

پس از تقلب در انتخابات اخیر و صدور دستور کشتار مردم توسط شخص علی خامنه ای یکی از دوستان یک پتیشن درست کرد و از ما خواست لوگوی آنرا کنار وبلاگ مان بگذاریم.
امروز رفتم دیدم ماشالله ماشالله چه خبره!
بیش از شصت هزار نفر رفته اند و آنرا امضا کرده اند که رقم خوبی است ولی بیشتر از اینها میتوانیم امضا جمع کنیم.

دوستانی هم که وبلاگ دارند میتوانند این لوگو را در وبلاگ خودشان اضافه کنند:

به امید روزی که خامنه ای جنایتکار و دار و دسته چاپلوسش را به میز محاکمه بکشانیم.

۱۳۸۹/۰۱/۱۰

دیدار مقام مزخرف رهبری از صنایع خودروسازی

بنا به خبرگزاری وبلاگ ما عصر دیروز هنگامی که شیفت کاری کارگران تمام شده بود و آن بیچاره ها میخواستند سوار اتوبوس هایشان بشوند و به خانه هایشان برگردند مقام مزخرف رهبری به همراه عده ای از برادران لباس شخصی ها و یگان ویزه وارد مجتمع صنایع خودروسازی شدند و شروع به ضرب و شتم شتم کارگران کردند وآنها را مجبور به بازگرداندن به سر کارهای خود نمودند. لازم به ذکر است که عده ای از این کارگران که بعدا معلوم خواهد شد وابسته به سرویس های اطلاعاتی غرب هستند دستگیر و جهت گرفتن اعترافات لازم به پادگان های سپاه فرستاده شدند.
مقام مزخرف رهبری در بازدیدشان از توسعه و خلاقیت صنایع خودروسازی کشور ابتدا از نمازخانه مجتمع دیدار کردند و خواستار توسعه قسمت جاکفشی نمازخانه و همچنین بهبود تهویه مستراح ها و وضوخانه مجتمع با استفاده از ابتکار و فن آوری های داخلی شدند. مقام مزخرف در این دیدار یکایک توالتهای ساخته شده را مورد بازدید قرار دادند و با گفتن "اهم" تک تک دربهای توالتها را باز و بسته فرمودند و سیفون آن را مورد امتحان قرار دادند که اینها خود حاکی از اشراف مقام عظما به سیاستهای کلی نظام دارد. به هنگام بازدید مقام عظما از توالت ها عده ای از همراهان معظم له که تحت تاثیر احساسات شدید قرار گرفته بودند در حالیکه دماغ شان را گرفته بودند و آهسته اشک میریختند و صدای هق هق بعضی از آنها فضای توالت را ملکوتی کرده بود.

همچنین در این دیدار مقام مزخرف رهبری از نمایشگاه قطعات و لوازم یدکی خودرو بازدید فرمودند و به مسولین کارخانه تذکر دادند که: « جمع کنید این قطعات را. اینها مال غرب است. ریشه این چیزها برمیگردد به غرب و کشورهای سلطه. چه لزومی دارد شما برای ساخت موتور یک خودرو از قطعاتی مثل سوپاپ و میل لنگ و سیلندر و پستان استفاده میکنید. بروید بجای این چیزها از امکانات داخلی و محصولات محلی استفاده کنید. مثلا چرا بجای لوله اگزوز از لوله بخاری استفاده نمیکنید؟ هم ارزانتر و سبکتر است و هم ساخت داخل است و همه حلبی سازها هم میتوانند این قطعات یدکی را درست کنند.
یا مثلا این همه پول خرج میکنید تا مثلا صندلی برای ماشین درست میکنید. خب. این چه کاری است؟ مگر در فرهنگ اسلامی ما لحاف و تشک و متکا نیست؟ چرا ما باید از الگوهای دشمن استفاده کنیم؟
یا مثلا ببینید چقدر سرمایه از کشور خارج میشود برای چیزهای غیرضروری مثل برف پاکن و بوق و اینجور چیزها. اصلا مگر ما چقدر در کشورمان برف داریم که این همه سرمایه ملی کشور را صرف واردات و یا مونتاز برف پاکن میکنید؟ اینکه غربی ها ماشین شان برف پاکن دارد بخاطر وضعیت آب و هوایی آنجاست و لزومی ندارد ما هم دنباله رو آنها باشیم. من همان روز اول که ماشین برایم آوردم به راننده ام گفتم برف پاکن آنها را از جا بکند و ببرد چنوب تهران به افراد مستحق بدهد و یا به اوراقی ها بفروشد. لزومی ندارد ما برف پاکن داشته باشیم. هر وقت شیشه کثیف شد خب اشکالی ندارد به یکی از محافظانتان بگویید دستش را دراز کند و شیشه را با آستین دستش تمیز کند. این که دیگر کاری ندارد.»

در پایان این دیدار مقام مزخرف رهبری به مسولین سفارش کردند که به کارگران کشور دوست و برادر چین از قول ایشان سلام برسانند و بگویند: برادران چینی! امسال سال کار مضاعف است. آحاد برادران چینی باید بیشتر کار کنند و محصولات بیشتری را برای ما تولید نمایند. البته مارک خودمان را هم به روی آنها بزنند  ما خودمان بلدیم چگونه آنها را مونتاز کنیم.


 بنا به گزارش شاهدان عینی مقام مزخرف رهبری هنگام لمس کردن یکی از میل لنگها به یکی از همراهان فرمودند: طیب الله انفاسکم! که مورد استقبال و تشویق حاضران قرار گرفت.

۱۳۸۹/۰۱/۰۸

در گرامیداشت سولاخ اوزون

دیشب ساعت هشت و نیم که شد یکهو دیدم همه اهل محل چراغهایشان را خاموش کردند. یادم آمد که این یک حرکت سمبولیک است برای حفاظت از محیط زیست و ایجور چیزها. 
واقعا توی محله ما همه چراغها را خاموش کرده بودند. این برای من خیلی جالب بود.

توی اون تاریکی من به این فکر میکردم که چقدر سطح آگاهی مردم بالا رفته و چقدر عقلانیت در جهان در حال حاکم شدن است. نه اینکه بخواهم بگویم دیگر همه چیز گل و بلبل شده ولی در مقایسه با چند دهه قبل جهان و مردم دنیا بطور چشمگیری عاقل تر شده اند.
یادم آمد زمان جنگ ایران و عراق وقتی آژیر قرمز از رادیو پخش می شد بارها از مردم می خواستند چراغها را خاموش کنند. گاهی از توی کوچه صدای نعره یک رهگذری به گوش میرسید که از مردم میخواست لامصبا چراغهاتون را خاموش کنید. حتی گاهی به سمت پنجره خانه هایی که چراغهایشان روشن بود سنگریزه هایی پرتاب میشد ولی بعضی مردم حال خاموش کردن چراغها را نداشتند. یعنی این کار یکجور قرتی بازی بود برایشان. اصلا به فکر جان خودشان و دیگران هم نبودند. جالب این بود که همین مردم وقتی که صبح میشد می رفتند پایگاههای بسیج و برای رفتن به جبهه ثبت نام میکردند. یعنی حاضر بودند جان شان را در رودررویی با دشمن بخطر بیاندازند ولی حاضر نبودند مثلا ده دقیقه چراغهای خانه هایشان را خاموش کنند.
ولی الان وضع خیلی عوض شده. مردم در سراسر دنیا خیلی عاقل تر شده اند. مثلا خود ما دیشب بخاطر اهمیت دادن به محیط زیست و گلوبال ورمینگ و به احترام سولاخ اوزون از ساعت هشت و نیم همه چراعها را خاموش کردیم و رفتیم خوابیدیم.

۱۳۸۹/۰۱/۰۶

حکومت پوشالی

آن زمانی که ما بچه بودیم و هر وقت توی کتابها میخواندیم و یا از زبان دیگران این عبارت "حکومت پوشالی" را می شنیدیم واقعا مفهوم اصلی آنرا درک نمیکردیم که حکومت چه ربطی به پوشال دارد ولی بعدا وقتی خودم در این داخل این حکومت کار اجرایی کردم و پایین و بالای این نظام را شناختم به عمق معنی و مفهوم "حکومت پوشالی" آگاهی پیدا کردم طوری که الان میتوان این مبحث را در دانشگاه هاروارد تدریس کنم و درباره آن کتاب بنویسم.
شما باورتان نمیشود که این حکومت چقدر الکی و چقدر پایه های آن سست و بند تنبانی است. نمیدانم تا حالا دیده اید یکنفر بند تنبانش بریده باشد و هی بخواهد با دستش شلوار در حال سقوط  را بالا نگه دارد یا خیر؟ مثلا هی قسمت جلو تنبانش را بالا میکشد قسمت عقبش می افتدو لپ های پایین تنه معلوم میشود. تا می آید قسمت عقب تنبان را بالا بکشد قسمت جلوش می افتد و عورتش عیان میشود. تا چپ را درست میکند راست می افتد و خلاصه همینطور همیشه تقلا میکند شلوارش را دو دستی بچسبد تا نیفتد. حالا تصور کنید با همین وضعیت طرف بخواهد مثلا با دیگران دعوا هم بکند. ببینید دیگه چی میشه!

هزار بار گفته ام و باز هم تکرار میکنم این حکومت هیچی ندارد جز یک ماشین سرکوب و تعدادی نظامی کله خرو البته پول نفت. اصلا اینها هیچ برنامه ای در هیچ زمینه ای ندارند. هیچ کدام از کارهایشان از روی محاسبه و تدبیر و سنجش نبوده و نیست. همینطوری سیکیم خیاری! اینها مملکت را مثل یک هیئت سینه زنی اداره میکنند. توی این هیئت ها مثلا وقتی مداح میخواهد چیزی بخواند می بینید تازه چند نفر میآیند سیم و بلندگو و میکروفن را وصل میکنند! مثل اینکه آنها از قبل نمیدانستند به بلندگو احتیاج دارند. هی میکروفن را تنظیم میکنند و صدای آمپلی فایر را کم و زیاد میکنند! یکبار اینقدر کم میشود که صدا نمیاد. یکبار اینقدر زیاد میشود که سوت میزند. هی آدمهای مختلف را می بینید از اینطرف به آن طرف می دوند!

اون موقعی که سایت گرداب راه افتاد و یک عده ای از این بندگان خدا را الکی گرفتند و بزور از آنها اعتراف گرفتند من گفتم: بابا جان! گول خالی بندی های این پاسداران بیسواد و منگول را نخورید. اینها بیعرضه تر از این هستند که شلوار خودشان را بالا بکشند چطور ممکن است بیایند افراد را در خارج از کشور دستگیر کنند. این بدبختها هنوز نتوانسته اند جلوی نامه نگاری و افشاگری بازداشتی ها و کسانی که در پادگان های سپاه زندانی هستند را بگیرند و هر روز یک نامه ای از داخل سلولهای انفرادی به بیرون درز میکند و یا حتی عناصری از داخل همین حکومت به اروپا و امریکا فرار میکند و دست به افشاگری میزند. اینها اگر اقتدار داشتند باید جلوی آنها را میگرفتند.
توی این هفت هشت سال اینها نتوانسته اند حتی به مدت یک دقیقه این وبلاگ فکستنی ما را از کار بیاندازند. ما هم هرچی دل مان میخواهد بار می کنیم و از لج آنها هر روز هم مطلب می نویسیم.
خلاصه موارد اینقدر زیادند که حوصله شما سر میرود از ذکر همه آنها.
فقط همین را بدانید که این حکومت یک حکومت پوشالی به معنی واقعی کلمه است. خالی بندی های این اراذل و اوباش را جدی نگیرید. یک آتشی افتاده در داخل این پوشالها که این بدبختها قادر به مهار آن نیستند و دارند هی فوت میکنند.

۱۳۸۹/۰۱/۰۵

روایتی متفاوت از حضور مقام مزخرف رهبری در مشهد

نامه را محکم به دستش گرفته بود و به کسی نمیداد. به او گفتم: بنده خدا نامه را دست بدست بده ردش کنیم تا برسد دست آقا. گفت: زکی. آقا کیه دیگه. این نامه را داده ام بچه هایم نوشته اند برای بخشدار که فکری به حال فاضلاب مسجد روستای مان بکند که شر و شر میریزد توی آبادی. امروز رفته بودم بخشداری که این نامه را بدهم یکدفعه ما را مثل گله گوسفند جمع کردند و ریختند عقب یک کمپرسی و ما را بزور آوردند اینجا. هرچی داد و فریاد میزدیم که دارید ما را کجا می برید؟ می گفتند سوی دیدار یار!
ما هم خیال میکردیم ما را دارند می برند دیدن صغری خانم  این بود که هیچی نگفتیم. حالا یار کجاست؟
****
بیچاره پیر مرد عشق به مقام رهبری از خود بیخودش کرده بود. مثل مارگزیده به خودش می پیچید. من این همه احساسات پاک را در هیچ جا ندیده بودم. وای خدایا چقدر این مردم رهبرشان را دوست دارند. جلو رفتم و پرسیدم: پدر جان! چرا اینقدر سراسیمه و پریشان هستی؟ مگر بار اول ات است که رهبرت را می بینی. پیر مرد در حالی که دستش را از وسط شلوارش گرفته بود با صدای حزن آلود ولی همراه فریاد جواب داد: آخه لامصبا ولم کنید برم مستراح. الان شلوارم را خراب می کنم.
پرسیدم: پدر جان چرا قبل از اینکه به دیدار رهبرت بیایی نرفتی دست به آب؟
گفت: آخه بسیجی ها ریختند توالت عمومی حرم را تصرف کردند و گفتند بروید پای صحبت آقا. هیچکس نیامده. آبروی نظام داره میره. یالله زود اینجا را ترک کنید و بروید داخل حرم.



۱۳۸۹/۰۱/۰۴

در ملاقات تل آویو چه گذشت؟

از داخل چاپخانه روزنامه کیهان با من تماس گرفتند و گفتند این مطلب را حسین آقای شریعتمداری نوشته و داده دست سرایدار چاپخانه و گفته من یک چند روزی میروم زندان اوین بازجویی دارم شما این خبر را بده در اولین روز بعد از تعطیلات  آنرا در صفحه اول کیهان چاپ کنند.
تیتر در صفحه اول
سایز حروف: به بزرگی تیتر "شاه رفت" زمان انقلاب
فتنه سبز در تل آویو
متن خبر:
بالاخره پیش بینی مقام بسیار عظمای رهبری و تحلیل های کیهان درست از آب درآمد و سر نخ وقایع پس از انتخابات و فتنه اخیر بدست امد. بر اساس اطلاعات رسیده شخصی به نام کاسپین ماکان که از خلبانان شرکت هواپیمایی کاسپین و همچنین کمک خلبان شرکت ماهان است و همانطور که از اسمش پیداست مسئول واگذاری دریای خزر به روسها بوده و برای بی بی سی نیز جاسوسی نیز میکرده و مدتی هم با ندا آقا سلطان رابطه مشکوکی داشته ولی بعدا معلوم شد که ندا آقا سلطان اصلا کشته نشده بوده بلکه آن ترانه موسوی بود که خانواده اش اعلام کردند دخترشان در کانادا مشغول تحصیل است و اصلا کسی در وقایع بعد از انتخابات در ایران کشته نشده است به نمایندگی از سوی مخالفان نظام و فتنه سبز به اسرائیل رفته و با رهبران رژیم صهیونیستی ملاقاتی داشته که در این ملاقات از اسرائیل خواسته یه خورده بیشتر مردم مظلوم غزه را بمباران کند.
لازم به ذکر است که این خبر را برای اولین بار سربازان گمنام ما در بالاترین منتشر کردند که متعلق است به مونشه مهدی یحیی نژاد که از رهبران رژیم اشغالگر صهیونیستی است که قبلا در دانشگاه شریف تحت پوشش اطلاعاتی تحصیل نفوذ کرده بود ولی بعدا به استکبار جهانی رفت و با کمک دلارهای کاخ سفید سایت بالاترین را راه انداخت و طرح خاموشی سبز که منجر به پریدن فیوز کنتور خانه ما شد از جمله توطئه های این سایت ضدانقلابی است.
لازم به ذکر است که سربازان گمنام ارتش سایبری ما که در بالاترین نفوذ کرده اند با اتخاذ تاکتیک های تفرقه بیانداز و به ریش ملت بخند مشغول ادامه تلاشهای خداپسندانه خود هستند که اجرشان با حضرت رقیه.
همچنین براساس اطلاعاتی که یک منبع موثق که اسمش حسین شریعتمداری است و نخواست نامش فاش شود کاسپین ماکان در این دیدار پیام خصوصی مونشه مهدی کروبی ومونشه  میرحسین را به شیمون پرز رساند و گفت: حاج آقا سلام رساندند و گفتند اون امانتی ما چی شد؟
شیمون پرز پرسید: کدام امانتی؟
مونشه ماکان گفت: همون برگه پناهندگی دیگه!
شیمون پرز گفت: خاک عالم توی سر ملتی که منافع شخصی را بر منافع ملی شان ترجیح میدهند. تا زمانی که شما فقط بخودتان فکر میکنید هیچوقت به جایی نمیرسید. یکنفر مثل تو هم قبلا به اینجا آمد و بخاطر خود شیرینی کلی هم از ما تعریف کرد ولی بعدا تغییر موضع داد و برگشت ایران و حالا داره آب خنک میخورد.
تو هم بلند شو برو و فکر نان کن که خربزه آبه!
بر اساس اطلاعات رسیده به روزنامه کیهان پس از این ملاقات ماکان رفت یک نان سنگک و یک خربزه خرید و در کنار پیاده رو خیابان مشغول خوردن آن شد که بزودی پای لرزش خواهد نشست.

۱۳۸۹/۰۱/۰۳

آخ جون! داره یک خبرهایی میشه

از کنار بعضی خبرها نمیشود براحتی گذشت. دیروز اعلام شد بیمه لویدز در اقدامی تامل برانگیز ایران را در لیست مناطق خطرناک قرار داده است.
آنهایی که سالهای اواخر جنگ ایران و عراق را به یاد دارند بخوبی معنا و عمق این خبر را می فهمند. بیمه لویدز در آن سالها کاری کرده بود که هیچ شناوری حاضر نبود بسمت ایران حرکت کند. هزینه ارسال یک کانتینر مثلا ماکارونی چندین برابر قیمت خود ماکارونی که سهل است چندین برابر قیمت زعفران می شد. بزرگترین مبادی ورودی کالا در کشورهایی مثل ایران بنادر هستند. بنادر هم زنده اند به آمدن و لنگر انداختن شناورهای بین المللی و در غیر اینصورت ضررهای هنگفت و سرسام آوری گریبان اقتصاد یک کشور را میگیرد و ظرف مدت کوتاهی رهبران آنجا یا سقوط خواهند کرد و یا مجبور به سرکشیدن جام زهر خواهند شد.
همین اقدام در سیستم پولی و مبادلات بانکی نیز بشدت تاثیر خواهد گذاشت. الان هیچ بانک خارجی و حتی افریقایی و بورکینافاسویی نیز ال سی های بانکهای ایرانی را قبول نمیکنند و حتما باید یک بانک ثالث بیاید و با گرفتن حق دلالی آن اسناد را گارانتی کند.
آن هم از وضع تحریم بنزین که آثارش بر همه چیز حتی قیمت سبزی خوردن نیز تاثیر خواهد گذاشت.
اوضاع داخلی هم که الی ماشالله قمر در عقرب است. از ترس مردم هرروز عزای یک چیزی را میگیرند. مجبورند نیم میلیون نیروی نظامی را همیشه در حالت آماده باش صد در صد نگه دارند و برایشان هی ساندیس بخرند.

خلاصه اینبار بدجوری خرخره مقام عظما را گرفته اند.
حالا هی آقا برای خودش زرت و زورت کند و دشمن دشمن کند.
سپاهی ها و بسیجیان عزیز جنایتکار!
همین دشمن چنان پدری ازتون دربیاورد که صدای بزغاله بدهید. صبرکن! شب دراز است و قلندر بیدار!

۱۳۸۹/۰۱/۰۲

برو کار مضاعف کن مگو چیست کار

بدنبال اعلام سال "کار مضاعف" از سوی مقام مزخرف رهبری ظرف چند ماه آینده اتفاقات زیر رخ خواهند داد:
- کارخانه تراکتورسازی تبریز اعلام ورشکستگی خواهد کرد. آخه اینجوری که بسیجی ها میخواهند کار کنند دیگر احتیاجی به تراکتور و گاو آهن و اینجور چیزها نیست. قبلا کار مال تراکتور بود حالا مال برادران حزب الله.
- اگر قرار شود عده ای بصورت مضاعف کار کنند نرخ بیکاری دوبرابر خواهد شد و نصف کارگران و کارمندان بدلیل عدم نیاز اخراج میشوند.
- اگر قرار شود حزب اللهی های مفت خور و کون گشاد اهل کار و فعالیت شوند و تازه چی؟ کار مضاعف!!
آنوقت قیمت آب هندوانه از قیمت کون گشاد بیشتر میشود.

- مسابقات فوتبال بجای نود دقیقه 180 دقیقه خواهند شد. کاری میکنند که همه بازیکنان بعد از اولین مسابقه همگی آش و لاش شده راهی بیمارستان شوند و یا اصلا بصورت زود هنگام بازنشسته شوند.

- ولی از همه بامزه تر دو طبقه شدن هاله نور احمدی نژاد در این سال است
- اما از آنجایی که پزشکان و جراحان موظف به رعایت کار مضاعف هستند مواظب باشید برای عمل ختنه کردن به سراغ پزشکان حزب اللهی نروید چون در غیر اینصورت بصورت مضاعف انرا می برند و دیگر چیزی از سرمایه اسلام برایتان باقی نخواهد ماند.

۱۳۸۹/۰۱/۰۱

پیام نوروزی دشمن شکن ما

و من امروز میخواهم  پیام نوروزی بدهم. اول به خودم پیام بدهم بعد به شما و سیم هم به استکبار جهانی و اوباما و شیرین عبادی.
من امسال نزدیک سال تحویل دست به آب بودم و نتوانستم پیام نوروزی مقام مزخرف رهبری را مستقیما از تلویزیون ببینم ولی بحمدلله کم و بیش صدایش می آمد و من این توفیق الهی نصیبم شد که بخشهایی از فرمایشات ایشان را بشنوم  که امروز برای شما تشریح میکنم:
اول اینکه مقام مزخرف رهبری امسال را نمیدانم سال مضاعف- سال مضافت- سال خرمای مضافتی بم- سال مزاحمت یا یک چیزی توی همین مایه ها نامگذاری کردند که بدلیل گم شدن صدای معظم له در بین دیگر سر و صداهای مهیب در دست به آب دقیقا من متوجه نشدم  چه کلمه ای بود ولی هرچه بود این خود نشان از اوج خرد و عقلانیت معظم له میدهد.
آخر به عقل جن هم نمیرسید که امسال سال مضاعف باشد. قرمایشات گهربار که میگن یعنی این.

حالا سال مضاعف یعنی چه؟ سال مضاعف یعنی همه چیز را دبل باید بکنیم. یعنی همان کارهایی که تابحال میکردیم را ضربدر 2 بکنید میشود مضاعف.
دوبار زن بگیرید. دو شیفته کار کنید. دو برابر بخوابید و دو برابر از بزرگراه همت رد شوید. یعنی همه موظفند در سال 89 روزی دوبار از بزرگراه همت عبور کنند. نماز جمعه را باید دوبار بخوانید. دوبار از خواب بیدار بشوید. دوبار دوش بگیرید. یعنی صبح ها که میخواهید بروید سر کار اول دوش بگیرید بعد که از حمام بیرون آمدید و خانم تان خواست برود حمام دوش بگیرد جلوی راهش را بگیرید و به او بگویید کجا؟؟ نوبت خودم است و دوباره بروید و دوش بگیرید تا هم مشت محکمی به عوامل استکبار و فیمنیستها زده باشید و هم لبیک به مقام مزخرف رهبری گفته باشید.
همینطور بگیر و بیا. همه کارهایتان باید مضاعف باشد. من از دولت میخواهم برای اینکه فرمایشات رهبری روی زمین نماند و بدان عمل شود حتما ساعات شبانه روز را از 24 به 48 ارتقا دهند تا مردم به کارهایشان برسند.
و در آخر من این عید سعید باستانی را محکوم میکنم چرا که توطئه استکبار است و من به اون مبارک اوباما پیام میدهم مگر تو خودت ناموس نداری که به ما پیام میدی و جنگ نرم درست میکنی و من خودم در اینترنت دیدم چهارشنبه سوری را تو درست کردی و از روی آتش پریدی. حالا میخواهی به من پیام بدی؟
و حالا من باید دوباره بروم دست به آب چون مقام مزخرف رهبری گفته و من مسهل زیادی خوردم تا شکمم مضاعف کار کند. شما هم بروید دنبال کارتان.

۱۳۸۸/۱۲/۲۹

مبارک باشد این عید بهاری

ما امروز خیلی سرحال و شنگل هستیم. دل مان میخواهد سی چهل تا طنز درست و حسابی بنویسیم و لبخندی برلبان شما هموطنان عزیز بنشانیم ولی حیف است رسم و رسوم ایرانیان اصیل را رعایت نکنیم و این عید قشنگ بهاری را به شما تبریک نگوییم.


سالی که گذشت که گذشت. فکر امسال و سالهای دیگر را بکن. حس ششم من میگوید امسال سال خوبی خواهیم داشت. سالی پر از شادی و موفقیت برای مردمان دربند ایران. سالی پر از نشاط و پیروزی. پر از امید و اتحاد و همدلی.
دل من گواهی میدهد امسال بساط این عوضی ها از مملکت ما برچیده میشود و امسال آخرین سالی است که چیزی به نام حکومت ولایت فقیه و مقام مزخرف رهبری داشته باشیم و بقول آقای کروبی قایق نجات این نظام بزودی در تلاطم بیداری و هوشیاری مردم غرق خواهد شد انشالله.
جا دارد یادی بکنیم از همه زندانیان در بند با هر خط فکری و سلیقه که فقط بجرم مخالفت با این نظام دیکتاتوری دور از محیط گرم خانواده شان سال نو را تحویل میکنند. به امید آزادی همه آنها.

همچنین به پاس شهامت و شجاعت دیگر فرزندان این سرزمین که خون پاکشان توسط مزدوران ولایت جهل و جمود  بر زمین ریخته شد ادای احترام میکنم و آرزوی سلامتی برای خانواده ها و بازماندگانشان را دارم.

امیدوارم در سال پیش رو طعم شیرین پیروزی مردم باعث شود تلخ کامی های سال گذشته و سالهای قبل تر به فراموشی سپرده شود.
زنده باد ایران و ایرانی
عید همگی مبارک

۱۳۸۸/۱۲/۲۴

اعلام حلول چهارشنبه سوری از سوی دفتر مقام معظم رهبری


بمناسبت فرا رسیدن ایام  پربرکت چهارشنبه سوری دفتر مقام مزخرف رهبری طی اطلاعیه ای حلول چهارشنبه سوری را به احاد دشمنان همیشه در صحنه (یعنی همان امت همیشه در صحنه سابق) تبریک و تهنیت گفته و از آنها خواسته اند جان مادرتان اینقدر ما هرچی میگوییم برعکسش عمل نکنید و با ما لج بازی نکنید. ما یک غلطی کردیم و گفتیم چهارشنبه سوری را برگزار نکنید. حالا آحاد دشمن (یعنی همان ملت شهید پرور سابق) پایشان را کرده اند توی یک کفش و بخاطر لجبازی با ما  میخواهند چهارشنبه سوری امسال را حسابی برگزار کنند. باباجان شما که پارسال همه تان مخالف ترقه زدن و آتیش بازی بودید حالا ما تا یک کلام گفتیم فیل تان هوای آتیش بازی و ترقه و نارنجک کرده؟ آخه این درسته؟ آخه این انصافه؟

دشمنان عزیز! ای وابستگان به استکبار جهانی !
چهارشنبه سوری را زنده نگهدارید که از ایام الله است. اگر قرار باشد بین چهارشنبه سوری و قطار یکی را انتخاب کنیم باید احمدی نژاد را انتخاب کنید و اگر هم نکنید من خودم او را انتخاب میکنم همانطور که کردم.

ضمنا در این اطلاعیه مقام مزخرف رهبری از وبلاگ بلوچ بخاطر این لوگوی چهارشنبه سوری تجلیل کردند و برای ایشان آرزوی سلامتی و سربلندی  فرمودند .

۱۳۸۸/۱۲/۲۳

باز باران؟؟

من فکر میکنم شعر "بازباران- با ترانه- میخورد بر بام خانه" را در تورنتو سروده باشند و شاعرش احتمالا یک کانادایی بوده.
آخه شما نمیدانید اینجا چه خبره!
الان نزدیک چند روز و شب متوالی است که دارد بدون وقفه باران می آید. آنهم چه بارانی!
مثل اینکه خدا لوله آفتابه  اش را گرفته روی پشت بام خانه ما.
اصلا آب و هوای اینجا همینجوره. یک دفعه می بینی صد روز پشت سر هم برف میاد. دویست روز پشت سر هم باران شدید. سیصد روز پشت سر هم گرمای شدید و شرجی و درجه حرارت بالای پنجاه.
هیچ چیزش مثل آدمیزاد نیست. بهار و پاییز که ندارد. آدم نمی فهمد کی و چه موقع درختان شکوفه میزنند. همینطوری وسط زمستان تبدیل میشود به وسط تابستان!
مثلا شما دارید اسکی بازی میکنید یهو دیدی کمتر از یک دقیقه همه برفها آب شد و چمن ها سبز شد و چله تابستان شروع شد. حالا توی گرمای تابستان باید کفش های اسکی را بگیری روی گرده ات و هن هن کنان برگردی خانه بنشینی زیر کولر گازی.

یا مثلا توی وسط چله تابستان رفته ای کنار دریا و توی ساحل لخت شده ای و داری آفتاب میگیری. همینطوری که چشم هایت گرم میشود و خوابت می برد یهو می بینی زیر دو متر و نیم برف دفن شده ای!
خلاصه حکایتی داریم ما توی اینجا!

۱۳۸۸/۱۲/۲۲

قرار است آموزش اسب سواری در مدارس ابتدایی اجباری شود

بعضی وقتها اصلا لازم نیست به خودم زحمت بدهم و مطلب خنده داری بنویسم. فقط کافی است نگاهی به حرفهای مسولین نظام مقدس انداخته شود تا از خنده ریسه زد.
نمونه اش اظهار نظر این معاون احمق وزارت آموزش و پرورش است. - اینجا را بخوانید

حالا فرض کنید قرار شود طبق گفته ایشان آموزش اسب سواری در مدارس ابتدایی اجباری شود. فقط تصور کنید گوشه حیاط مدرسه تعدادی اسب و قاطر و الاغ بسته اند تا ساعت ورزش مورد استفاده قرار بگیرند. خانم معلم بیچاره که خودش میترسد از کنار اسبها رد شود حالا مجبور است مثل فیلم های وسترن یک کلاه مخصوص گاوچران ها را بپوشد و چند متر طناب را بیاندازد روی دوش اش و حلقه طناب را در هوا دور سرش بچرخاند و با مهارت بیاندازد دور گردن اسب و اسب را کشان کشان بیاورد وسط حیاط مدرسه. حالا ببینید چگونه درس خواهد داد:

بچه ها درس امروز ما اسب شناسی است. همانطور که پیامبر اکرم فرمودند آموزش اسب بر هر مسلمانی واجب است  مثل نماز 
هر مسلمان باید پنج وعده اسب سواری کند تا به بهشت برود.

خب. بچه های عزیز! اسب از قسمتهای مختلفی تشکیل یافته است. 
سر- گردن- پا- نعل- دم و زین و مقداری پهن البته یک قسمتی هم در زیر شکمش هست که نباید به آن دست زد. خطرناک است
استارت زدن اسب خیلی ساده است. نیاز به باطری و دینام و اینجور چیزها ندارد. سوخت اش علف و یونجه و  پوست هندوانه و طالبی است و احتیاجی به بنزین و کارت سهمیه سوخت و اینجور چیزها ندارد. فرمانش از فرمان هیدرولیک نرمتر است. چلوی داشبوردش خیلی زیباست. صندوق عقب اش جادار است. شما میتوانید کیف مدرسه تان را در صندوق عقب اش بگذارید.
نعل اسب چند جور است. نعل آهنی و نعل اسپرت یا استنلس استیل.
بچه ها یادتان باشد هیچوقت با اسب وارد کلاسها نشوید. اسبهایتان را در گوشه حیاط مدرسه ببندید. دقت کنید اسبهای نر و ماده در کنار هم قرار نگیرند که خدای ناکرده کارهای خلاف شرع انجام دهند
اگر اسب شما ماده است حتما باید حجاب اسلامی را رعایت کنند و اگر نر هستند باید به آنها یاد بدهید در اماکن عمومی از دراز کردن آن قسمت مورد نظر خودداری کنند تا موجب تضعیف نظام و تشویش اذهان عمومی شود.
برای مشق شب ده مرتبه از روی پهن های این اسب نقاشی بکشید.

۱۳۸۸/۱۲/۲۰

تلکس محرمانه سفارت جمهوری اسلامی در اوتاوا

صبح امروز تلکس محرمانه زیر از سوی سفارت ایران در اوتاوا صادر شد:
فوری
به: دفتر مقام وزیر امور خارجه
از: کاردار سفارت ایران در اوتاوا
موضوع: حرکات موزون در برابر ساختمان سفارت

احتراما معروض میدارد عده ای از عناصر ضدانقلاب و وابسته به صهیونیسم جهانی آمده اند جلوی ساختمان سفارت و مشغول قر دادن کمر و اندام تحتانی هستند که موجب تحریک کارکنان سفارت گردیده و همین الان آنها کارها را ول کرده اند و چسبیده اند به پنجره و دارند آن عناصر جیگر طلا را دید میزنند و یک دستشان هم در جیب شلوارشان هست و دارند کارهای ناشایستی میکنند که زبان و قلم از شرح آن قاصر و ناتوان است.
لذا هرچه زودتر موضوع را با مقامات بالا در میان بگذارید و تکلیف ما را روشن کنید.
والسلام
---------------------------------------------------------------------------
پس از رد و بدل شدن سلسله مکاتباتی بین مقامات مختلف این دستورالعمل از سوی مقام مزخرف رهبری صادر گردید:

بسمه تعالی
صحنه را دیدم
بر آحاد کارکنان سفارت واجب است از فردا بروند جلوی سفارت مراسم قمه زنی و زنجیر زنی و گل مالی و عزاداری انجام دهند تا روی استکبار جهانی کم شود و اینقدر با اعمال تحریک آمیز نظام مقدس ما را تضعیف نکنند.
والسلام
مقام مزخرف رهبری





راه اندازی سایت مشروطه

برای خواندن مطلبی درباره دروغگویی روحانیون از وبسایت مشروطه دیدن فرمایید. لینک اینجا