با درود بیکران به روح پر فتوح حضرت امام لنین و مولانا استالین و قائدنا خروشچف و برژنف و بقیه اخ و تفها و رفقا
اینجانب شهید هوگو چاوز وصیت میکنم که بعد از مرگم نگذارید مموتی مادرم را بغل کند و به بهانه عرض تسلیت کارهای بیناموسی نماید. درست است که مموتی رفیق من بود ولی نمیشود به بعضی ازاین مسلمانها اعتماد کرد. اینها به مادر خودشان هم رحم نمیکنند چه برسد به مامان ما که تپل مپل و گوشتی هم هست.
همچنین وصیت میکنم هر کس که جانشین برحق ما شد رگ خواب زمامداران جمهوری اسلامی را بدست گیرد و همان حرفهایی را بزند که آنها دوست دارند بشنوند و مثل خر کیف کنند. در معامله با جمهوری اسلامی هر کشوری که این روش را در پیش گیرد و آنها را سر کار بگذارد نانش توی روغن است. این گاگولها همینطوری دسته دسته پولهایشان را به شما میدهند تا مثلا جبهه ضد امپریالیستی در کشورهای امریکای لاتین تقویت شود درصورتی که ما خودمان بهتر میدانیم این حرفها مال پنجاه سال پیش بود و دیگر با این شعارها نمیشود یک آب نبات چوبی برای یک بچه خرید.
زنهار زنهار زنهار! یعنی شش دانگ حواستان را جمع کنید و تا میتوانید این جمهوری اسلامی را سر کار بگذارید و تا میتوانید شیره جانشان را بمکید و صرف رفاه و آبادانی کشور خودتان کنید.
من با قلبی آرام و دلی مطمپن از میان شما یک توک پا به آن دنیا میروم جهت پیکنیک و بزودی با حضرت مسیح برمیگردم. مبادا شلوغ کنید و آشغال بریزید و همسایهها را اذیت کنید.
شهید هوگو چاوز
سنه توتاوزند ثرثین- نهم مارس المحرم
شهر مقدس کاراکاس