لطفا شلوارهاتون را بالا بکشيد
جريان کنفرانس برلين را يادتون هست؟ آن موقع در ايران بودم و به خارج نيامده بودم و هنوز با بعضی از عتيقههای ايرانی مقيم خارج کشور آشنا نشده بودم.
اين کنفرانس برای شناخت امکان اصلاحات در ايران تشکيل شده بود و صاحبنظرانی مثل اکبر گنجی و دکتر سحابی و اشکوری و بقيه که اسمشون يادم نيست در اين کنفرانس سخنرانی کردند.
در يکی از اين جلسات که بحثهای نظری و تئوريک سياسی در جريان بود عدهای از همان عتيقههای ايرانی که دربدر دنبال اخذ پناهندگی بودند وارد جلسه شدند و شروع کردند به دادن شعارهای سياسی و دفاع از آزادی و حقوق بشر و اينجور چيزها. در ميان آنها يه خانم محترم و عزيزی که ظاهرا پرونده پناهندگیاش بدجوری گير کرده بود ناگهان در ميان جلسه شلوارش را پايين کشيد تا بدينوسيله نظم جلسه را بهم بزند و با اينکار مدرکی برای پرونده خودش درست کند و اظهار کند اگر با اينکاری که من کردهام بمن پناهندگی ندهيد در موقع برگشت به ايران حکومت مرا اعدام خواهد کرد.
اتفاقا حکومت ايران از اين کار خيلی خوشش آمد و با کمال تعجب بعد از بيست و چند سال اين صحنه سکسی را از تلويزيون رسمی کشور پخش کرد.
مشکل حکومت ايران با افرادی مثل گنجی و سحابی و امثالهم است نه با چند نفر عتيقه که الکی شعار ميدهند. حکومت ايران بخوبی ميداند که خيلی از اين عتيقههايی که در خارج از کشور هارت و پورت ميکنند الکی و توخالیاند. از نظر حکومت ايران آنهايی خطرناکند که الکی فيلم بازی نميکنند بلکه حرفی برای گفتن دارند.
اينروزها در وبلاگستان عدهای شلوارشان را پايين کشيدهاند و الکی شعارهايی ميدهند که واقعا نه به آن حرفها اعتقادی دارند و نه در حدو اندازه اثبات صحت همان چيزی که ادعايش را ميکنند هستند. اينها دنبال درست کردن پرونده خودشون هستند. سعی هم ميکنند ما را يکجوری به مقابله خودشون بکشند.
باباجون! ما نه وقتش را داريم و نه علاقهای به اون کارها. شلوارتون را بالا بکشيد. برويد يک جای ديگه.
اين کنفرانس برای شناخت امکان اصلاحات در ايران تشکيل شده بود و صاحبنظرانی مثل اکبر گنجی و دکتر سحابی و اشکوری و بقيه که اسمشون يادم نيست در اين کنفرانس سخنرانی کردند.
در يکی از اين جلسات که بحثهای نظری و تئوريک سياسی در جريان بود عدهای از همان عتيقههای ايرانی که دربدر دنبال اخذ پناهندگی بودند وارد جلسه شدند و شروع کردند به دادن شعارهای سياسی و دفاع از آزادی و حقوق بشر و اينجور چيزها. در ميان آنها يه خانم محترم و عزيزی که ظاهرا پرونده پناهندگیاش بدجوری گير کرده بود ناگهان در ميان جلسه شلوارش را پايين کشيد تا بدينوسيله نظم جلسه را بهم بزند و با اينکار مدرکی برای پرونده خودش درست کند و اظهار کند اگر با اينکاری که من کردهام بمن پناهندگی ندهيد در موقع برگشت به ايران حکومت مرا اعدام خواهد کرد.
اتفاقا حکومت ايران از اين کار خيلی خوشش آمد و با کمال تعجب بعد از بيست و چند سال اين صحنه سکسی را از تلويزيون رسمی کشور پخش کرد.
مشکل حکومت ايران با افرادی مثل گنجی و سحابی و امثالهم است نه با چند نفر عتيقه که الکی شعار ميدهند. حکومت ايران بخوبی ميداند که خيلی از اين عتيقههايی که در خارج از کشور هارت و پورت ميکنند الکی و توخالیاند. از نظر حکومت ايران آنهايی خطرناکند که الکی فيلم بازی نميکنند بلکه حرفی برای گفتن دارند.
اينروزها در وبلاگستان عدهای شلوارشان را پايين کشيدهاند و الکی شعارهايی ميدهند که واقعا نه به آن حرفها اعتقادی دارند و نه در حدو اندازه اثبات صحت همان چيزی که ادعايش را ميکنند هستند. اينها دنبال درست کردن پرونده خودشون هستند. سعی هم ميکنند ما را يکجوری به مقابله خودشون بکشند.
باباجون! ما نه وقتش را داريم و نه علاقهای به اون کارها. شلوارتون را بالا بکشيد. برويد يک جای ديگه.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر