۱۳۹۰/۱۰/۱۰

سال نو میلادی بر شما مبارک

آغاز سال 2012  شما مبارک.
امیدوارم امسال سالی پر از صلح و صفا و آزادی و رونق اقتصادی برای همه مردم دنیا و همچنین سال انقراض حکومتهای مقدس و جنایتکار باشد.
سالی که نکوست از بهارش پیداست. در آستانه سال جدید میلادی قانون تحریم بانک مرکزی نوید رخدادهای خوبی را میدهد.
امروزه نظام منحوس جمهوری اسلامی توی روندی قرار گرفته که هر روز بیشتر از پیش در منجلاب سقوط فرو میرود. هیچ بعید نیست که تا پایان سال 2012 بزرگترین اتفاق در خاورمیانه رخ دهد و این نظام اشغالگر به زباله دانی تاریخ انداخته شود و یک تف بزرگ هم رویش!

۱۳۹۰/۱۰/۰۷

بستن تنگه هرمز توسط نیروهای خودسر

یه بسیجیه از مسئول مافوقش می پرسد: حاجی! خیلی وقته سفارت مفارت اشغال نکردیم.بچه ها دارن روحیه شون میاد پایین. تو که با بیت «آقا» رابطه داری بگو اگر آقا صلاح بدونن بریزیم تنگه هرمز رو بگیریم.
- همینطوری که نمیشه تنگه هرمز رو گرفت. باید یه بهونه ای چیزی داشته باشیم.
- این که کاری نداره. بچه ها رو با چند تا اتوبوس میبریم اونجا زیارت عاشورا بخونند. بعد چند تا کارتن ساندیس خالی میکنیم توی محوطه تنگه. بقیه اش رو دیگه بسپارید دست برادرا.

۱۳۹۰/۱۰/۰۳

من واقعا مدیون اینترنت هستم

خدا پدر کسی که اینترنت را اختراع کرد بیامرزد. الهی نور به قبرش بیارد که این امکان را برای ما فراهم کرد که چشم و گوش مان باز بشود و حصاری را که در ذهن و باورهای ما ساخته بودند را از میان بردارد و واقعیت هاو حقایق را تا حدودی برای ما روشن کند.
بطور مثال من خودم تا قبل از اینکه به خارج کشور بیایم نمیدانستم «همجنس گراها» هم مثل بقیه آدمها موجوداتی هستند محترم  و تنها فرق آنها با ما تفاوتهای هورمونی و ژنتیکی آنهاست. فکر نکنید این تصور غلط فقط منحصر به من بود. خیلی از افراد همین تصور اشتباه را داشته و هنوز هم دارند.
بنظر من دلیل این امر برمیگردد به داستان قوم لوط که در قرآن آمده و همه ما در دوران کودکی ماجرای عجیب و غریب آنرا در کتاب تعلیمات دینی دبستان خوانده ایم. به ما یاد داده بودند که همجنس بازها (نمیگفتند همجنسگراها) آدمهای منحرف و فاسدی هستند که یا بچه باز هستند و یا کونی!

  در قرآن سوره ای هست  که در مورد سرگذشت قوم لوط است. ظاهرا در گذشته های خیلی دور در مکانی نامعلوم قومی زندگی میکرده اند که اینها علاقه زیادی به عمل شیرین لواط داشته اند. و بخاطر همین عادت بد گرفتار عذاب الهی شدند و از آسمان بر روی آنها تخته سنگ باریدن گرفت و نسل آنها از بین رفت.
جالب این است که این قوم لوط خیلی حشری بوده اند و حتی به دو میهمان پیامبر که در واقع از ملائک آسمانی بوده اند و مذکر هم بوده اند رحم نکردند. این دو جوان رعنا از آسمان به خانه حضرت لوط آمده بودند و چون خیلی خوش سیما و تپل مپل و سفید بودند مردان شهر فورا باخبر میشوند و در اطراف خانه پیامبر جمع میشوند و میگویند ما آمده ایم تا ترتیب میهمانهایت را بدهیم!
نکته جالب تر این است که در خود قرآن آمده که حضرت لوط دخترانش را به مردانی که خانه اش را محاصره کرده بودند هدیه داد و گفت بیایید ترتیب این دختران زیبا را بدهید و کاری به این فرشتگان الهی نداشته باشید ولی مردان قوم لوط که حسابی داغ کرده بودند و بقول امروزی ها کف کرده بودند این پیشنهاد را نپذیرفتند و یکراست رفتند ترتیب فرشتگان الهی را دادند و خدا هم عصبانی شد و بلا را بر سر آنها نازل کرد و همه را قلع و قمع کرد و به سزای اعمالشان رساند. ببینید خدا چقدر کارش درست است؟ به دو نفر تجاوز کردند. در عوض خدا عصبانی شد و یک نسل را از پیر و جوان و زن و مرد و کودک از بین برد!
خداوکیلی شما ببینید توی این داستان چند تا اشتباه فاحش و خلاف عقل و منطق وجود دارد؟

من این چیزها را شنیده بودم ولی هیچگاه فرصت فکر کردن در مورد آن را پیدا نکرده بودم تا همین اواخر که اینترنت به سراغ ما آمد و همه تابوها را شکست و فرصتی برای دوباره اندیشیدن را برای ما ایجاد کرد.
واقعا این یک میلیارد مسلمانی که در روی کره زمین زندگی میکنند تا بحال به مضحک بودن این داستان فکر کرده اند؟ اگرتابحال فکر نکرده اند با توسعه اینترنت و آسان شدن تبادل نظرها و افزایش آگاهی ها مسلما در آینده تجدید نظر در باورهای مذهبی صورت خواهد گرفت و مردم از خرافات و مذهب و اعتقادات مذهبی فاصله خواهند گرفت. دینی که همه اش از خشونت و بلای آسمانی و کشت و کشتار و قطع دست و پا و قصاص و سنگسار و اینجور چیزها حرف میزند جایی در باورهای نسل های آینده نخواهد داشت.

۱۳۹۰/۱۰/۰۱

اکبر گنجی: امریکا باید قیمت دلارش را بیاورد پایین

ما اصولا با همه چیز مخالفیم. با تحریم اقتصادی مخالفیم. با حمله نظامی مخالفیم. با تصویب قطعنامه علیه جمهوری اسلامی مخالفیم. با تحریم بانک مرکزی مخالفیم. با ممنوعیت خرید نفت مخالفیم. اصولا با هرچه که دل آقا را به درد بیاورد مخالفیم. 
ما با افزایش قیمت سکه و دلار مخالفیم و آنرا محکوم میکنیم. دلار باید دویست تومن باشد یعنی همان قیمتی که در زمان امام راحل بود. بیشتر از این نرخ خواست استکبار است و هر کس دلار را بیشتر از این نرخ بخرد یا بفروشد خائن است و در خط دشمن است. البته من شخصا با افزایش قیمت سکه مخالفتی ندارم ولی افزایش قیمت دلار چون مربوط به پول اجنبی است بشدت مخالفم. دلیل اینکه با افزایش قیمت سکه مخالفتی ندارم این است که چند تا سکه خریده ام و امیدوارم قیمت آنها سر به فلک بزند.
 اما دلار مال امریکاست و امریکا هم وضعیتش معلوم است. چند سال پیش حمله کرد ویتنام و آنجا جنایت کرد و بعد آمد ایران علیه مصدق کودتا کرد. پس بنابر این امریکا غلط کرده قیمت پولش در ایران گران شده است.
امریکا اگر راست میگوید و ریگی در کفش هایش نیست  بجای اینکه هواپیمای بدون خلبان بفرستد بالای سر ایران بیاید دلارهایش را بریزد توی یکی از اون هواپیماها و بفرستد بالای بیابان های اطراف تهران تا مردم بروند دلارها را جمع کنند و هم مشکل دمکراسی و مردمسالاری دینی حل بشود و هم قیمت سبزی و تخم مرغ و گوجه فرنگی یکخورده بیاید پایین.
البته یک وقت خدای ناکرده فکر نکنید که ما طرفدار این رژیم سلطانی هستیم ها؟
ما مخالفم این رژیم هستیم حسابی!
ما میگوییم کاری به کار این رژیم نداشته باشید بالاخره یکروزی نسل جدید و یا نسل بعد از آن کم کم تصمیم میگیرند که آیا اصولا خوب است که نظام سلطانی خودشان را براندازند و یا بگذارند نسل بعدی شان این کار را بکند. بهرحال ما که نمیتوانیم برای دو سه نسل بعد تصمیم بگیریم. درست نمیگم؟؟

۱۳۹۰/۰۹/۲۵

نامه سرگشاده به مقام معظم الاغ

محضر مبارک الاغ فرزانه سلام علیکم 

غرض از نگارش این نامه اصرار دوستان و آشنایانی است که از من خواسته اند تا به جنبش نامه نویسی خطاب به رهبری بپیوندم و مطالبی را خطاب به ایشان بنویسم اما از آنجایی که من شان و ارزش والای حضرتعالی را بمراتب بالاتر از مقام مزخرف رهبری میدانم و تذکر به ایشان را «خواندن یاسین در گوش خر» میدانم ترجیح دادم مصدع اوقات شریف حضرتعالی شوم و مطالبی را با نهایت فروتنی و احترام بیان دارم.

الاغ گرامی
من با رعایت انصاف از محضر شما گله مندم و دل پر دردی از جنابعالی و دیگر حیوانات شریف مثل شما دارم. گله من از این است که ما مردم ایران چه بدی به شما خانواده الاغ ها و قاطرها کرده بودیم که خودتان را کنار کشیدید و گذاشتید یک «آخوند بیسواد کله شق» بشود آقا بالا سر ما و همه مملکت را به این وضع تباهی و بدبختی بکشد؟ چرا لااقل یکی از شما عزیزان که موجودات زحمتکش و سربزیر و صبوری هستید نشدید رهبر مسلمین که ما اینقدر از دست این عوضی ها ظلم و ستم نکشیم و آواره این کشور و آن کشور نشویم؟ والله بحضرت عباس اگر یک الاغ سوار این ملت شده بود بهتر از این بود که یک آخوند سوار بر گرده این کشور و این ملت بشود. اصولا الاغ جماعت در قبال کاه و یونجه ای که میخورد لااقل به ملت سواری میدهد  اما آخوند هم میخورد و هم میکند و وقتی هم که سوار شود دیگر پایین نمی آید مگر با زور و کتک.

الاغا
ای که دردو بلایت بخورد توی سر مقام رهبری ما که اندازه یک خر هم نمی فهمد و برای هفتاد میلیون تصمیم میگیرد و هرکس هم مخالف نظرش باشد به زندان می اندازد و یا آواره خارج از کشور میکند. ای کاش تو شده بودی رهبر ما. ای کاش سرمایه های کشورمان را داده بودیم دست حضرتعالی و خانواده محترمتان. من بر این باورم که اگر حضرتعالی و بیت مکرم شما هر روز بجای خوردن کاه و یونجه پولها و اسکناس های خزانه کشور را تناول میفرمودید باز رقم خسارات وارده به اقتصاد کشور کمتر از میزان اختلاسی بود که این آقایون از چیب ملت کردند و منافع ملی را به یغما بردند.
ای الاغ خوب و نازنین- سر بر هوا سم برزمین
کاش سی سال پیش به حرف خمینی ملعون گوش میکردیم و اقتصاد کشورمان را یکراست میدادیم بدست یک خر چون او گفته بود اقتصاد مال خر است و اقتصاد دانان چرت میگویند. ای کاش یکی از شما خران باشرف سکان اقتصاد کشور را در دست گرفته بودید و نمیگذاشتید اقتصاد کشور ما به این وضع اسفبار برسد. بدون شک اگر یک الاغ عزیز روزانه چند کیلو گلاب به رویتان پهن میکرد روی اقتصاد ما باز به اندازه گندی که این آقایون ظرف سی سال به ارزش پول ملی زدند نمیشد.

مقام گرامی
سخن بسیار است و گفتن این چیزها دردی را دوا نمیکند. اینها اینقدر جفتک پرانی به ملت ما و به فرهنگ باستانی و اصیل ما کردند که حتی مغول ها هم نکردند. اینقدر به دنیای آزاد لگد زدند و دیگر ادیان را گاز گرفته اند که امروز دور از شما مثل خر توی لجن گیر کیرده اند. نه راه پس دارند و نه راه پیش. اینها رفتنی اند منتها دارند زور میزنند چند روزی بیشتر بر گرده این ملت سواری بگیرند.
بهرحال امیدوارم موفق و پیروز باشید و درد و بلایت بخورد توی سر مقام مزخرف رهبری

۱۳۹۰/۰۹/۲۰

او با ما نیست

December 12, 2011
President Barack Obama
The White House
1600 Pennsylvania Avenue
Washington, DC. 20500
Re: Imposing Sanctions against Islamic Republic Central Bank and oil exports
Dear Mr. President,
We, the undersigned, are a diverse but united group of pro-democracy Americans and Iranian-Americans expressing our astonishment and anger in the strongest terms regarding your continued misguided policies toward Iran and your administration’s opposition and refusal to placing of meaningful sanctions against the Islamic Republic.
We are appalled to hear yet again your administration continues to appease the Islamic Republic, a regime designated by the United States State Department as a “state sponsor of terrorism” and has now surpassed China on the issue of human rights violations. The Iranian mullahs routinely use torture, whipping, rape, stoning, hangings and mass executions have been well documented by Amnesty International and other human rights organizations.
The recent amendment to the National Defense Authorization Act authored by Senators Robert Menendez and Mark Kirk had an unprecedented support as demonstrated by the unanimous approval (100-0) in the Senate requiring sanctions on financial institutions that do business with the Central Bank of Iran. Next to oil, that finances the IRI’s terrorist activities, the Central Bank is the financial nerve center of the Islamic Revolutionary Guard Corps (IRGC), the entity directly responsible for regime’s proliferation procurement efforts.
more....

۱۳۹۰/۰۹/۱۹

خاک بر سرت اوباما با این هواپیمایی که ساختی

جمهوری اسلامی ادعا کرده که هواپیمای فوق پیشرفته جاسوسی امریکا را سالم به زمین نشانده و بر اساس گفته های یکی از مسئولین حتی تکنولوژی رمز گشایی این هواپیما را هم دراختیار دارد و بزودی خط تولید این هواپیما راه اندازی میشود. در همین راستا و برای پی بردن به صحت و سقم این ادعاها با یکی از کارشناسان نظامی این وبلاگ که آشنایی کاملی با اینجور هواپیماهای پیشرفته دارد و قبلا توی مکانیکی کار میکرده و مهارت زیادی در تعویض روغن و پنچرگیری ماشین های سواری و مخصوصا پیکان دارد وارد گفتگو شدیم و نظر کارشناسی ایشان را در این مورد جویا شدیم. ایشان در حالی که با یک تیکه پارچه دستهای روغنی خودش را پاک میکرد اظهار داشت:
« واقعا از زمانی که این اوباما آمده سر کار وضع تکنولوجی دنیا را خراب کرده. مرتیکه بیسواد برداشته هواپیمای جاسوسی ساخته آنوقت نه واسش آینه بغل گذاشته و نه صندوق عقب و نه حتی یک صندلی خشک و خالی برای راننده. وقتی هم که اعتراض میکنی میگه : خب. این هواپیمای بدون سرنشینه. درصورتی که اینها همه اش از متقلب بودن و پدر سوخته بازی اینهاست. امریکا چون درگیر بحران مالی و اقتصادی است بنابر این دارد توی تولیداتش صرفه جویی میکند. هواپیما ساخته شکل قورباغه. نه قیافه داره نه کیفیت. نمونه اش همین که جمهوری اسلامی با آن همه ناقص عقلی اش که حتی نمیتواند مهمات خودش را بدون دردسر جابجا کند زده یکی از این هواپیماهای زفرتی را انداخته پایین.
عموجان کار بلد نیستی خب. بکش کنار. برو از اون انگلیس ها یاد بگیر چطور ماشین پیکان را ساختند که هنوز هم بعد از پنجاه سال باز صنعتگرهای ما نمیتوانند مشکل برف پاکنش را حل کنند.
چرا پیکان؟ همین هواپیماهای مسافربری را ببین خدا بیامرز جیمی کارتر طوری ساخته که هنوز بعد از سی سال اینها موفق نشده اند از روی آن قطعات کپی سازی کنند و برای تامین آن قطعات مشکل دارند و هواپیماهای مسافربری در جمهوری اسلامی تبدیل شده به تابوت های پرنده. جمهوری اسلامی نمیتواند تایر هواپیمای پنجاه سال پیش را بسازد آنوقت این آقای اوباما آمده یک هواپیمایی ساخته که  براحتی توسط برادران بیسواد سپاه قابل ردیابی و کنترل است و جمهوری اسلامی اعلان کرده که از سال آینده صادرات هواپیمای بدون سرنشین را به تمام دنیا آغاز خواهد کرد و کشورها از هم اکنون بروند توی صف بایستند تا نوبت شان بشود.»

۱۳۹۰/۰۹/۱۶

اخذ ویزای مجازی امریکا صد درصد تضمینی تحویل درب منزل

موسسه جهانگردی و مسافرتی ملا تراول به کلیه هموطنان عزیز جهت سفر به سرزمین فرصتهای طلایی یعنی امریکای جهانخوار خدمات ویژه ای را تقدیم میدارد. از علاقه مندان عزیز دعوت میشود در ساعات اداری و با در دست داشتن مدارک زیر به سفارت مجازی امریکا مراجعه نموده و به دربان آنجا بگویید: ما از طرف شرکت ملاتراول آمده ایم. ملا سلام رساند و چون خودش سرش شلوغ بود و رفته بود حمام به ما گفت بروید سفارت مجازی امریکا ویزایتان حاضر است.

و اما مدارک لازم:
- پاسپورت مجازی بشرطی که شش ماه از مدت اعتبارش نگذشته باشد.
- دو قطعه عکس کاریکاتوری شش در چهار بدون روتوش و بدون فتوشاپ
- اجازه نامه رسمی و محضری از همسر مجازی به همراه یک نسخه از طلاق نامه مربوطه که قبلا به زبان انگلیسی با لهجه امریکایی ترجمه شده و ممهور به مهر وزارت دادگستری و یا نزدیکترین وزارت کشاورزی محل سکونت خود رسیده باشد.

لازم به ذکر است که ویزای مجازی متقاضیان همان جلوی درب سفارت توسط نگهبان و دربان سفارت صادر خواهد شد و بنابراین نیازی به صف کشیدن جلوی سفارت مجازی نیست. تازه این که چیزی نیست. امریکا درنظر دارد خودش یکنفر دوره گرد را مثل نمکی ها بفرستد توی کوچه و خیابان های تهران و همانجا یعنی جلوی منزل شما برایتان ویزا را صادر کنند.

۱۳۹۰/۰۹/۱۳

پیشنهاد تشکیل یک حزب فراگیر توسط آقای رضا پهلوی

امروز میخواهم دو کلام حرف جدی بزنم. البته ای کاش این نوشته را در جایی غیر از این وبلاگ میگذاشتم تا از درجه اهمیت آن کاسته نشود. بهر حال امیدوارم بقیه دوستان این پیشنهاد را پخته تر کنند و به گوش آقای پهلوی برسانند.
جناب آقای رضا پهلوی
من نه سلطنت طلب هستم و نه طرفدار مجاهدین. نه توده ای هستم نه چپی و نه حزب اللهی و نه اسهال طلب. من یک ایرانی مستقل هستم که علیه زمامداری و سلطنت پدر شما فعالیت مختصری در دوران نوجوانی کردم. اکنون وقت پرداختن به گذشته نیست و لذا میخواهم بعنوان یک ایرانی که درد وطن دارد پیشنهادی را به شما بدهم.
جناب پهلوی عزیز من شما را متعلق به همه نیروهای دمکراتیک و سکولار میدانم و فکر میکنم اگر کسی بتواند در این موقعیت حساس کاری برای ایران کند نباید درگیر وابستگی های گروهی و فرقه ای و حزبی خود باشد. امروز کشور ما در حساس ترین موقعیت خود قرار دارد. چه بخواهیم و چه نخواهیم جمهوری اسلامی کشور را به مرحله بی بازگشتی کشانده است و سنگی را در چاه آینده کشور انداخته است که صدتا عاقل هم به زحمت بتوانند آنرا بیرون بکشند.
امروز اگر نیروی آلترناتیوی برای رژیم درحال سقوط جمهوری اسلامی تشکیل نشود کشورهای قدرتمند با اعمال فشار بر جمهوری اسلامی سران این کشور را نهایتا به میز مذاکره و امتیازدهی خواهند کشاند که نتیجتا عمر این رژیم را طولانی تر خواهد نمود.

بنظر من با توجه به اینکه شما در میان نیروهای اپوزیسیون چه در داخل و چه در خارج و حتی در میان مردم عادی کوچه و خیابان از مقبولیت نسبی و بهتری برخوردار هستید بیایید و یک حزب فراگیر ملی را تاسیس کنید و از همه نیروها با هر گرایش و طیفی بخواهید عضو این حزب شوند و یا از این حزب پشتیبانی کنند.
یک حزب با پشتوانه قوی مردمی میتواند راهگشای بیرون رفت از بحران فعلی باشد.
امیدوارم روی این پیشنهاد فکر کنید و قبل از اینکه فرصتها بسوزد برای نجات کشورمان کاری انجام دهید.

۱۳۹۰/۰۹/۰۹

بازی باخت باخت برای جمهوری اسلامی

باور کنید این روزها از خوشحالی در پوست خودم نمی گنجم. شک ندارم نظام مقدس در سراشیبی بد اقبالی افتاده و هر روز خبرهای خوبتری را خواهیم شنید. چند تا نکته را بصورت خلاصه در این رابطه یعنی حمله اراذل و اوباش ذوب شده در ولایت به سفارت انگلیس بنظرم رسید که بد نیست برای شما هم بنویسم:
اول اینکه این قضیه ثابت کرد که رهبر فرزانه و مشاورینش به اندازه یک الاغ هم نمی فهمند. باور کنید این را از روی لج و دشمنی نمیگویم بلکه صد در صد بدان اعتقاد دارم. هر بچه کودکستانی هم اینقدر می فهمد که در شرایطی که همه دنیا داشتند مجازاتهای تحریم را برای این حکومت تنظیم میکردند بدترین چیز همان بود که به سفارتخانه یک کشور حمله کرد و همه دنیا را علیه این حکومت متحد نمود. اینها از روی خریت این آقایان است نه از روی تدبیر و تیزهوشی. 
در واقع معلوم شد که اینها هیچگونه تحلیل درستی از جهان و اوضاع و احوال داخلی و خارجی ندارند و همه کارهایشان مثل این کار از روی باد معده است. مثل این است که در بازی شطرنج در همان ابتدای بازی با یک حرکت احمقانه خود را در شرایط مات شدن قراد بدهی. برای من مثل روز روشن معلوم است که اینها مدیریت بحران بلد نیستند و زود شلوار خودشان را خراب میکنند.

مسئله دوم اینکه همه دنیا فهمید که جمهوری اسلامی قابل اطمینان نیست. اینها که به دیپلماتها در روز روشن حمله میکنند بعید نیست به یک قاچاقچی مکزیکی پول بدهند تا سر سفیر عربستان را زیر آب کند. چنین حکومت سرکش و چموشی که مقررات بدیهی بین المللی را رعایت نمیکند بطور حتم بعد از دستیابی به سلاح اتمی هم تبدیل به یک یاغی و راهزن تمام عیار خواهد شد. لذا بهتر است ترتیب این حکومت را همین الان بدهیم.

مسئله سوم این است که حمله به یک سفارت یعنی آغاز جنگ و تجاوز به حریم کشور دیگر. روشنفکرنماهای طرفدار جمهوری اسلامی یادشان باشد که جرقه شروع جنگ را جمهوری اسلامی زد و مسئولیت اتفاقات آینده نه با اسرائیل است و نه با امریکا. سر این فتنه دقیقا در بیت مقام مزخرف رهبری است. آقای گنجی و شرکای محترم! فردا نیایید و ننه من غریبم بازی دربیاورید. یادتان باشد این دسته گل آقاتون بود که اوضاع را به طرف جنگ و برخورد نظامی برد.

مسئله چهارم این است که این حکومت اینقدر بی آبرو و بی ریشه است که حمله به سفارت را به نیروهای معتقد به ولایت و یا بسیج و یا پاسدار نسبت نمی دهد بلکه با حقه بازی و کلاهبرداری آمده است از عنوان با هویت و بی پیرایه «دانشجویان» سو استفاده کرده است و این خود دلیلی است بر این مدعا که «دانشجو» در فرهنگ ما هویت و ریشه دارد ولی بسیجی و نیروهای ارزشی مورد تنفر عمومی قرار گرفته اند.
جا دارد در هفته آینده دانشجویان عزیز داخل و خارج کشور به دنیا نشان بدهند که دانشجوی ایرانی کیست. منتظر 16 آذر باشید. جوانان این مرز و بوم دوباره شگفتی آفرین خواهند بود.

۱۳۹۰/۰۹/۰۸

لطفا به سفارت زیمبابوه کاری نداشته باشید

دوستان عزیز! هموطنان گرامی! اینجانب برای یک سفر اضطراری دارم میروم زیمبابوه. امیدوارم برادران بسیجی کاری به سفارت این کشور افریقایی نداشته باشند و تا زمان برگشت اینجانب روابط دیپلماسی طرفین را گل آلود نکنند.
راستش از لحظه ای که این خبر را خواندم تصمیم گرفتم اگر آفتابه دستم هست بگذارم زمین و فورا خودم را برسانم به زیمبابوه.
امیدوارم ما هم مورد تجاوز خواهران بسیجی زیمبابوه ای قرار بگیریم.

۱۳۹۰/۰۹/۰۵

فرستادن کاوشگر ناسا به کره مریخ در راستای منحرف کردن جنبش وال استریت است

ای خدا لعنت بکند این رژیم آل اوباما را. این امریکایی های پدرسوخته پولهای مردم مستضعف امریکا را صرف فرستادن اسباب بازی به مریخ میکنند. ای خدا ما چقدر غصه بخوریم از دست جنایتهای امریکا؟
اون از حمله نظامی شان به عراق که صدام حسین بیچاره مظلوم را کشتند و مردم عراق را به خاک سیاه نشاندندو آن هم از کارشان در لیبی که مردم را از دست قذافی نجات دادند و به خاک سیاه نشاندند و این هم از عدم مداخله شان در اوضاع سوریه و یمن که انگار چشمانشان کور است و باباقوری گرفته و این همه جنایت را نمی بیند. حالا هم زمزمه حمله به مراکز نظامی جمهوری اسلامی عزیز و دوست داشتنی را دارند. ما باید هر جور شده با هم متحد بشویم و علیه امریکا با جنبش وال استریت ژورنال بیعت کنیم.

از نشانه های اصلی یک روشنفکر نمای ایرانی مقیم خارج کشور «غرب ستیزی» است. غرب ستیزی یعنی اینکه غرب هیزم تر به شما فروخته و ارث بابا بزرگ شما را بالا کشیده و یک لیوان آب هم رویش خورده است.
شما اگر میخواهید مثل ابراهیم نبوی و یا اکبر گنجی معروف شوید باید بتوانید علیه دنیای غرب و مخصوصا امریکا مقاله بنویسید و در رسانه های مختلف حرف بزنید. شما نباید در این راه اصلا خجالت بکشید. همینطوری دهانتان را باز کنید و علیه سیاستهای امریکای پدرسوخته سخنرانی کنید. ماشالله ماشالله بزنم به تخته در همین دنیای غرب اینقدر آزادی هست که شما بتوانید براحتی نمک را بخورید و علیه نمکدان شعار بدهید و هیچکس هم به شما کاری نداشته باشد.

شما باید فرض را بر این بگذارید که دور از شما - دور از شما- زبانم لال مخاطبان شما همگی خر تشریف دارند و اصلا متوجه مغلطه کاری های شما نمیشوند. سعی کنید روزی دو سه وعده یعنی قبل از صبحانه و نیمروز و قبل از خواب با مشتهای گره کرده علیه امریکا ده دقیقه با صدای بلند شعار بدهید و سیاستهای استکبار جهانی و امپریالیسم بین المللی را در منطقه محکوم کنید. کارتان نباشد که چی درست است و چی غلط. همیشه همه تقصیرات را بیندازید گردن امریکا.
مثلا اگر حاکمان جمهوری اسلامی خواستند بلند پروازی نظامی کنند و خودشان را به بمب اتمی مجهز کنند و آینده منطقه را بخطر بیاندازند و در این میان کشورهای غربی احساس خطر کرده بخواهند جلوی این دیوانه ها را بگیرند شما نباید مقصر اصلی این ماجرا را که جان مردم ایران و منطقه را بخطر می اندازد محکوم کنید بلکه باید یکراست بروید علیه سیاستهای امریکا از زمان کریستف کلمب و ماجرای سرکوب سرخپوستان امریکا تا جنبش وال استریت حرف بزنید.
اگر امریکا به مردم یک کشوری کمک کرد بگویید آها . بخاطر بالا کشیدن ذخایر نفتی آنجا بوده و الا آنها که دلشان برای مردم نسوخته و اگر امریکا بهر دلیلی مداخله نکرد و کاری به کار انجا نداشت بگویید: ای پدر سوخته ها! حتما دستتان با سردمداران توی یک کاسه است و بقول معروف امریکا با سردمداران آن کشور از بالا سلام و علیک دارد و از پایین رفت و آمد!

واقعا اگر امریکا نبود کاسبی دو دسته خراب میشد: یکی حاکمان نظام جمهوری اسلامی و دیگری روشنفکرنماهای مقیم خارج کشور.

۱۳۹۰/۰۸/۲۹

آموزش صحیح نقل و انتقال مهمات در پادگان های سپاه

نظر به اینکه بخش عمده ای از بیابان های اطراف تهران تبدیل به انبار مهمات و مواد منفجره گردیده است و از آنجایی که تاکنون برای نگهداری و نقل و انتقال مواد منفجره هیچگونه استانداری وجود ندارد و ما برای اولین بار در تاریخ بشریت داریم مهمات را ذخیره و آنها را نقل و انتقال میدهیم بنابر این لازم است موارد ایمنی این کار را خودمان تدوین نماییم تا مثل انفجار ملارد باعث نشود سی چهل نفر شهید بشوند و دل دشمنان اسلام را شاد نمایند.

1- توجه داشته باشید که انبار مهمات و مخصوصا سکوهای موشکهای دوربرد را در نزدیکی دو مکان پادگان ها نسازید. یکی در نزدیکی میدان تیر یعنی همانجایی که آموزش تیراندازی به سربازها میدهند و دیگری در نزدیکی توالت عمومی پادگان.
نزدیکی این دو مرکز سوق الجیشی خیلی خطرناک است. فرض بفرمایید یک سرباز چاق یا یک گروهبان گارسیایی مثل سردار فیروزآبادی بخواهد برود دست به آب و خدای ناکرده شب قبل هم خوراک لوبیا خورده باشد. آنوقت با اولین گوز همه موشکهای ولایت منفجر میشوند و دل آقا را به درد می آورند.
2- اگر خواستید مهمات را جابجا کنید مثلا موشکی را از اینطرف پادگان به آنطرف منتقل کنید باید یادتان باشد که هیچوقت به تنهایی این کار را نکنید. مثل موقع اسباب کشی که مثلا میخواهید یخچال فریزر خود را از روی وانت پایین بیاورید و به داخل ساختمان منتقل کنید از همسایه ها و عابرین بخواهید که بیایند داخل پادگان و سر موشکها را بگیرند و با احتیاط به محل جدید انتقال دهند. ضمنا مواظب باشید به دیوارهای پادگان نمالید و خدای ناکرده روی موشکها خط نیفتد.
3- هیچگاه در کنار انبار مهمات بساط منقل و بافور و خدای ناکرده باربی کیو و کباب درست کردن و اینجور اعمال خلاف عفت عمومی را راه نیاندازید چون این موشکها حساسند و هرآن ممکن است بترکند و کار دستمان بدهند.
4- از آنجایی که این موشکها مجهز به انواع و اقسام سنسورهای الکترونیکی هستند هر لحظه ممکن است یکی از این سنسورها تحریک شوند و باعث انفجار شوند. بنابر این برای جلوگیری از تحریک شدن سنسورها از نصب هرگونه عکسهای سکسی و عبور خانم های بی حجاب و اعمال خلاف شئونات اسلامی در نزدیکی موشکها شدیدا خودداری فرمایید.
5- انجام برگزاری مراسم سینه زنی و زنجیر زنی و قمه زنی در جوار مرقد مطهر موشکهای اسلام بلامانع است مشروط به آنکه منجر به منفجر شدن انبار مهمات نگردد.
6- اگر خواستید یک موشکی را امتحان کنید که کار میکند یا خیر اول بروید کاتالوگ و دستورالعملش را بخوانید و یا بدهید برایتان ترجمه کنند. همینطوری بدون مطالعه نروید با دکمه هایش ور بروید.
ضمنا سر موشک را بگیرد آنطرف تر که نیروهای خودی را شهید نکند.

۱۳۹۰/۰۸/۲۵

اولین باری که اسرائیل تبرئه شد

بالاخره نمردیم و دیدیم که برای اولین بار در تاریخ پس از انقلاب یک حادثه ای در ایران اتفاق افتاد که جمهوری اسلامی دخالت امریکا و اسرائیل را در آن انکار کرد!
همیشه تقصیر همه اتفاقات کوچک و بزرگ را نسبت میدادند به استکبار جهانی و رژیم صهیونیستی اما این بار در مورد انفجار پادگان سپاه در ملارد میگویند: تقصیر اسرائیل و امریکا نیست. کار خودمان است. همش بخاطر بیعرضگی خودمان بود که موشکها منفجر شد.
ولی نمیدانم چرا امروز یکی از فرماندهان سپاه به اسرائیل گفته است که منتظر انفجارهای مشابه در اسرائیل باشید!
خب. اگر کار اسرائیلی ها نبوده پس این حرفها برای چیست؟

واقعیت امر این است که چه بخواهیم و چه نخواهیم جنگ بین جمهوری اسلامی و جهان غرب شروع شده منتها در پشت درهای بسته!
این روزها دقیقا شبیه روزهای واپسین جنگ ایران و عراق است که امریکا بدون سر و صدا وارد کارزار شده بود که منتهی به نوشیدن جام زهر گردید.

اگر انفچار اخیر کار اسرائیلی ها و امریکایی ها بوده باشد باید بپذیریم که برخلاف هارت و پورتهای آقایون این نظام غیر مردمی چقدر ضربه پذیر است و نیروهای غربی تا کجاهای این نظام نفوذ کرده اند.
این امر نشان میدهد برخلاف انتظار عموم امریکا یا اسرائیل قصد ندارند مواضع جمهوری اسلامی را مثل عراق یا لیبی مورد حمله هوایی آشکار قرار دهند. آنها برنامه دارند که توان نظامی ایران را از کار بیاندازند. بعد اگر نیروهای داخلی توانستند اوضاع را در دست خواهند گرفت و اگر بخاری از مردم بلند نشد لااقل رژیم را مجبور به عقب نشینی در سیاستهای خود خواهند کرد.

بنظر من اگر جمهوری اسلامی در روزهای آینده یک عقب نشینی بزرگ نکند و چرخش یکصد و هشتاد درجه ای در سیاستهای خود ایجاد نکندهر روز ضعیف تر و ضعیف تر خواهد شد تا آنکه متلاشی شود.
چه ما خوشمان بیاید و چه بدمان بیاید. حالا هی بروید و به اسم روشنفکر نماها بیانیه صادر کنید. اینها فایده ای نخواهد داشت. دنیا برای از بین بردن این رژیم تصمیم خود را گرفته است. بیخودی خودتان را سنگ روی یخ نکنید و اینقدر برای این آخوندها لابی نکنید. 

۱۳۹۰/۰۸/۲۲

آقای گنجی! حرامت باشد آن همه دلواپسی که برای تو داشتیم

تا بحال من فکر میکردم دلیل اینکه جمهوری اسلامی کسانی مثل اکبر گنجی را آزاد گذاشته تا بیاید خارج کشور این بوده که میخواست از شر یک زندانی سیاسی سمج خلاص شود. مثل یک بچه تخس و شلوغی که مدیر مدرسه پرونده او را میدهد دستش و از مدرسه بیرونش میکند تا برود توی خیابانها ولگردی کند.
ولی این روزها که دارد بوی الرحمن نظام مقدس به مشام میرسد با کمال تعجب مشاهده کردم که این آقای زندانی سیاسی سابق چه تحرکاتی را علیه امریکا شروع کرده و برای بقای رژیم در حال سقوط جمهوری اسلامی دست به چه کارها که نمیزند.

الان دیگر من شک ندارم که جمهوری اسلامی دقیقا روی شخصیت این آدم کار روانشناسی و کارشناسی کرده و او را با اهداف خاصی به خارج کشور فرستاده تا ضمن نفوذ به عمق صفوف اپوزیسیون بتواند در مواقعی که خطر سقوط نظام جدی تر میشود از اینگونه افراد بعنوان ستون پنجم استفاده کند.

یک نکته را هم اضافه کنم که اصولا افرادی که مخالف حمله نظامی امریکا به جمهوری اسلامی هستند دو دسته اند:
- دسته اول کسانی هستند که دلشان برای ایران و هموطنانشان می تپد.  آنها از این می ترسند که مبادا افراد بی گناه کشته شوند و مملکت درب و داغون شود.
خب. من به این گروه حق میدهم که چنین احساسات و اعتقاداتی داشته باشند. این ابراز مخالفت آنها از روی تمایل به بقای جمهوری اسلامی نیست بلکه احساسات پاکی دارند و خیال میکنند که مردم داخل ایران یکروزی انقلاب خواهند کرد و خودشان حکومت را از داخل تغییر خواهند داد. البته برایشان مهم نیست که این پروسه چه مدت میخواهد طول بکشد؟ ده سال؟ بیست سال؟ پنجاه سال؟

اما دسته دوم کسانی هستند که تحت پوشش "نه به حمله نظامی"  میخواهند جمهوری اسلامی را از سقوط حتمی نجات بدهند. اینها با هرچیز که موجودیت نظام را به خطر بیاندازد مشکل دارند و الا دلیلی ندارد که حتی با تحریم های اقتصادی و مالی  که توان حاکمیت را تضعیف میکند هم به مخالفت برخیزند. تو اگر ریگی به کفشت نیست چرا با تحریم ها هم مخالفی؟؟

من حساب این دو گروه را از هم جدا میدانم. خصوصا دسته اول  که اعتقاداتشان از روی حس میهن پرستی است و قابل احترام.
البته اینها نمیدانند که مردم داخل ایران خودشان قادر نیستند این حکومت را از پای دربیاورند. این یک واقعیت است و نه تحقیر. این وضعیت فقط هم منحصر به مردم ما نیست. مردم عراق هم خودشان قادر نبودند صدام را پایین بکشند. مردم لیبی هم همینطور.
همه دیکتاتورها مثل محمد رضا شاه و یا حسنی مبارک آدم های باکلاسی نیستند که  صدای انقلاب مردم را بشنوند و قدرت را براحتی رها کنند و کنار بکشند. بعضی از دیکتاتورها تا نابودی کشور می ایستند و فقط با زور مجبور به کناره گیری میشوند.
تلفات و خساراتی که جمهوری اسلامی روزانه به ایران و ایرانی وارد میکند به مراتب ویران کننده تر از خسارات ناشی از مداخله نظامی است. وجود جمهوری اسلامی مثل وجود غده سرطانی در داخل یک بدن است که اگر آنرا همین امروز جراحی نکنی فردا خیلی دیرخواهد بود.

۱۳۹۰/۰۸/۲۱

برادران بسیجی برگردید انفجار نبود

میگن امروز در یکی از کوچه موچه های کرج کارگرها داشتند تیرآهن از روی تریلی خالی میکردند بسیجی ها فکر کردند اسرائیل حمله کرده گذاشتند فرار!
الاغ جان! تو که حتی نمی تونی زاغه مهمات خودت را حفاظت کنی چطور میخواهی نیروگاه هسته ای را حفاظت کنی؟؟

۱۳۹۰/۰۸/۱۷

من به این نتیجه رسیده ام که جمهوری اسلامی به سرمان هم زیادتر است

خدمت دوستان و هموطنان عزیز و مخصوصا آن 120 نفر باصطلاح روشنفکری که وظیفه ای جز حفاظت از جمهوری اسلامی ندارند عرض میکنم که : قبول! حرف شما درست! اصلا جنگ بد است. جنگ دمکراسی نمی آورد. جنگ باعث میشود همه عمران و توسعه ای که نظام مقدس در ظرف این سی ساله انجام داده از بین برود. جنگ باعث میشود در مملکت فرار مغزها صورت بگیرد. جنگ باعث میشود فضای سیاسی میلیتاری و نظامی شود و انتخابات آزاد صورت نگیرد. جنگ باعث میشود وضعیت حقوق بشر خراب شود و آزادیهای مردم سلب گردد و هزارتا دلیل دیگر...
خلاصه نه اینکه ماشالله کشور ما سرآمد پیشرفت و توسعه در منطقه است می ترسیم جنگ باعث شود ما به یک کشور عقب افتاده تبدیل شویم. مثل عراق و لیبی و افغانستان. مردم در زمان صدام از بالاترین استانداردهای زندگی و ازادیهای فردی و اجتماعی برخوردار بودند و امریکا الکی الکی به آنجا حمله کرد و مردم را انداخت توی بدبختی. 
خدا نکند امریکا به ایران حمله کند و زبانم لال جمهوری اسلامی از بین برود. آنوقت مردم از بدبختی و فلاکت  چه خاکی توی سر خودشان بریزند؟؟

از امروز من طرفدار پر و با قرص شما هستم و هر کس خواست طرفداری از مداخله نظامی بکند چنان میزنم توی دهانش که بچسبد به دیوار!
ما ناسلامتی روشنفکران این جامعه هستیم و نباید بگذاریم مردم از دست نظام مقدس جمهورسی اسلامی راحت بشوند. ما که نمیخواهیم مثل لیبی بشویم که اراذل و اوباش چاقو کردند توی ماتحت رهبر معظم شان.
همین جمهوری اسلامی از سرمان هم زیاد است. خلایق هر چه لایق!

۱۳۹۰/۰۸/۱۵

چرا ما ایرانیان خارج از کشور از هم فرار می کنیم؟

من در مورد وضعیت ایرانیان ساکن دیگر کشورها خبری ندارم ولی  واقعا نمی توانم درک کنم چرا ایرانیان مقیم کانادا وقتی توی خیابان یا توی مال و فروشگاهها هموطنانشان را از دور می بینند فورا به بچه شان میگویند: هیس! ... ایرانیه ها!
بعد در حالیکه زیر چشمی همدیگر را برانداز میکنند به هنگام عبور از کنار هم سکوت میکنند تا طرف متوجه نشود که اینها هم ایرانی هستند و داشتند فارسی حرف میزدنند. گاهی عده ای از همین هموطنان عزیز با همان لهجه شیرین فارسی شروع میکنند با بچه شان انگلیسی بلغور کردن که مثلا به شما بفهمانند که «خارجی» هستند و تصور شما در مورد اینکه طرف ایرانی است اشتباه بوده است!
البته همیشه در همه جا استثناء وجود دارد ولی نمیتوان وجود این ناهنجاری را انکار کرد.

من دلیل واقعی این ناهنجاری را هنوز در هیچ مقاله و نوشته ای نخوانده ام ولی مطمئن هستم که قبل از انقلاب این بیماری در بین ایرانیان وجود نداشته است و آنچه که از بزرگترها شنیده ام ایرانی ها سابقا وقتی همدیگر را در غربت پیدا میکردند برخورد بسیار صمیمانه و گرمی با یکدیگر داشتند و سعی میکردند سنگینی آوار غربت را با همدلی و همزبانی سبکتر کنند.

حدس میزنم دلیل اصلی این ناهنجاری در واقع پیامدهای انقلاب اسلامی 57 و جابجایی قدرت در بین طبقات اجتماعی ایران در طول سی سال گذشته باشد که طبقه متوسط شهرنشین از صحنه سیاسی کشور حذف شد و در واقع بحران هویت بصورت یک بیماری مسری به همه ما سرایت کرد.
آدمهای لایق خانه نشین شدند و آدمهای نوکیسه سرمایه های کشور را غارت کردند و حالا آمده اند خارج کشور تا از قافله عقب نمانند. ما ملتی هستیم که از همدیگر زخم خورده ایم و این نظام و حکومت هر روز نمک بر این زخم پاشید تا کار به جایی رسیده که با غریبه ها بیشتر از هموطنانمان احساس قرابت و امنیت می کنیم.
بخاطر این است که وقتی همدیگر را می بینیم از یکدیگرفرار میکنیم و ترجیح میدهیم خود را خارجی به یکدیگر قالب کنیم!

۱۳۹۰/۰۸/۱۲

آزادی مهمتر است یا منافع ملی؟

وقایع اخیر در لیبی این سوال را در ذهن ایجاد میکند که دخالت دادن بیگانگان برای رسیدن به آزادی کار درستی است یا خیر؟
بنظر من نگرش انسانها به زندگی و میزان خواسته ها و نیازهای اجتماعی و مخصوصا آزادی های فردی آنها بر همه چیز الویت پیدا کرده است.
برای انسان قرن بیستم بهره مندی از یک جامعه آزاد که در آن آزادیهای شخصی اش محترم شمرده شود بیشتر از ذخائر نفتی و معادن زیر زمینی کشورش اهمیت دارد. بی جهت نیست مردمان کشورهای توسعه نیافته خانه و کاشانه خود را ترک میکنند و به دور ترین نقاط کشورهای توسعه یافته میروند تا بقول خودشان یک زندگی آرام و آزادی داشته باشند و کسی کاری به کارشان نداشته باشد.

من فکر میکنم مردم لیبی با خودشان این محاسبه را کرده اند که دیگی که برای آنها نجوشد بگذار کله سگ در آن پخنه شود!
وقتی که شما همه ازادیهای فردی و اجتماعی ات را از دست داده ای چه فایده ای دارد که ذخاثر نفتی کشورت به دست بیگانگان نیفتاده است و فقط صرف عیش و نوش قذافی و خانواده اش میشود.
مردم میخواهند زندگی کنند. برایشان سخت است دیگران دیکته کنند که چه چیزی را دوست داشته باشند و از چه چیزی بدشان بیاید. چه دینی را داشته باشند و چه عقیده ای را قبول نداشته باشند. مردم میخواهند یک زندگی برخوردار از حداقل  امکانات ابتدایی اجتماعی را داشته باشند. چه فایده ای دارد زیر پایشان چقدر ثروت خوابیده ولی آنها حق داشتن یک رای را هم نداشته باشند.

اگر فرض کنیم که نیروهای ناتو آمده اند تا دخایر نفتی و غیر نفتی لیبی را چپاول کنند باز هم از منظر یک شهروند لیبیایی آزادی و رهایی از سلطه یک نظام دیکتاتور و زورگو شیرین تر از مرگ تدریجی در شرایط سابق است.
خلاصه اینکه بیشتر مردم بیش از هر چیز به آسایش خود و خانواده شان و بهره مندی از مواهب تمدن فکر میکنند و میگویند گور بابای مملکتی که جز بدبختی و فلاکت هیچ چیز دیگری برای ما ندارد.
یک دوستی هر وقت که قیمت فروش نفت در بازارهای بورس بین المللی بالا میرود خوشحال میشود و میگوید بگذار حال این امریکایی های پدرسوخته جا بیاد!
به او گفتم: آدم کم عقل! اصلا فرض کن قیمت نفت بشود بشکه ای هزار دلار. به من و تو چی میرسد؟ غیر از این است که میزان اختلاس ها بیشتر میشود؟ و آنچه را هم که اختلاس نمیشود آخوندها صرف عربهای گردن کلفت حماس و لبنان و سوریه میکنند. بقیه اش را هم صرف زدودن فرهنگ ایران و ایرانی میشود. پس گور پدر این نفت که چیزی جز دود و دی اکسید کربن از آن به ما نرسید.

۱۳۹۰/۰۸/۰۸

کاش من هم یک شیت رضایی بودم/امام خمینی

در پی انگشت کردن دو بازیکن فوتبال در لیگ داخلی اظهار نظرهای مختلفی در این باره در خبرگزاری فارس منعکس شده که تعدادی از آنها از این قرارند:

«کاش من هم یک شیت رضایی بودم» امام خمینی
«اگر قرار باشد بین نصرتی و شیت رضایی یکی را انتخاب کنیم باید شلوارمان را دربیاوریم» مقام معظم رهبری
«من که گفته بودم در ایران آزادی مطلق وجود دارد. ملتها باید از ما الگو بگیرند» دکتر احمدی نژاد
« بیداری اسلامی به استادیوم های ورزشی رسید»حسین شریعتمداری
« مسئولین از این حادثه برای تلطیف فضای سیاسی کشور استفاده کنند» سید محمد خاتمی
« ما حوادث و اتفاقات ایران را بدقت زیر نظر داریم» هیلاری کلینتون
« در جمهوری اسلامی هیچکس به هم انگشت نمیکند بلکه این امریکاست که به همه انگشت میرساند. من خودم در جنبش وال استریت مورد تجاوز انگشتی امریکا قرار گرفتم» روشنفکرنماهای اپوزیسیون

۱۳۹۰/۰۸/۰۶

آهای ملت! از امروز به بعد من طرفدار رضا پهلوی هستم

آهای ملت! من خسته شدم از دست این جماعت مخالف جمهوری اسلامی در خارج کشور که عمدتا اهل حرف هستند و عملگرا نیستند. این جماعت نشسته اند و با تحلیل های آبدوغ خیاری خودشان ملت را از دچار شدن به سرنوشت عراق و لیبی می ترسانند. هم مخالف اعمال تحریم های بیشتر علیه جمهوری اسلامی اند و هم مخالف عملیات نظامی علیه این حکومت. ضمنا اگر امریکا و دیگر کشورهای غربی پرده از توطئه عملیات تروریستی برون مرزی این نظام در امریکا برمی دارند باز این خود اپوزیسیون ایرانی هستند که بعنوان  وکیل و وصی چمهوری اسلامی در خارج کشور این اتهامات را حاشا می کنند و میگویند به جمهوری اسلامی نمی خورد از این کارهای بی تربیتی بکند.
بجان شما ما مانده ایم که اینها با ما هستند یا با آنها.
آقای پهلوی دمت گرم. برو جلو هوایت را داریم ولی خداوکیلی اینقدر هی نگو من با حمله نظامی علیه این حکومت مخالفم. بگذار لااقل ترس حمله نظامی خواب خوش را از این عوضی ها بگیرد.

۱۳۹۰/۰۸/۰۱

مصاحبه ای که گند زد به هیکل کیهان

روزنامه کیهان روز گذشته سرمقاله ای را با امضای حسین شریعتمداری چاپ کرد که در آن سعی شده بود کشتن قذافی را به گردن امریکا و نیروهای ناتو و عوامل نفوذی سیا و موساد و سران فتنه بیاندازد.
بنظر من وقتی یک مقاله ای به امضای حسین شریعتمداری چاپ میشود می توان حدس زد آن را سیدعلی خامنه ای نوشته باشد. یعنی درواقع حسین شریعتمداری اسم مستعار سیدعلی خامنه ای است. شاهد این ادعا هم کپی برابر اصل بودن این گونه مقالات توهم زا با پرت و پلاهای مقام مزخرف رهبری که عمدتا تحلیل هایش از روی باد معده است و همیشه تقصیرات را به گردن دشمن می اندازد می باشد.

 در روزهای اخیر جمهوری اسلامی چند تن از نیروهای اطلاعاتی و امنیتی خود را تحت پوشش خبرنگار به لیبی فرستاده تا شاید از زیر زبان یکنفر مطلبی- خبری- تحلیلی- چیزی علیه نیروهای غربی بیرون بکشد و آنرا در بوق و کرنا بکنند و پیراهن عثمان درست کنند. به همین منظور مصاحبه ای با آن سربازی که قذافی را کشته در خبرگزاری فالس چاپ شده که در واقع ناخواسته گند زد به آن همه تحلیل های آبکی حسین شریعتمداری و آقایش.
متن دقیق تر این مصاحبه قبل از سانسور اینگونه بود:


- خودت را معرفی کن و بگو با کدام گروه اپوزیسیون در خارج ارتباط داری و بدستور کدام کشور استکباری و صهیونیستی آقای معمر قذافی عزیز را کشتی؟
- من سند الصادق العریبی ، متولد 1989 در شهر بنغازی و در محله‌ "حی الماجوری"؛ هم اکنون نیز ساکن این شهر هستم. تا کلاس سوم راهنمایی درس خواندم ، بعد از آن به‌ خاطر کهولت سن پدرم و فقیری خانواده‌ مجبور به‌ کار شدم و مدرسه‌ را ترک کردم.

- غلط کردی. بگو ببینم چرا نیروهای ناتو قذافی را کشتند؟
- من خودم قذافی را با همین کلت کشتم و در آنجا اصلا نیروهای ناتو نبودند.

- خب. پس تو گفتی که نیروهای ناتو قذافی را کشتند تا مبادا اسرار و مطالبی علیه غرب منتشر شود. درست است؟
- این دروغ است. من قذافی را کشتم چون خودم او را دستگیر کرده بودم و میخواستم او را به شهر خودم ببرم ولی یک گردان دیگر آمده بودند و می خواستند به شهر دیگری ببرند. ما سر این موضوع درگیر شدیم و هر گروه یک لنگ قذافی را گرفته بود و به سمت خود می کشید. من هم با شلیک یک گلوله کار را تمام کردم که دعوا بخوابد.

-خب. از حرف های شما برای ما معلوم شده که قذافی را نیروهای ناتو کشتند. شاید شما آن لحظه حواس ات پرت بوده و خیال میکردی که قذافی زنده است. درصورتیکه قبل از تو نیروهای ناتو قذافی را کشته بودند.
- نه بابا این چه حرفیه. من خودم قذافی را کشتم. این را مطمئنم.

- ای ناقلا. از چشم هایت معلومه که داری یک چیزهایی را پنهان میکنی. راستش را بگو قذافی را تو کشتی یا نیروهای استکباری؟
- والله بحضرت عباس من خودم قذافی را کشتم. چرا حرف نامربوط میزنید؟

- خیلی ممنون از وقتی که به ما دادید و پرده از کشته شدن قذافی توسط نیروهای غربی و رادیو بی بی سی و سران فتنه برداشتید.
- بابا برو خدا روزی ات را جای دیگر بدهد.

۱۳۹۰/۰۷/۳۰

نصیحتی به مردم ایران: وقتی خامنه ای را به دام انداختید فورا او را نکشید

من اصلا دلم نمی خواهد خامنه ای را هم مثل قذافی بدون محاکمه بکشند. آرزو می کنم او را زنده دستگیر کنند تا در دادگاه حاضر شود و در مورد بسیاری از جنایات دوران زمامداریش پاسخگو باشد. بالاخره مردم ما باید بدانند که چه کسی دستور داد در انتخابات تقلب بشود. درآمدهای نفتی چگونه غیب شد و در کجا  و چه کشورهایی هزینه  گردید. راز و رمز ترورها و قتل های زنجیره ای و حتی ترور دانشمندان هسته ای و اساتید دانشگاهها و هزاران مورد دیگر باید معلوم شود.
ضمنا باید مدتی او را به زندان اوین انداخت تا طعم حبس انفرادی را بچشد. باید او را در تلویزیون آورد تا هرشب بعد از اخبار برنامه اعترافات واقعی داشته باشد.
بنظر من بدترین شکنجه برای مقام عظما این است که او را مجبور کنیم یک جمله بدون بکار بردن کلمه " دشمن" بگوید.  باور کنید از غصه دق میکند و خود بخود به درک واصل میشود.

۱۳۹۰/۰۷/۲۶

بخاطر نجات بشریت لطفا از بیخ ختنه کنید

 آن زمانی که نوجوان بودیم توی اخبار می شنیدیم و یا در نشریات می خواندیم که کل جمعیت جهان چهار میلیارد نفر است. دو سه شب پیش توی اخبار شنیدم که می گفت جمعیت جهان در حال حاضر در حدود هفت میلیارد نفر شده است یعنی سه میلیارد نفر ظرف همین سی چهل سال گذشته به جمعیت کره زمین اضافه شده است.
خب. اگر با همین روند رشد جمعیت ادامه پیدا کند در آینده نه چندان دور واقعا چه محشری خواهد شد. جای سوزن انداختن نخواهد بود. مخصوصا که منابع و امکانات زیستی در کره زمین نامحدود نیست. مشکل آب - غذا- مسکن- امنیت و شغل و هزاران مسئله دیگر در آینده نزدیک بحرانی میشود.
بنابر این باید یک فکری برای زندگی در روی کره زمین کرد.
بدبختی اینجاست که کشورهایی که در فقر دست و پا می زنند تولید مثل شان بیشتر است. توی سومالی مردم دارند از بی آب و غذایی می میرند بعد با کمال تعجب می بینیم زرت و زرت بچه توله پس می اندازند. آخه یکی نیست بگوید تو خودت داری از گرسنگی میمیری بعد هفت هشت تا بچه تولید میکنی که چی؟؟
بنظر من باید علما یک حکم حکومتی بدهند تا موقع ختنه پسرها سرمایه اسلام را از بیخ بیخ ببرند.
راه حل دیگر این است که خانم ها اجازه ندهند آقایان بیشتر از چشمک زدن و ماچ کردن (آنهم از روی لپ) کار دیگری بکنند.

۱۳۹۰/۰۷/۲۴

تا وال استریت رسیدن یک یا حسین دیگر

وال استریت باید  آزاد شود (امام خمینی)

این مکالمه  بین دو برادر بسیجی در یکی از روستاهای دورافتاده ایران صورت گرفته است:

- آهای برادر نقل علی! تو که مرتب میروی شهر و برمیگردی بگو ببینیم این وال استریت که میگن چیه؟
- ها!... مگر خبر نداری؟ لااقل برو یک صفحه فیس بوک برای خودت باز کن ببینی دنیا چه خبره.
وال استریت یکی از شهرهای امیرکاست که مال مسلمان هاست و باید آزاد شود.
- یعنی وال استریت هم مثل قدس قبله سوم ما مسلمانهاست؟
- از آن هم مهمتر است. ببین اگر وال استریت  سقوط کند اوباما هم مثل شاه فرار میکند میرود خارج. بعد توی امریکا جمهوری اسلامی درست میشود و ما میرویم آنجا سردار میشویم و حسابی وضع مان توپ توپ میشود.
الان همه شهرهای دنیا برای وال استریت تظاهرات است به غیر از شهرهای ایران.

- خب چه عیبی دارد ما هم بریزیم توی خیابان ها و از قیام وال استریت حمایت کنیم؟
-  ها!... تو هم می خواهی «فتنه وال استریت» راه بیاندازی پدرسوخته! یک دقیقه همین جا بمان تا بروم اون شیشه نوشابه را با خودم بیاورم!

۱۳۹۰/۰۷/۲۰

امام زمان از وال استریت ظهور می کند

بر اساس جدیدترین احادیث و روایات معتبر امام زمان از وال استریت ظهور خواهد کرد و با شمشیرش به بازار بورس نیویورک حمله می کند و همه اوراق بهادار را پاره پوره کرده و میزند کامپیوترها را لت و پار میکند. سپس از آنجا حرکت کرده به سمت واشنگتن دی سی می رود و در آنجا با برادران و اصحاب سپاه قدس نماز جماعت بجا آورده و سپس به درب منزل سفیر عربستان میرود و سر از بدن آن نانجیب جدا می کند.

بعد به سمت بلاد لوس آنجلس و سانفراسیسکوعزیمت میکند. درآنجا ابتدا به کنسرت خوانندگان لوس آنجلسی میرود و دلی از عزا درمی آورد و بزن و برقص و صفا تا صبح.
در روایات آمده است که شخصی به نام آرنولد با حضرت بیعت می کند و در رکاب ایشان قرار می گیرد و دو نفره همه را از دم با شمشیر و مشت و لگد و پنجه بکس و باتوم و شیشه نوشابه می گذرانند و بدین ترتیب اسلام  همه دنیا را خواهد گرفت.

روایت تکمیلی:
طبق آخرین روایتی که همین لحظه به دفتر این وبلاگ رسیده آقای آرنولد مشارکت خود را در این خون و خونریزی تکذیب می کند و میگوید: بحشرت عباس ما غیر از فیلم های هالیوودی در هیچ عملیات بزن و بکش دیگری شرکت نداشته ایم.

۱۳۹۰/۰۷/۱۹

بصیرت عظما به گاف رفت

این ماجرای دستگیری دو تن از وابستگان رژیم جمهوری اسلامی در امریکا به اتهام عملیات تروریستی در واقع مشت محکمی بود به دهان یاوه گوی مقام عظما و دستمال بدست های سپاه پاسداران.
یادتان می آید یکی دوسال پیش یعنی زمانی که دو سه تا جوان امریکایی در کوههای مرزی ایران و عراق و آنهم در داخل خاک عراق توسط نیروهای سپاه قدس ربوده شدند و به اتهام ورود غیر قانونی به خاک ایران بازداشت شدند تا اهرم فشاری باشد علیه حکومت امریکا این جوجه بسیجی ها و سرداران سپاه با چه شور و شعفی به این عملیات آدم ربایی شان می بالیدند و این موفقیت را مرهون رهبری داهیانه مقام مزخرف رهبری و بصیرت والای ایشان می دانستند.
این چند سال گذشت و بالاخره امریکا با صبر و شکیبایی و نهایتا با پرداخت یکی دو میلیون دلار آنها را آزاد کرد و قضیه تمام شد ولی منتظر بود تا حسابی تلافی کند.
بنظر من امریکا با دستگیری این دو نفر وابسته به نیروهای سپاه بازی را برده و حالا نوبت مقام عظماست که خربزه ای که چند سال پیش کوفت کرده الان پای لرزش هم بنشیند.

۱۳۹۰/۰۷/۱۸

جان مادرتان اینقدر قضیه را از بالا نگاه نکنید

همیشه یک عده ای در میان ما هستند که هر وقت می خواهند در باره موضوعی اظهار نظر کنند یک نردبان می گذارند زیر پایشان و می روند اون بالا مالاها و از ارتفاع سی هزار پایی قضیه را نگاه می کنند.
مثلا اگر بخواهند در مورد این قضیه اختلاس سه هزار میلیارد تومانی که نی نظیرترین و بزرگترین رقم اختلاس از زمان خلقت حضرت آدم و حوا تاکنون بوده اظهار نظر کنند می گویند:
« ما باید به این قضیه فراتر از این سه هزار میلیارد  نگاه کنیم. این آخوندها با سو مدیریت شان روزانه میلیاردها دلار و چندین برابر این رقم اختلاس به بیت المال ضربه میزنند. چرا هیچ کس آن چیزها را نمی بیند ولی به خانه سه میلون دلاری یکنفر اینقدر حساسیت نشان میدهید؟»

مثلا اگر گفته شود بیایید یک اعتراضی بکنیم و یا یک حرکتی را از خودمان نشان بدهیم فورا می گویند: «ای آقا. شما چقدر ساده اید. اینها همه شان دستشان توی یک کاسه است. اعتراض من و شما که تاثیری ندارد. اصلا حیف نیست شما با این همه هوش و ذکاوت دنبال یک اختلاس سه میلیاردی می افتید؟ یک خورده وسیع تر فکر کنید!! اصلا از کجا معلوم که خود رژیم شما را با این خبر سر کار نگذاشته باشد؟»


اشکال این دوستان این است که  برای هر مورد محسوس و عینی  اینقدر فلسفه بافی می کنند و قضایای بزرگتر و کلی تر را مطرح می کنند که اصل قضیه ماست مالی شود و قبح قضیه ریخته شود. بخدا اگر این اختلاس در یکی از کشورهای پیشرفته اتفاق افتاده بود حتما جنگ جهانی سوم شروع می شد در حالیکه توی جامعه ما تبدیل شده به یک فیلم هالیوودی.


۱۳۹۰/۰۷/۱۶

مقام مزخرف رهبری: اینقدر در مورد گران شدن تخم مرغ حرف نزنید به مصلحت نیست

ولی امر مسلمین جهان و کهکشان ها در دیدار با جمعی از تخم مرغ فروشان و نیمرو خوران بسیجی رهنمودهای مهمی را در مورد توطئه اخیر دشمن در افزایش بی رویه قیمت  تخم مرغ ایراد فرمودند که فرازهای مهمی از بیانات ایشان را در زیر می خوانید.

« اگر به توصیه ها و فرمایشات موکد من در سالهای قبل پیرامون جلوگیری از نفوذ دشمن در میان مرغداری ها توجه می شد امروز ما شاهد گران شدن تخم مرغ نبودیم. بهرحال مردم بدانند که مسولین این قضیه را با جدیت دنبال می کنند و مرغ ها را مجبور می کنند که بیشتر تخم کنند. 
نکته بعدی این است که رسانه ها اینقدر به این گونه مسائل پرو بال ندهند و قضیه را کش ندهند. اصولا رسانه ها باید در مورد مسائل داخلی ساکت باشند و سعی کنند اخبار کشورهای خارجی را پوشش بدهند. مثلا ببینید قیمت تخم مرغ در تانزانیا و یا نوار غزه چند است. بعد کارشناسها بیایند اینها را با هم مقایسه کنند و به مردم دلایل گران شدن تخم مرغ در گواتمالا را تشریح کنند. البته از افشاگری در مورد رژیم صهیونیستی در اشغال مرغداری های جهان اسلام هم غفلت نکنند.»

در همین راستا محمود احمدی نژاد هم گفت: مردم سه ماه نیمرو نخورند. قرار شده از سه ماه بعد خودمان به جهان تخم مرغ صادر کنیم و من به شما قول می دهم سال آینده اگر به نیویورک رفتم از روی میز صبحانه هتل چند تا تخم مرغ آب پز برایتان بیاورم.
همچنین احمدی نژاد در مصاحبه با تلویزیون سی ان ان به مردم ایران توصیه کرد که این تخم مرغ هایی را که از بازار می خرند زود نخورند. اینها مال امام زمان است و باید آن تخم ها را بعنوان تبرک نگه داشت و مردم نباید این تخم ها را با دیگر تخم های خودشان قاطی کنند.

۱۳۹۰/۰۷/۱۴

انتخابات در انتاريو

ما كه نفهميديم بالاخره بايد به كي بديم؟
نه ليبرال ها عملكرد خوبي داشتند و نه محافظه كارها نامزدهاى درست و حسابى

۱۳۹۰/۰۷/۱۲

فضیلت باز کردن درب برای خانم ها

ای آقایون! اگر بدانید در باز کردن درب ماشین برای خانم ها چه رمز و رازی نهفته است هرگز اجازه نخواهید داد هیچ خانمی دستش به دستگیره درب برسد.
ما اون قدیم ها این چیزها را که توی فیلم های خارجی می دیدیم با خودمان می گفتیم: خاک تو سر آن مرد! مگر شاگرد شوفر است که درب را برای خانم باز میکند؟ یک ذره شخصیت و وقار مردانگی هم خوب چیزیه!
اما وقتی آمدیم اینجا فهمیدیم این مردهای خارجی عجب ناقلاهایی هستند و ما خبر نداشتیم. بدو بدو می روند یک دربی را برای خانمی باز میکنند و همین یک کار ساده گره از مشکلات عدیده شان باز می کند و یا علی دیگه!... اسلام پیاده میشود با همین یک عمل ساده درب باز کردن!
من امروز می خواستم وارد ساختمانی بشوم بصورت اتفاقی درب را نگه داشتم و قبل از اینکه خودم داخل شوم  یک لحظه ایستادم (البته این از امدادهای غیبی بود که به من الهام شد یک لحظه صبر کنم) و به خانمی که پشت سر من بود تعارف کردم که" اول شما. خانم ها مقدم ترند".
باور کنید اون خانمه اینقدر خوشحال شده بود که نزدیک بود بپرد بغل من و یک ماچ آبدار از ما بکند ولی توفیق حاصل نشد. اما من با همین دو تا گوش خودم شنیدم که چند تا خانمی که از پشت سر می آمدند آهسته می گفتند: به این میگن جنتلمن!
حالا از امروز من تصمیم گرفته ام بروم روزی یک ساعت جلوی درب آن ساختمان بایستم و هر خانمی که خواست وارد شود درب را برایش باز کنم. فکر کنم همین روزها اینقدر به من شماره تلفن بدهند که وقت نکنم وبلاگم را آپدیت کنم.

۱۳۹۰/۰۷/۱۱

مقام مزخرف رهبری یا سنگ پای قزوین

طرف یک ذره حیا و خجالت توی وجودش نیست.
تحت مدیریت داهیانه و مدبرانه اش عجیب ترین و بزرگترین اختلاس های تاریخ ایران صورت گرفته و بجای اینکه بیاید از مردم دلجویی کند و پاسخگوی این همه سوء مدیریت و حیف و میل بیت المال باشد بادی در غبغبه انداخته و میگوید: در مورد اختلاس حرف نزنید به مصلحت نیست!!
مردک! تو کی هستی که برای یک ملت مصلحت تعیین میکنی؟ مگر آنکه ریگی توی کفش خودت یا نزدیکانت باشد و می ترسی گندش دربیاید.
مثل این است که توی خیابان یکنفر جیب شما را بزند و تا شما جیغ و داد راه بیاندازی برگردد به شما بگوید: جوجه! اینقدر سر و صدا راه نیانداز برای کلسترول و قند خونت خوب نیست!
رو که رو نیست. صد رحمت به سنگ پای قزوین.

۱۳۹۰/۰۷/۰۹

هموطنان ساکن تورنتو! نگذارید زالوهای پرورش یافته در نظام فاسد جمهوری اسلامی اینجا را هم به گند بکشند

توی کانادا اگر شما بخواهید مبلغی بیش از ده هزار دلار را جابجا کنید یک سازمانی در دولت فدرال هست که باید این نقل و انتقال پول به آنجا گزارش شود. این گزارش معمولا توسط بانکها -وکیل ها- حسابدارها- مشاورین املاک و هر شخص حقیقی و یا حقوقی دیگر که با آن مرتبط باشد و یا از آن اطلاع داشته باشد تهیه میشود و اگر کسی چنین چیزی را مخفی کند مرتکب جرم سنگینی شده و حتی زندانی هم دارد.
هدف دولت کانادا از اعمال این قانون این بوده و هست که از تبدیل شدن کانادا به محلی برای خلافکاران بین المللی برای پول شویی جلوگیری شود. این سازمان دولتی در اتاوا مستقر است و پلیس فدرال (آر- سی- ام -پی) هم عامل اجرایی آن است.

فرار اختلاس کنندگان پرورش یافته در نظام فاسد پرور جمهوری اسلامی به کانادا اصلا خوشایند نیست و ما باید هرچه زودتر از دولت کانادا بخواهیم که نگذارد کانادا تبدیل شود به خانه امن دزدان و سارقان بین المللی.
در این باره چند نکته قابل تامل است:
1- صرف نظر از فاسد بودن نظام جمهوری اسلامی باید بدانیم عده ای فرصت طلب و شیاد در میان ملت ما هستند که توی هر نظام و سیستمی دست به چپاول بیت المال میزنند و ما باید حساب خودمان را از آنها جدا کنیم. پولی که آنها دزدیده اند متعلق به همه ایرانیان است. متعلق به پدر و مادر و برادران و خواهران همه ماست. متعلق به همه بچه های فقیری است که در روستاها و حتی جنوب تهران از گرسنگی و بی غذایی و بی بهداشتی رنج می برند. ما نباید دزدان و سارقان را در کنار خود بپذیریم.
2- این گونه آدم های فرصت طلب مثل زالو هستند. بقای اینها در مکیدن دست رنج دیگران است. مهم نیست در کجا زندگی میکنند. راه و روش دزدی و کلاهبرداری چیزی است که یک عمر بدان عادت کرده اند و مسلما در آینده نزدیک همین کانادا و تورنتو را هم به گند خواهند کشید.
3- برای آینده خودتان و فرزندانتان و برای حفظ آبروی ایران و ایرانی از کنار این مسئله بی تفاوت نگذرید. کافی است چند نفر از ما گوشی تلفن را بردارند و به مقامات دولتی کانادا تذکر بدهند , و یا ایمیل بزنند. مطمئن باشید آنها ترتیب اثر خواهند داد.

۱۳۹۰/۰۷/۰۸

آموزش گام به گام چگونه اختلاس بکنیم؟

اختلاس کردن یکی از واجبات مسلم هر شهروند در نظام مقدس جمهوری اسلامی است. در روایت آمده است که هر کس اختلاس کردن بلد نباشد به عذاب الهی در دنیا و آخرت گرفتار میشود و کلا کلاهش پس معرکه است و به درد لای جرز دیوار میخورد. خلاص!

اما خوشا به سعادت کسی که دستش به اختلاس کردن باز است. مخصوصا اختلاس های نجومی و سنگین.
من برای آن دسته از هموطنان عزیزی که خدای ناکرده زبانم لال بعد از سی سال زندگی در زیر سایه جمهوری اسلامی هنوز اختلاس کردن را بلند نیستند یک سری آموزشهای قدم به قدم و البته به زبان ساده را توضیح میدهم که لااقل دین خودم را به این هموطنان عزیز ادا کرده باشم.
خب. ابتدا مواد لازم:
- ریش : یک تپه
- پیراهن یقه بسته و کت شلوار اتو نشده:  یک دست
- انگشتر عقیق و تسبیح : به مقدار لازم
- ارتباط با مراکز قدرت: چند کیلو
- شرافت و انسانیت: یک قاشق چای خوری

و اما طرز تهیه یک اختلاس گر یعنی همان دزد سابق:

ابتدا مقداری ریش و پشم را که قبلا در آب و نمک خوابانده اید را به همراه کود حیوانی در صورت خود بکارید و منتظر شوید تا به حد کافی رشد کند. سپس پیراهن یقه آخوندی خود را پوشیده و دکمه منتهی الیه آن را محکم ببندید بطوریکه نزدیک باشد خفه بشوید. حالا کت شلوار را پوشیده و تسبیح را در دست گرفته و از خانه بیرون بروید.
با این وضع و قیافه یا فورا مدیر یک سازمان و یا وزارتخانه و اداره دولتی میشوید که در اینصورت نان تان توی روغن است و کل خزانه دولت و پول نفت مال شما و پدر جدتان است و یا اگر خدای ناکرده مدیر دولتی نشدید اصلا نگران نباشید. بزنید توی کار بخش خصوصی. خدا سایه جمهوری اسلامی را از سر این ملت کم نکند که همه دردهای دزدی را برای مریدانش باز گذاشته است.

توجه کنید که برای موفق شدن در بخش خصوصی اصلا لازم نیست سرمایه و تجربه و اعتبار و اینجور چیزها را داشته باشید. این قرتی بازی ها مال کشورهای خارجی است. شما در جمهوری اسلامی یک مقداری باید یاد بگیرید اولا موارد استعمال دستمال یزدی چگونه است و ثانیا یک مقداری هم باید ولو بصورت تظاهر هم که شده ذوب در ولایت بشوید.
خب. حالا همینطوری بروید داخل یک شعبه بانک و سراغ رئیس شعبه را بگیرید. هر کس هم که پرسید شما؟ صدایتان را کلفت بکنید و بگویید: از بیت آقا!
حالا کدام آقا اصلا مهم نیست. وقتی رفتید پیش رئیس بانک شروع کنید در مورد خوبی های رهبر فرزانه حرف بزنید و اینکه هر کس با ما همکاری نکند یکراست می رود اوین. بعد در حالی که تسبیح تان را از جیب تان درمی آورید به او میگویید: حاجی! تو هم شریک! فعلا علی الحساب یک چند میلیاردی بده ببینیم دنیا دست کیه.
به همین راحتی!
بعد بخشی از پولها را میدهید به همان حاجی شریکتان و بقیه را برمیدارید می آورید کانادا پیش عمو!

۱۳۹۰/۰۷/۰۶

تشکیل کشور فلسطین در جهت منافع ملی ما ایرانیان

اگر مشکل فلسطین حل بشود و یا تا حدودی سر و سامان پیدا کند دیگر بهانه از دست جمهوری اسلامی و حکومت بعثی بشار اسد بعنوان دایه های مهربان تر از مادر برای مردم فلسطین گرفته میشود و ضمنا کشورهای غربی با خیال آسوده تر ترتیب بشار اسد و خامنه ای را خواهند داد.

۱۳۹۰/۰۷/۰۳

بعد از ١٤٠٠ سال زنان عربستان جزو آدمها حساب ميشوند

حتما خبر داريد كه در سرزمين وحي اخيرا قرار شده زنان هم جزو  بخشی از جامعه حساب بشوند و در انتخابات حق راي داشته باشند.
خب. خير باشد
اينها همه تاثيرات اينترنت و رسانه هاي نوظهور عصر ارتباطات است و صد البته تحولات منطقه که بقول عظما اسمش بیداری اسلامی است. بیداری اسلامی اگر معنی اش این است که زنان جامعه کم کم بخشی از حقوق خودشان را بگیرند و برخلاف اعتقات علما و مفتی ها و آیت الله ها قد علم کنند خیلی هم خوب است. زنده باد بیداری اسلامی که باعث باز شدن چشم و گوش مسلمانان بشود.
البته اگر همین جور پیش برود دو سه هزار سال بعد زنان عربستان حق خواهند داشت برای تماشای مسابقات فوتبال به استادیوم ها بروند و هفت هشت هزار سال بعدتر از آن اولین تیم ورزشی زنان عربستانی برای شرکت در مسابقات المپیک در رشته والیبال به خارج کشور بدون همراه داشتن محرم سفر خواهند کرد و دویست هزار سال بعد اولین زن عربستانی بعنوان وزیر انتخاب خواهد شد و یک میلیارد سال بعد زنان عربستانی آزادی پوشش را پیدا خواهند کرد و برقع و چادر و روسری را پرت میکنند توی سطل آشغال. 
به امید آنروز!

اعتراض بان کومون به شعر سعدی

اخیرا احمدی نژاد برای خودشیرینی و اینکه خودش را داخل آدمها جا بزند لوحی از شعر سعدی را که میگوید «بنی آدم اعضای یکدیگرند» را تقدیم بان کون مون رئیس جمهور سازمان ملل کرده است.

ظاهرا بان کون مون خیلی از این شعر ناراحت شده و گفته: عمرا اگر این شعر درست باشد. یعنی احمدی نژاد و خامنه ای و بشاراسد جزو بنی آدم اند؟ من که باور نمیکنم.

۱۳۹۰/۰۷/۰۲

مشکل رکود ربلاگستان فارسی حل شد

دوستان امروز را به خاطر داشته باشید. روز خیلی مهمی است. مورخان این روز تاریخی را حتما در دفترچه خاطراتشان خواهند نوشت. امروز روزی است که فید (خوراک) این وبلاگ به حول قوه الهی توسط یکی از دانشمندان هسته ای مقیم کانادا که راضی نیست اسمش فاش شود اختراع شد و بدون اتکا به دانش و فن آوری خارجی راه اندازی گردید و بخشی از مشلات پیچیده چهان مرتفع گردید.
لازم به ذکر است که این پروژه هیچگونه ارزبری خارجی نداشت و همینطوری محض رضای خدا و گل روی اینجانب اجرا گردید.

قبل از راه اندازی این پروژه شما مردم همیشه در صحنه به خاطر دارید که وبلاگستان چقدر خمود و سوت و کور بود.
خود اینجانب در دوره ای که فید وبلاگمان خراب شده بود شدیدا دیپرس شدم و حتی چند بار تصمیم گرفتم خود را در زیر زمین خانه مان حلق آویز کنم ولی هربار یا طناب نبود یا صندلی و یا اینکه طناب و صندلی بود ولی موقع خودکشی جیش ام گرفته بود و وقتی رفتم دست به آب کلا نظرم عوض شد و به تعویق افتاد.
این خیلی دردناک است که شما توی وبلاگت مطلبی بنویسی و چون فید وبلاگت کار نمی کند صدایت در داخل کشور شنیده نشود. اصلا وبلاگ نویسی بدون داشتن فیدبرنر یک کار عبث و بیهوده ای است و همین باعث رکود وبلاگستان گردیده بود.
از حالا به بعد شما شاهد به راه افتادن طوفان سهمگینی در وبلاگستان باشید. از امروز که بحول قوه الهی وبلاگ اینجانب درست شده شور و شوق و امید تازه ای بر پیکر خودمان و وبلاگستان دمیده شده و قرار شده هر نیم ساعت یک مطلب کوبنده در اینجا بنویسم تا یک خورده این چرخ دنده های فیدبرنرمان که مدتی کار نکرده بود و زنگ زده بود روغنکاری شود و بقول معروف روان بشوند.
ضمنا آدرس جدید فیدبرنر جدید را به دوستان و فامیل های درچه یک خود مثل خاله و عمه و دخترخاله و دختر عمه خود اطلاع دهید:
http://feeds.feedburner.com/Molla2

۱۳۹۰/۰۷/۰۱

آلبرت انیشتین هم جاسوس از آب درآمد

آخرش دیدید حرف آخوندا درست از آب درآمد؟ آن همه فیزیک هالیدی خوندیم و مسئله های سختش را حل کردیم و فسفر سوزاندیم آخرش چی شد؟ امروز دانشمندان هسته ای امریکایی در زیر زمین خانه شان کشف کرده اند که سرعت نور و فرمول نسبیت و این چیزا همه کشک بوده و اصولا علوم تجربی بدرد نمیخورد و فقط باید دروس حوزوی در دانشگاهها و مراکز آکادمیک تدریس شود.
خدایی اش شما تصور کنید مثلا ما اگر بجای آن همه فرمول فیزیک و شیمی و آرایش اتمی الکترون و پروتون و نوترون می رفتیم مسائل دست به آب رفتن و دخول و این جور چیزا را یاد گرفته بودیم الان جایمان اینجا نبود. درست نمی گم؟
فکر می کنم فردا احمدی نژاد اعلام کند  من که گفته بودم  تمدن غرب سقوط می کند. این همه دلیلش! انیشتین با آن همه عظمت در برابر اسلام کم آورد و معلوم شد از اول آدم مشکوکی بوده. انیشتین عضو فراماسونری بوده که الکی او را بزرگ کردند. استکبار او را الکی باد کردند و به خورد ملتها دادند تا ما را با فرمول های صدتا یک غازش سرگرم کنند و خود غربی ها بروند برای خودشان انرجی هسته ای درست کنند.

۱۳۹۰/۰۶/۳۱

ترور برهان الدین ربانی بدستور مقام عظما بود

حتما خبر دارید که گروه طالبان نقش خود را در ترور برهان الدین ربانی تکذیب کرده.
کاری که معمولا گروههای تروریستی نمیکنند.
من یک حس ششمی دارم که میگوید نقشه ترور برهان الدین ربانی در جمهوری اسلامی طراحی شده و مقامات سیاسی و امنیتی نظام مقدس پشت این قضیه بوده اند. اینها هم مخالفان خودشان را ترور میکنند و هم موافقان خودشان. مهم این است که منطقه را به هم بریزند و نگذارند مردم منطقه روی آرامش را ببینند.
این را برای ثبت در تاریخ نوشتم و نه قانع کردن دیگران.
بالاخره یکروزی واقعیت قضیه روشن میشود و شما به من ایمان می آورید

۱۳۹۰/۰۶/۲۹

سرپرستی باشگاههای ورزشی به مداحان اهل بیت واگذار میشود

قرار شده همه باشگاههای ورزشی کشور را بدهند دست مداحان اهل بیت. میخواهند بلایی سر ورزش کشور بیاورند که  اشک ورزشکاران و ورزش دوستان را دربیاورند.
من حدس میزنم بزودی خبرهایی در این رابطه را شاهد باشیم:
- حاج منصور ارضی بعنوان سرمربی تیم ملی فوتبال برگزیده شد
- حاج محمود کریمی سرپرست باشگاه استقلال و نماینده ایران در فیفا
- کربلایی محمد فیروزی رئیس باشگاه فولاد خوزستان و تراکتور سازی تبریز و سفیر ایران در یونسکو
- حاج سعید حدادیان رئیس فدراسیون والیبال زنان و شنای بانوان
-  راستی مداح مورد علاقه شما کیست؟ بروید اینجا نظر بدهید.

۱۳۹۰/۰۶/۲۳

الو یک دو سه امتحان میکنیم

امروز فید (خوراک) این وبلاگ را خودم آچار بدست شدم و درست کردم. حالا ببینیم کار میکند یا خیر؟
--------------------
ای بابا- باز هم که کار نمی کند!
آقاجان کار کار امریکای جهانخوار است که آمده ویروس استارتاکس انداخته توی سانتریفوژهای وبلاگ ما.

۱۳۹۰/۰۶/۲۲

خیلی ببخشید ها مثل اینکه تخم این ملت را کشیده اند

اگر بجای سه هزار میلیارد تومان کل خزانه بانک مرکزی را هم سوار کامیون و تریلی هیجده چرخ بکنند و از مملکت خارج بکنند این ملت تکان بخور نیست که نیست.
این ملت دیگر به هیچ چیز واکنش نشان نمیدهد. یارانه ها را حذف کردند جیک نزدند. قیمت ها هر لحظه دارد چند برابر میشود. بیکاری و فساد و ناامنی مثل خوره به جان کشور افتاده دریاچه ارومیه درحال انقراض و نابودی است. تاریخ قبل از حمله اعراب به ایران را از کتابهای درسی حذف کردند. علوم انسانی را در دانشگاهها تعطیل کردند.و هزاران بلای دیگری که حتی مغول ها هم بر سر این مملکت نیاوردند هر روز دارد به این ملت تحمیل میشود و عجیب است که صدایی از کسی درنمی آید. من نمیدانم چه چیز دیگری باید اتفاق بیفتد که غیرت مردم ایران بجوش بیاید و بخواهند سرنوشت خودشان را تغییر بدهند؟

۱۳۹۰/۰۶/۲۰

یازده سپتامبر ده سال پیش خود را چگونه گذراندید؟

ده سال پیش من در ایران بودم که این اتفاق افتاد. توی لابی هتل استقلال نشسته بودیم و با دوستان گپ میزدیم. از دور صفحه تلویزیون منظره برخورد هواپیما با یک ساختمان بلند را نشان میداد. قضیه خیلی مشکوک بود. باورم نمی شد که این کار اسلامیست ها و مخصوصا گروه بن لادن که عمدتا بیسواد بودند و کارشان  از شلاق زدن زنان در روستاهای افغانستان و به چوب فلک بستن جوانان بجرم تراشیدن ریش بالاتر نمیرفت باشد. اولین تحلیل این بود که این کار سازمان سیا و پنتاگون است. یکی از حاضران میگفت: ای بابا شما چقدر ساده اید معلومه که کار خود امریکایی هاست. اینها گاهی برای درست کردن فیلمهای هالیوودی نیاز به تخریب ساختمانهای بلند دارند. خب این کار را خودشان کردند که فیلم بگیرند و ضمنا یک سوژه ای هم علیه مسلمانها درست کنند.

یکی دیگر از حاضران گفت: نوش جانشان! همیشه شعبان یکبار هم رمضان!
منظورش این بود که همیشه بمب و خرابی و کشت و کشتار در کشورهای عقب مانده است حالا یکبار هم نصیب خود امریکایی ها شده. پس نوش جانشان!
اما چند نفر بقیه میگفتند: جان انسانهای بی گناه چرا باید گرفته شود. مردمی که توی آن ساختمانها کار میکردند آدمهایی مثل من و شما هستند. همه آنها بچه کوچک دارند. همسر و پدر و مادر دارند. با کشته شدن آنها چه مشکلات عظیمی برای بازماندگانشان درست میشود. بهرحال آدم بی گناه بی گناه است و فرقی ندارد که امریکایی باشد یا ایرانی و یا بنگلادشی.
راستش من هنوز هم بعد از دهسال مطمئن نیستم که این کار بدون دخالت بخش هایی از حاکمیت امریکا صورت گرفته باشد. برای من باور این نکته که چند تا جوان عرب همینطوری بیایند و چند هواپیما را بدزدند و بکوبند به ساختمان تجارت جهانی نیویورک و یا پنتاگون خیلی ثقیل است. بهرحال کار هرکس بوده محکوم است و دودش به چشم همه دنیا رفت. چه اسلامیست های افراطی و چه جهان کاپیتالیستی.
یادم می آید که درست در روز جمعه بعد از این فاجعه هاشمی رفسنجانی خطبه های نماز جمعه را خواند و این کار شمع روشن کردن جوانان ایرانی در میدان محسنی  بمنظور همدردی با مردم امریکا را یک کار سوسول مابانه خواند. نظر او این بود که نباید با مردم امریکا همدردی کرد.
درصورتیکه واقعا جوانان ایرانی با این کار خودشان برای همه ایرانیان آبرو خریدند. دمشان گرم.

۱۳۹۰/۰۶/۱۸

پنجاه سالگی وبلاگ نویسی خودمان را تبریک و تهنیت عرض می کنیم

آقا جان! ما از اون وبلاگ نویس های  قدیمی دوره ناصرالدین شاه هستیم و نه از این جوجه فوکلی ها که از صبح تا شب توی تویتر جیک جیک میکنند.
قدمت وبلاگ ما برمیگردد به زمانهای خیلی دور که البته سال دقیقش را یادم نمیاد ولی همین را به خاطر دارم که برق و کامپیوتر و لب تاب و اینجور قرتی بازی ها نبود. مردم با الاغ و درشکه و پای پیاده  از راههای دور و نزدیک میآمدند اینجا ببینند ما چی نوشتیم. بعضی ها که از روستا می آمدند باخودشان یک دبه ماست و یک جعبه انگور هم برای ما میآوردند. واقعا خوانندگان وبلاگ هم خوانندگان قدیم.. خدا رحمت شان کند. همه شان رفتند.
الان جوان ترها که اصلا نمیدانند وبلاگ چیه. همه شان یک عکس شش در چهار با زیرپیراهن از خودشان گرفته اند و انداخته اند توی فیس بوک. خب که چی؟؟...این شده رسانه گروهی نسل نوین!
بزرگترها هم مدتهاست که وبلاگشان را مثل کاروانسراهای عهد قاجار ترک کرده اند و رفته اند آپارتمان نشینی.
فقط من ماندم و این چند تا ضعیفه پای منبر که بدلیل مشکلات فنی و زیربنایی و زیر میزی و زیر لحافی و زیر شکمی آن دل و دماغ سابق را نداریم که مرتب توی این وبلاگ چیزی بنویسیم.
ولی بهرحال یاد و خاطر خیلی از وبلاگ نویس های قدیمی را چه موافق بودند و چه مخالف گرامی میداریم

 

۱۳۹۰/۰۶/۰۶

اعزام نیروهای بسیج به آنتالیای ترکیه جهت جلوگیری از خشک شدن دریاچه ارومیه

سردار نقلعلی فرمانده نیروهای بسیجی جمهوری اسلامی اعلام کرد بر اساس گزارشات رسیده کف دریاچه ارومیه سوراخ شده و روزانه مقدار زیادی از آب دریاچه ارومیه میرود به سمت دریای مدیترانه.
بنابر گفته کارشناسان بسیجی برای حل مشکل خشکی دریاچه ارومیه ما سه تا راه حل داریم:
یا اینکه چند گردان از برادران بسیجی بروند سواحل آنتالیای ترکیه و آب دریا را با لوله بازکن های پلاستیکی  فشار دهند برگردد سر جای اولش یعنی همین دریاچه ارومیه.

البته این طرح چند تا فایده جانبی هم دارد. مثلا برادران بسیجی مستقر در سواحل آنتالیا مواظب خواهند بود که خدای ناکرده گردشگرهای خارجی عفت عمومی را جریحه دار نکنند و به آنها تذکر اخلاقی دهند. ضمنا حضور نیروهای بسیجی خودش میتواند مثل نیروهای پاسدار صلح عمل کند. از کجا معلوم که  نیروهای سرکوبگر انگلستان مردم مظلوم بریتانیایی را که برای تفریحات تابستانی به سواحل مدیترانه آمده اند را تحت تعقیب قرار ندهند و به آنها تجاوز نکنند؟ پس لازم است نیروهای بسیجی در آنجا حضور داشته باشند و از ملتهای مظلوم مواظبت کنند.

اما راه حل دوم این است که کف دریاچه ارومیه را ایزوگام کنیم. تجربه نشان داده است که این روش جواب داده و موثر است مثلا یک بار حوض خانه ما دچار همین مشکل شده بود دادیم درستش کردند و مشکلش برای همیشه برطرف شد. فقط عیب کوچک این طرح این است که باید یک جای موقتی را پیدا کنیم تا ابتدا آب دریاچه را توی آنجا بریزیم بعد وقتی که کف دریاچه ایزوگام شد دوباره آب را برگردانیم سر جای اولش.

