خبر خوش هستهای:
ملت مسلمان ايران!
خواهران و برادران!
امروز ميخوام به شما خبر خوشی بدهم. بايد صراحتا و با قاطعيت اعلام کنم که ديگه تموم شد. امروز شما بايد افتخار کنيد که حق مسلم خودتان را گرفتيد و ديگه حق و حقوقی نداريد. من از همين جا به همه اقصا نقاط عالم و بخصوص روستاهای اطراف گرمسار مژده ميدم که برويد امشب جشن بگيريد و حوشحال باشيد و خودتون را قلقلک بديد و قهقهه بزنيد چون ما به تکنولوژی هستهدار دستيابی پيدا کرديم. من البته نبايد در اينجا اسرار نظامی خودمان را برای شما فاش کنم ولی چون خيلی خوشحال هستم و احساساتی شدم عيبی ندارد ميگم:
مراحل دستيابی ما به فنآوری هستهای و حق مسلم در دو فاز تئوری و عملياتی بود. در فاز تئوری ما بحمدالله با عنايت خاص حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجهالشريف و با همت و زحمات شبانهروزی دانشمندان بسيجی خودمان که در پايگاه بسيج مسجد محله نارمک نگهبانی ميدهند موفق شديم يک کتاب علوم دوران دبستان را پيدا کرده و برروی آن کارهای تحقيقاتی و مطالعاتی در سطح پيشرفته انجام بدهيم که نتيجه اين تحقيقات سنگين و فشرده اکتشاف اين نکته بود که اورانيوم در رديف آخر جدول مندليف قرار دارد و ميتواند غنی شود.
در فاز عملياتی باز هم با اتکال به خدا و دعاهای مقام معظم رهبری موفق شديم يکی از آن دستگاههای سانتريفوژ را از روی کاتالوگش (که به زبان خارجی بود و مترجم های خارجی نتوانستند آنرا ترجمه کنند، برادران بسيجی ما با کار شبانه روزی توانستند آنرا از روی ديکشنريهای جيبی ترجمه کنند) را شناسايی و بوسيله ابزارهای فوق العاده پيچيده مثل انبردست و چکش و آچارپيچ گوشتی جعبه آن دستگاه را با موفقيت بازکنيم. همانطور که لطف خدا هميشه يار و ياور ما بوده اين بار هم در کمال حيرت و تعجب کارشناسان خارجی گروه دانشمندان بسيجی ما موفق شدند سيم برق دستگاه را پيدا کرده و دوشاخه آن را به داخل پريز برق فرو کنند. من بايد اين خبر موفقيت آميز را با اين جمله تکميل کنم که موفقيت ما از اين حد هم فراتر رفت و ما بحمدالله موفق شديم کليد خاموش و روشن کردن دستگاه را پيدا کنيم و با توکل بخدا در کمال ناباوری آنرا حرکت داديم که بصورت معجزهآسايی دستگاه در ميان فرياد اللهاکبر حاضران روشن شد و ما به تکنولوژی هستهای دستيابی پيدا کرديم ولی چون اصولا ما طرفدار صلح و اين جور چرت و پرتها هستيم ونميخواهيم بمب اتم درست کنيم فورا همان کليد را زديم و دستگاه را خاموش کرديم و دوباره دستگاه را داخل جعبه گذاشتيم و برديم توی انبار قرار داديم.
حالا من به همه دنيا اعلام ميکنم که از امروز ما همه فعاليتهای هستهای خودمان را تعطيل کرديم و همه خرت و پرتهای هستهای را ريختيم توی يه انبار و درش را قفل کرديم و کليدش را هم قورت داديم. لذا از اين به بعد شورای امنيت سازمان ملل بايد پرونده ما را پاره کند و آن را داخل بخاری نفتی سازمان ملل بياندازد تا ما از دستش راحت بشيم.
در ضمن اين موفقيتهای ما و اعلان تعطيلی هيچ ربطی به ضرب العجل شورای امنيت ندارد.
(برگرفته از دفترچه خاطرات رئيس جمهور محبوب)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر