يادداشتهای روزانه ۵
(برگرفته از دفترچه خاطرات رئيس جمهور محبوب)
امروز علی آقا (لاريجانی) رو توی حسينيه ديدم. داشت واسه دسته زنجير زنها سنج ميزد. تا منو ديد کارش رو نيمه کاره رها کرد و منو يه گوشه ای برد و گفت: اخبار رو شنيدی؟ گفتم: نه مگه چی شده؟
گفت: داريم بدبخت ميشيم. دارن ميفرستن مون شورای امنيت.
گفتم: خب. اين که بد نيست. يعنی يه سفر ديگه می ريم نيويورک؟ آخ جون!
گفت: ای بابا! ما رو ببین داریم برای کی یاسین میخونیم. ما رو نمی فرستند بلکه پرونده رو ميفرستند.
گفتم: چه کسی پرونده ما را ميفرسته؟
گفت: آژانس. البته آژانس کنترل فعالیتهای هسته ای وابسته به سازمان ملل و نه اون آژانس تاکسی تلفنی سرکوچه تون
گفتم: حتما اشتباه ميکنی. اگه اين خبر صحت داشت حتما آقای آصفی تکذيبش ميکرد.
حرفهای امروز علی آقا خيلی روی من اثر گذاشت. تصميم گرفتم بعد از ايام محرم و صفر اخبار سياسی رو از صدا و سيما دنبال کنم ببينم کی به کيه. واقعا کی داره ما رو کجا ميفرسته؟ واسه چی؟ اصلا پرونده ما دست اونا چیکار میکنه؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر