مصائب طنز نويسی:
برخلاف تصور ما که خيال ميکرديم با آمدن احمدینژاد کار و بار طنز نويسان سکه ميشود و طنز نويسی آسان اخيرا فهميدیم که توی اين مدت چقدر طنز نويسی سخت شده. دليلش هم اين است که هرآنچه که ميخواهيم در قالب طنز و شوخی بنويسيم با کمال تعجب آنرا در عالم جدی و رسمی مشاهده ميکنيم. شوخیها تبديل به جدی شده و جوکها لباس واقعيت پوشيدهاند.
مثلا اين جمله :ما همه مشکلات عالم را حل خواهيم کرد يک طنز بامزه است که بارها از آن استفاده کردهايم ولی اخيرا رئيس جمهور محبوب آنرا علنا و رسما اعلام کرده حالا شما ببينيد با این اوضاع و احوال چطوری کار و کاسبی ما کساد ميشه؟
آمديم يادداشتهای روزانه رئيس جمهور را بنويسيم ديديم ای بابا خودش شروع کرده به یادداشت روزانه نوشتن و همين چرند و پرندهای ما را توی وبلاگش نوشته. و قراره باز هم بنویسه.
گفتيم پرونده هستهای ايران گم شده ديديم چند روز بعد همين را اعلام کردند.
بعنوان طنز از سوی رئیس جمهور نامه نگاری کردیم دیدیم ای دل غافل جدی جدی برداشته به شخصیتهای سیاسی عالم نامه نوشته و آنها را به اسلام دعوت کرده.
اصلا ما ماندهایم آیا او طنز نویس است یا ما؟
باید برویم یه کار و کاسبی دیگهای برای خودمان دست و پا کنیم. توی این فکر هستم که طنز نویسی را تعطیل کنیم و توی این وبلاگ یه چیز دیگهای راه بیاندازیم مثلا پنچرگیری یا تعویض روغنی یا قصابی یا سبزی فروشی یا یه چیزی توی همین مایهها.
حاضریم شریک بشیم. جا از ما سرمایه از شما.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر