دفتر نوحه:
اين عکس احمدی نژاد را در حال نوحه خوانی ديدم ياد مطلب زير افتادم:
همه تون مداح های قديم رو يادتونه؟ همه شون يه دفتر نوحه داشتند که برخلاف دفترهای معمولی خودمون که افقی باز ميشن، اون ها عمودی باز ميشدند. معمولا اين دفترها دارای جلد چرمی قرمز رنگ (جيگری) و يک نخ سبز رنگ که صفحات را از هم جدا ميکرد بودند.
البته بقال ها و عطارهای قديمی هم از اين دفترها داشتند که توی اونها اسامی مشتری هاشون رو که نسيه برده بودند مينوشتند. خيلی از مداح های قديمی عطار بودند يا مشاغلی مشابه آن (برخلاف امروزه که مداح ها يا عضو سابق وزارت اطلاعاتند يا بيت رهبری)
بهرحال، يک روز يکی از همون بقالهای مداح پيشه دفتر نوحه اش رو برميداره ميره يه مجلس نوحه بخونه. وقتی پشت بلندگو قرار ميگيره اولش مقداری از حفظ ميخونه و وقتی مجلس باصطلاح گرم شد ، دفترش رو باز ميکنه که نوحه رو از روی دفتر بخونه ولی از بخت بد متوجه ميشه دفتر دکان بقالی رو بجای دفتر نوحه برداشته! . حالا مردم هم لخت شده و دم گرفته اند تا سينه بزنند. نوحه خون ميبينه هيچ چاره ای نيست جز اينکه همون نوشته های دفتر نسيه رو به صورت نوحه برای مردم بخونه تا اونها سينه بزنند. چون ميدونست مردم اصولا توجهی به معانی نميکنند و فقط ظواهر را ميخواهند. لذا دفترش رو باز کرد و خوند:
(شما هم با لحن نوحه خونها بخوانيد)
مَش حسين يه مَن نخود، دو من عدس برده است
مردم:حسين جان - حسين جان
کَلتقیِ کيسه کش، يه سطل ماست رو برده است
مردم:تقی جان - تقی جان
پسر عمه فاطی، سی تومن داده است
مردم: فاطی جان فاطی جان
......
و مردم حسابی سينه زدند و آخرش هم به هم قبول باشد گفتند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر