غسل جنابت بعد از رفتن يلدا:
راستش مدتی درگيری ذهنی داشتم که اصلا وارد اين بازی بشوم يا خير. آخه بشدت از دنبالهروی ديگران و سوار موج شدن بيزارم.
در ايام کودکی٬ در يک بعداز ظهر گرم تابستانی که در کوچههای تنگ و قديمی با آن ديوارهای طول و دراز کاهگلی عبور ميکردم٬ چشمم به نوشتهای روی ديوار افتاد که با ذغال نوشته شده بود « اگر مردی اين خط را بگير و دنبالم بيا».و سپس يک خط طول و درازی بود که طبعا کودک کنجکاوی مثل من را بدنبال خود ميکشيد. من هم دنبال خط کشيده شده بر روی ديوار را گرفتم و رفتم و رفتم تا رسيدم به جايی که روی ديوار نوشته شده بود« فلان فلان شده(البته فحش رکيکی بود) چيه مثل خر دنبالم راه افتادی؟!!
از آن موقع سعی کردهام همينطوری و الکی دنبال ديگران نيفتم. ولو اینکه این دنبالهروی در مورد یک بازی وبلاگی جالب باشد.
از آن گذشته٬ برای کسی که بصورت مستعار مينويسد٬ چه مزيتی دارد که به خوانندهاش بگويد که چه خصوصيات فردی و اخلاقی دارد؟ يعنی شما با دانستن اينکه مثلا من قورمه سبزی را بيشتر دوست دارم يا فسنجان٬ و مسائلی از اين دست ٬ چه تغييری در نگاهتان به نوشتههای يک مستعار نويس ايجاد ميشود؟ اصلا چیزی ایجاد میشود یا خیر و اگر ایجاد میشود مثبت است یا منفی؟
بدون تعارف این ابهامات هنوز در ذهنم باقی است. اما:
با تمام این اوصاف٬ مقید بودن به رعایت ادب و احترام به دعوت دوستان٬ که بعضا از نظر سن و سال بزرگتر از من هستند٬ اقتضا ميکند که من هم چند جملهای را بنويسم. سعی ميکنم چيزهايی را بنويسم که شما تاکنون از لابلای نوشتههای اين وبلاگ نتوانستيد گير بياوريد:
۱) در تمام سالهای تحصيل تا قبل از دانشگاه٬ شاگرد اول بودم ولی مدرک مهندسیام را با هزار زور و زحمت و با معدل پايين اخذ کردم.
۲) برای ادامه تحصيل به کانادا آمدهام و اخیرا در يک موسسه تحقيقات علمی مشغول کار شدم .
۳) عضو هيچ حزب و گروهی نبودهام و از اين نظام هم خيری نديدهام. البته دروع چرا٬ يکبار بمناسبت تقدير از حضور داوطلبانهام در جبهه٬ يک تخته پتوی يکنفره بافت يزد هديه گرفتم که اصلا يادم نمياد چی شد.
۴) رانندگیام حرف ندارد. داستانهای زیادی نوشتهام . زمانی هم نمايشنامه نويس بودم. خیلی دلم ميخواست هنرپيشه سينما بشم آنهم فقط بخاطر نوشآفرين!
۵) فقط يکبار ازدواج کردم ٬ يکبار به زندان افتادم٬ يکبار سيگار کشيدم٬ یکبار تا مرز مرگ پیش رفته بودم ٬ ولی هزار بار عاشق شدهام
از همه کسانی که تابحال در اين باره ننوشتهاند دعوت ميکنم بفرمایید! همه از دم ميهمان من! تشريف بياريد. تعارف نکنيد. اسم نمیبرم چون خودمونيه. با خانواده تشريف بيارين.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر