بيمه ابوالفضل:
اين صنف ابوهندل هم برای خودشان دنيايی دارند. روی شيشه عقب اتوبوسهای بين شهری معمولا با حروف درشت چیزهایی مینوشتند مثل : يا ضامن آهو- ياعلی- يا ابالفضل- و گاهی هم مینوشتند «بيمه ابوالفضل». حتی روی گلگير لاستيکی عقب کاميونها و تريلیهای باری و نفتکش هم چنين کلماتی را میتوان ديد.
از ميان همه اين نوشتهها هميشه به منظور و مقصود بيمه ابوالفضل فکر ميکردم. با خودم ميگفتم آيا بيمه ابوالفضل هم چيزی است شبيه بيمه ايران- يا بيمه البرز که اگر تصادفی رخ داد هزينههای وارده را جبران کند؟
اصولا بيمه برای روزهای پس از واقعه است ولی بيمه ابوالفضل برای قبل از واقعه. کسی که کاميونش را بيمه ابوالفضل ميکند بر اين باور است که هيچگاه ماشينش توی دره نمی رود و يا سر پيچهای تند چپ نميکند. ممکن است حتی پنچر هم نشود. من خودم يکبار از زبان يکی از همين راننده اتوبوسها شنيدم که ماجرايی را تعريف ميکرد که چگونه ماشينش ترمز بريده بود و با پنجاه مسافر بسمت دره در حال سقوط بود ولی همينکه فرياد زد يا ابوالفضل و از آنجايی که ماشينش را قبلا بيمه ابوالفضل کرده بود يکدفعه اتوبوس مثل فيلمهای کارتونی لبه دره توقف کرد وقتی پايين آمدند با کمال تعجب ديدند يک ريگ اندازه يک گردو جلو چرخهای ماشين ايستاده و جان مسافران را نجات داده بود. حالا اين ريگ از کجا آمده و اين کار را کرده از قدرت فهم بشر خارج است!
بعضی از همان رانندههای تريلی که ماشینشان را بیمه ابوالفضل کردهاند ابتدا يک چتول عرق سگی ميزدند بعد سوار ماشين ميشدند و توی جادهها گاز میدادند. گاه اتفاق افتاده که در حالت مستی ماشينشان چپ ميکرد و يا به کوه ميزدند و يا روی يک ماشين سواری ميرفتند. اگر از آنها میپرسيدی مگر ماشينت بيمه ابوالفضل نبود؟ پس چرا اينجوری شد؟ فورا ميگفت: صدبار به اين شاگردم گفتم اينقدر سرپا نشاش! گوش نکرد اين هم آخر عاقبت اينکار. حتما بايد يک اتفاقی بيفتد تا ما آدم بشيم!
فکر نکنيد اين طرز فکر فقط مخصوص صنف زحمتکش ابوهندل است. اگر کمی دقت کنيم میبينيم شبيه همين اعتقادات در سطوح بالاتر جامعه هم بطور خطرناکی رواج دارد. خيلی از مسولين فکر ميکنند اينجا مملکت امام زمان است و لذا آسيبی نمیبيند يا خيال ميکنند کشور بيمه ابوالفضل شده و همه خطرها و مشکلات بالاخره بصورت عجيب و غریبی از کنار گوش اين مملکت رد خواهد شد. بخاطر همين است که به وجود عقلانيت در کارها نيازی نمیبينند. واگر خدای ناکرده اتفاق بدی افتاد همه را تقصير اين ميگذارند که جوانها از خدا رو گردان شدهاند و ايستاده میشاشند!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر