خوش میگذره؟
شاید شما ایرانیان مقیم خارج از کشور هم این جمله کوتاه را شنیده باشید. معمولا وقتی دوستان و آشنایانتان از ایران به شما زنگ میزنند و میخواهند با شما احوال پرسی کنند این جمله را اینجوری میگن: ... خب. فلانی حالا خارج خوش میگذررره؟؟!!
من همیشه در پاسخ به این جمله مشکل داشتم. آخه ساده لوحی است اگر خیال کنیم منظور طرف از گفتن این جمله بخشی از همان تعارفات معمولی است که بین ما ایرانیان متداول است. خیر اینطور نیست. در ورای این جمله حکایتهای جالبی خوابیده است که اگر شما کمی جامعه شناسی خوانده باشید و کتابهای روانشناسی را مطالعه کرده باشید براحتی میتوانید ذهن طرف را از طرح این جمله بظاهر ساده بخوانید و به نیت شوم او پی ببرید.
بسیاری از ایرانیان تصور درستی از زندگی خارج کشور ندارند. بیشتر مردم یا مسافرتی به خارج کشور نداشته اند و یا اگر داشته اند برای حج و سوریه و کربلا بوده. دسته دیگری از مردم که توان مالی بهتری دارند سفرهای خارجی زیادی داشته اند ولی همه این سفرها مقطعی بوده و برای گشت و سیاحت بوده و نه برای زندگی. لذا تصور عمومی این استکه خارج کشور مترادف است با خوشگذرانی و صفا کردن.
البته عوامل پیدایش این تصور متعدد است ولی سه تا از آنها از عوامل اصلی هستند:
1- از اول خلقت آدم ابوالبشر تاکنون همیشه پولدارها و آقازاده ها ی ایرانی برای خوشگذرانی به خارج از کشور میرفته اند که باعث بوجود آمدن ریشه تاریخی این تصور شده است. برای مردم عادی
خارج خارج است. آنها خیلی فرق اروپا و امریکا و کانادا و استرالیا را برایشان مهم نیست. خارج یعنی محل خوشگذرانی.
2- کسانی که تا به حال از ایران بیرون نیامده اند منبع ایجاد تصورشان همان برنامه های کانالهای تلویزیونی فارسی زبان لوس آنجلسی است. بخاطر همین است که فکر میکنند ما لابد صبحانه را با نوش آفرین میخوریم. نهار را با لیلا فروهر و حتما شام را هم با شکیلا . فکر میکنند ایرانیان خارج کشور از صبح تا عصر در حال رقص و پایکوبی هستند و از کنسرت اندی بیرون میان میرن کنسرت گوگوش. از آنجا بیرون میان میرن کنسرت مهستی و الی آخر.
3- بدترین عامل ایجاد این تصور دیدن فیلمهای پورنو است. بالاخره الحمدلله در سایه نظام مقدس جمهوری اسلامی همه مردم بدون استثنا لااقل یکبار هم شده چشمشان به فیلمهای پورنو خورده و با چشم خودشان دیده اند که این خارجی های سفید و سیاه چجوری از سر و کول هم بالا میروند و چه حرکات محیرالعقول و شگفت آوری انجام میدهند. لذا تصور عمومی از زندگی در خارج از کشور این استکه ما از صیح تا شب در حال اجرای همان اعمال و حرکات هستیم و مشکل دیگری نداریم.
بنابر این وقتی کسی به شما میگه: فلانی. خارج خوش میگذره؟؟ شما باید فوری متوجه منظور طرف بشوید. منظورش اینه که شما هم بعله؟
راستش من نمیدونم در چنین مواقعی چه جوابی بدهم. اگر بگویم: نه اصلا خوش نمیگذره محال است طرف با شنیدن این جمله بقیه حرفهای مراباور کند و شروع میکند برای من درس صداقت و راستگویی را دادن و اینکه چقدر خوبه آدم حرف راست رو بزنه و نه دروغ.
واگر در جواب این جمله بگویم:
به به. جای شما خالی. خیلی خوش میگذره. طرف شروع میکند توصیه های پزشکی را یاد آور شدن. مثلا یکی از فامیلهای دور که بسیار آدم خوش قلب و ساده ای است بمن گفت: مواظب خودت باش. شنیدم اونجا مریضی زیاد شده حتما از اون کیسه های پلاستیکی استفاده کن!
عجب جایی گیر کردیم. آش نخورده و دهن سوخته. بابا جون بیایید ببینید اینجا از اون خبرها نیست.