راه حل سوم بر میگردد به مردم ارومیه و تبریز. یعنی بنظر کارشناسان بسیج  مقصر خشک شدن دریاچه ارومیه خود اهالی منطقه هستند نه کس دیگر. چرا دریاچه قم خشک نمیشود؟
بنظر ما برادران بسیجی اگر میخواهیم مشکل خشک شدن دریاچه ارومیه حل شود باید همه مردم اطراف دریاچه را دستگیر کنیم و به بازداشتگاهها منتقل کنیم و بجای آنها جمعی از مردم مسلمان متدین سومالی را جایگزین کنیم تا آنوقت ببینید همین دریاچه ارومیه میشود اقیانوس آتلانتیک ارومیه.

۱۳۹۰/۰۵/۳۱

سقوط قذافی ثابت کرد که ما نیاز به حمایت نظامی قدرتهای خارجی داریم

بالاخره قذافی سقوط کرد. قذافی دیکتاتور کله خرابی بود که دستور بمباران تظاهر کنندگان و هموطنان بی دفاعش را داد. قذافی راه مصالحه را بسته بود و میگفت هرگز قصد کناره گیری از قدرت را ندارد. آنقدر محکم و پرقدرت مخالفانش را قلع و قمع میکرد که کسی امیدی به تغییر و تحول مثبتی در لیبی نداشت. او حتی فرزندانش را در حکومت چنان تثبیت کرده بود تا بعد از مرگش هم همچنان قدرت در اختیار مردم قرار نگیرد.
اما به حول قوه جنگنده بمب افکن های ناتو مردم درمانده لیبی توانستند کمتر از شش ماه بساط فرعونی قذافی و خاندانش را از هم بپاشانند.
شکی ندارم که اگر حمایتهای نظامی کشورهای خارجی نبود مردم لیبی حتی نمی توانستند یک روستا را هم به تصرف خود درآورند.
مردم لیبی بالاخره خودشان را از شر دیکتاتوری قذافی خلاص کردند و ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم که برویم پشت بامها الله اکبر بگوییم. باید مواظب باشیم یک وقت پشت بام میرویم سرما نخوریم ها!

۱۳۹۰/۰۵/۲۴

آرامش قبل از توفان

به هزار و یک دلیل سکوت و آرامشی که در ایران حکمفرماست آبستن توفان سهمگینی است که بساط حکومت آخوندها را بهم خواهد ریخت:
اول: وضعیت اقتصادی است که روز به روز دارد اثرات تحریم های بین المللی و سومدیریت ها و بریز و بپاش های داخلی بیش از پیش روشن تر میشود. بحران اقتصادی سهمگین در کمین رژیم ولایت جادو جمبل است.
دوم: ضعف و ناتوانی مفرط حاکمیت در اداره کشور است. غیر از آن چند ماه آخر حکومت پهلوی هیچگاه ما حاکمیتی اینقدر ضعیف و منزوی و شکننده در تاریخ معاصر ایران نداشتیم. آقایون هر روز مشغول پنچرگیری یکجای این حکومت پوسیده و زفرتی هستند.
سوم: اوضاع منطقه و مخصوصا وضعیت در حال سقوط حکومت بشار اسد در سوریه و حل و فصل اختلافات اعراب با اسرائیل و کاهش نفوذ ایران در منطقه.
چهارم و پنجم و ششم و هفتم تا هزار و یکم را بعنوان تکلیف شب بروید در خانه  رویش فکر کنید و فردا بیایید در همین جا بنویسید.

۱۳۹۰/۰۵/۲۰

«بیداری اسلامی» و شب زفاف

مرد: خانم! اینقدر با من ور نرو! بزار بخوابم. فردا صبح زود باید بروم سر کار.
زن: اوه چقدر تو بی احساسی. خاک تو سرت. بلند شو ببین «بیداری اسلامی» همه منطقه رو گرفته اونوقت تو یک شب نمی تونی بیدار بمانی.
مرد: ای تف به روح کسی که بیداری اسلامی را انداخت تو دهان شما خانم ها!
«بیداری اسلامی» فقط مال شب زفاف بود که چند سال پیش بود و تمام شد و رفت. الان دیگه نه کمر قرص و محکمی داریم و نه حال و حوصله درست و حسابی. برو بگیر بخواب و دستت رو هم نگه دار پیش خودت!
زن: مرده شور قیافه ات رو ببره مرتیکه بی خاصیت. بیداری اسلامی هم بیداری اسلامی قدیم!

۱۳۹۰/۰۵/۱۸

هزار صلوات برای پیروزی قیام اسلامی مردم انگلیس

خدا این رژیم آل ویکتوریا را لعنت کند که در لندن حمام خون راه انداخته و نیروهای بسیجی و لباس شخصی هایش را علیه قیام اسلامی مردم انگلیس تجهیز کرده. الهی که جز و جیگر بزنه اون مقام معظم شان. الهی که به تیر غیب گرفتار بشوی که جوانان روزه دار انگلیسی را دستگیر و زندانی میکنید. مگر شما وجدان ندارید ای بی رحم ها. چطوری دلتان می آید یک عده جوان پر حرارت را که در عنفوان جوانی هستند را دستگیر میکنید. مگر آنها چی می خواستند؟ تنها جرم آنها این بود که می گفتند ملکه انگلیس باید برود و بجایش آیت الله جنتی بیاید. خب. معلوم است که وقتی حکومت دیکتاتوری انگلیس خواستهای مردمی را ترتیب اثر نمیدهد نتیجه اش هم همین قیام و بیداری اسلامی مردم به پا خواسته انگلیس میشود دیگر.
امیدواریم مردم مظلوم انگلیس به نهضت خودشان ادامه بدهند و حکومت شان را سرنگون کنند تا نماز قدس را به امامت مقام معظم رهبری در لندن بعد هم سانفراسیکو برگزار کنیم.
البته بعد سر راه یکسری هم برویم سوریه زیارت. سوریه امن و امان است و همه چیز خوب است و جای نگرانی نیست. اما بمیرم برای مردم مظلوم انگلیس که هر وقت یاد مظلومیت آنها می افتم جیگرم کباب میشود. اوه اوه اوه اوه.... (یعنی شما هم بزنید زیر گریه)

۱۳۹۰/۰۵/۱۳

مقام عظما: خواص بی بصیرت باید در مقابل شوشول دشمن جبهه خود را مشخص کنند

در پی توطئه دشمن و استکبار جهانی که از طریق شوشول بچه های کوچولو قصد هتجارشکنی داشته و درصدد براندازی نظام مقدس بوده اند اخیرا جمعی از فرماندهان سپاه به محضر رهبر معظم انقلاب رسیدند و از معظم له برای رفع این فتنه تعیین تکلیف کردند.
مقام عظمای رهبری در فرمایشات مبسوطی پرده از این توطئه خطرناک برداشتند و به مسئولان دستور دادند با تمام قوا شوشول مربوطه را به سرجای خود بنشانند. ایشان فرمودند: مواظب شوشول بچه ها باشید. مبادا غفلت کنید و اجازه دهید آنها به بهانه شستن آن با شوشولشان بازی کنند. سعی کنید جلوی این کار را بگیرید. نیروهای مسلح باید بسیج شوند و شوشول مردم را بشورند تا مبادا دشمن از این طریق بتواند به ما ضربه بزند. سپاه باید شرکتهایی ثبت کند و این کار را در قالب پروژه های عمرانی انجام دهد.


۱۳۹۰/۰۵/۱۱

فواید روزه گرفتن را بنویسید

ما روزه را دوست داریم. پدر من هر روز که از کارخانه  به خانه می آید کنار حوض روز میگیرد و نمازش را میخواند. پدر من  همیشه به برادرم میگوید: کره خر! اگر روزه ات را یواشکی بخوری خدا در روز قیامت چوب توی کونت میکند!
من از چوب می ترسم و اصولا آدم دردش می آید مخصوصا اگر کلفت باشد بنابر این من روزه میگیرم و آب حوض را نمی خورم.
وقتی پدرم روزه می گیرد دهانش بوی گند میدهد. او می کوید خدا دهان بو گندوی روزه دار را دوست دارد. من هم دندان هایم را مسواک نمیزنم تا دهانم بوی گند بدهد و خدا من را هم دوست داشته باشد.
پدر من می گوید یازده ماه در سال می خورید و به بدن خودتان فشار می آورید حالا این یک ماه به بدن خود استراحت بدهید. بخاطر همین است که شبها پدر من موقع افطار یک کاسه آش و سپس نان و پنیر و سبزی و خرما و یک لیوان شیر و چای شیرین میخورد بعد بلافاصله شام هم میخورد بعد دو سه تا چای لیوانی هم می نوشد و یک بشقاب هم زولبیا و بامیه میل میکند و وقتی تا خرخره خورد چند تا آروق بزرگ هم میزند که  همیشه شیشه های پنجره مان میلرزد. بعد پای تلویزیون خوابش می برد تا موقع سحر که بیدار میشود و تا جایی که معده اش جا دارد غذا میریزد توی خیکش. او میگوید بدن آدم باید توی این ماه استراحت کند. کبار برادرم به پدرم گفت: بهتر است بدن ماه یازده ماه استراحت کند تا بتواند تحمل این همه فعالیت در ماه رمضان را داشته باشد.
من نمیخواهم مثل برادرم باشم که قرار است در قیامت خدا به کونش چوب فرو کند. من روزه میگیرم تاخدا من را دوست داشته باشد

۱۳۹۰/۰۵/۰۹

موج اسلام خواهی منطقه به اسرائیل هم رسید

خبر فوری
از: برادر بسیجی مستقر در خبرگزاری فالس
به: بیت معظم مقام عظمای ولایت
موضوع: قیام اسلامی یهودیان ساکن تل آویو علیه رژیم آل نتانیاهو

باسلام و آرزوی سلامتی مقام عظما
چند دقیقه پیش خبرگزاریهای خارجی خبر قیام اسلامی یهودیان عزیز ساکن اسرائیل را منتشر کردند. ظاهرا مردم به خیابان ها ریخته اند وخواستار براندازی رژیم آل نتانیاهو و همچنین آل خلیفه و آل باراک اوباما شده اند. بعضی از تظاهرکنندگان شیردل پلاکاردهایی در دست داشتند که چون به زبان عبری بود نتوانستم بفهمم روی آن چی نوشته ولی بنا به اظهارات شاهدان عینی تظاهرکنندگان خواستار استقرار جمهوری اسلامی اسرائیل هستند و گفته اند ما فقط حکومتی مثل حکومت جمهوری اسلامی ایران میخواهیم و حاضریم تا پای جان روی این خواسته مان بایستیم.
خواهشمند است هرچه سریعتر این خبر را به سمع مبارک مقام عظما برسانید تا ایشان برای مردم همیشه در صحنه و به پا خواسته اسرائیل پیام بدهند.
نصر من الله و فتح قریب
خبرگزاری فالس وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

۱۳۹۰/۰۵/۰۴

کشورهای اروپایی به یک زن جوان در یافت آباد تجاوز گروهی کردند

به نقل از خبرگزاریهای بخار شده در ولایت بعد از ظهر روز گذشته چند کشور اروپایی که سوار یک وانت بار بودند و داشتند از یکی از کوچه های یافت آباد عبور میکردند از خلوتی محل سو استفاده کردند و جنایت دیگری آفریدند.
بنابه اظهارات یک شاهد عینی که نخواست نامش فاش شود ولی اول اسمش حسین شریعتمداری بود راننده وانت بار مذکور شخص باراک اوبا بوده و آقای نیکلا سرکوزی هم سمت شاگر نشسته بود و دو سه نفر دیگر هم خودشان را بزور در جلوی وانت جا داده بودند که هویت شان مشخص نگردید ظهر روز گذشته جلوی یک خانم جوان را گرفتند و به او تجاوز گروهی کردند که کلانتری محل در حال بررسی  دقیق محل تجاوز است که بمحض تکمیل شدن کارهای مربوطه نتیجه آن به اطلاع امت حزب الله  و شهید پرور ایران خواهد رسید.

۱۳۹۰/۰۵/۰۱

متهم حملات اخیر نروژ «حسن آقا» است

 اصولا توی وبلاگستان هرکس نماد یک شهر یا کشوری است. مثلا هر وقت اسم دانمارک می آید یاد «اسد و بیلی» می افتم. هر وقت اسم نروژ می آید آدم ناخودآگاه یاد حسن آقا می افتد. باوجودیکه توی نروژ چند تا دوست و آشنای قدیمی هم دارم ولی نمیدانم چرا در ذهن من «حسن آقا» سمبل نروژ و نروژیان شده.
البته این قضیه به همین جا هم ختم نمیشود. مثلا شما اسم کرج را که می شنوید و مخصوصا  صف شیر و تخم مرغ و روغن نباتی و جر و بحث های توی تاکسی یاد چه کسی می افتید؟ فکر نکنم به غیر از «زیتون» اسم دیگری در ذهن تان بیفتد. مثلا اگر سد کرج بشکند و سیل همه جا را با خود ببرد ابتدا زیتون را تصور میکنم که توی صف شیر ایستاده و با بقال محل دارد بگو مگو میکند درحالیکه سیلاب تا بالای زانویش بالا آمده.
استرالیا و آلمان و سوئد و اسرائیل و مشهد و ونکوور و ساحل عاج و شاخ افریقا و جامائیکا و بورکینافاسو هم هر یک  یادآور اسم و شخص خاصی است.
خلاصه هروقت اتفاقی در جایی می افتد ذهن آدمب وجود آن شخص را در آن حوادث جستجو می کند. امیدوارم «حسن آقا» توی این حوادث طوریش نشده باشه تا سالها از وجودش به اسلام و اسلامیان همچنان بهرهمند باشند.

۱۳۹۰/۰۴/۳۰