تحليل روانشناختی و اخلاقی از جوک های ايرانی:
بدليل کمبود سوژه ، بد نيست هر از چند گاه يکی از جوکهای ايرونی رو تحليل و تفسير کنيم چون بعضی از انها خيلی آموزنده اند. شما هم اگر جوک مناسبی يادتون هست بنويسيد تا آنها را هم در آينده مورد تجزيه قرار دهيم. (مهم نيست جوک قديمی باشد يا جديد)
اين جوک را همه تون ميدونيد ولی شايد به عمق و ژرف معنای آن دقت نکرده باشيد:
يه لری شبه زفاف ميره توی حجله. مطابق رسم و رسومی که هنوز هم در بعضی از نقاط کشورمون وجود دارد گروه ارکستر محلی بيرون اتاق منتظرند بمحض شنيدن صدای جيغ مخصوص، رهبر ارکستر فرياد ميزند: بَزنيد! منظورش اين است که ساز و آواز را شروع کنيد. گروه ارکستر هم با دستور رهبر معظم ارکستر ،طبل های بزرگی که با يک تسمه چرمی از گردنشان آويزان است و گوشتکوب بزرگی که در دست دارند را بصدا در می آورند و همه با هم و وحدت کلمه به پايکوبی و رقص روی می آورند.
خلاصه يه بار همين که صدای جيغ فرا بنفش از اتاق بيرون اومد گروه موزيک شروع به نواختن کرد و ميهمانها مشغول رقصيدن شدند. در همين موقع داماد سراسيمه در حاليکه زيپ شلوارش را بالا ميکشيد و صورتش سرخ و گلگون شده بود از اتاق بيرون اومد و با عصبانيت به گروه موزيک گفت: بابا جان نَزنيد! نَزنيد! هول شدم اشتباهی جايی ديگه رفت! (البته نقل به مضمون!)
حالا تحليل و تفسير و نکته های اخلاقی:
- خيلی از ما مثل همون داماد محترم هستيم. کارمون رو برای خودمون انجام نميديم بلکه هدفمون اين است که ديگران بفهمند که بله ما هم اينکاره هستيم
- بسياری از ما تا صدای جيغ و داد ( آنهم از نوع مونثش ) را نشنونيم احساساتمون تحريک نمی شود و از جا بلند نمی شويم
- خيلی از ما کاری نداريم که اون صدای جيغ برای چه منظور و ناشی از چه بوده ،ما ساز خودمون را ميزنيم
- ما ملتی هم پر سر و صدا هستيم و هم خود را شريک امور خصوصی ديگران ميدانيم
- بابا جون! اگه هول شديد و کارتون رو اشتباهی انجام داديد شما وظيفه نداريد مردم رو از اشتباه دربياريد بلکه بهتر است کار خودتون را اصلاح کنيد
- برای اينکه در بزنگاه های زندگی هول نشويد قبل از هر کاری تمرين کافی انجام دهيد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر