۱۳۸۵/۱۱/۰۵

کی صدا کرد منو؟ کی صدا کرد؟

قسمت اول

ديشب خسته و کوفته به خانه برگشتم. آخه جلسه هیئت دولت بود ولی هیچ دستور جلسه​ای نداشتیم . همه مشکلات مملکت بحمدلله حل شده و همینطوری توی جلسه نشسته بودیم . جوک میگفتیم و تخمه می​شکستیم. بعد از یکی دوساعت حوصله​مان سررفت . گفتیم بلند شویم و کاری بکنیم . هرکس پیشنهادی داد. رای گیری کردیم. به اتفاق آرا تصویب شد که همگی بلند شویم و همین ساختمان ریاست جمهوری را آب و جارو کنیم . کف زمین را تی بکشیم و شیشه پنجره​ها را با کاغذ روزنامه تمیز کنیم. آقا! نمیدونید اونجا چقدر کثیف بود. خدا لعنت کند دولتهای قبلی را. هيچ کاری برای اين کشور انجام ندادند حتی شيشه پنجره​های اتاق محل کار خودشان را هم تميز نکرده ول کردند و رفتند. امروز ما وارث خرابکاريهای آنها هستيم. از بس شيشه پاک کردم تمام چهار ستون بدنم درد ميکند.
از همه جا کثیف​تر توالت ریاست جمهوری بود. در و دیوار آنجا ٬ آثار هنری بود! حالم بهم خورد از بس در و دیوار آنجا را شستم. لامصب​ها نشانه​گیری شان هم خوب نبوده. لابد ماتحتشان را نمیتوانستند یکجا ثابت نگه دارند. شاید موقع عملیات میرقصیدند و هی قر میدادند و در و دیوار را کثیف میکردند. بیخود نبود آنها اهل تساهل و تسامح بودند. فورا به وزیر اطلاعات گفتم برود تحقیق کند که اینها کار کی بوده و چه کسی توالت نظام را کثیف کرده؟ خودم به ابطحی مظنون هستم. آخه هم چاق و تپله و هم اسهال طلب. ولی قرار شد گزارش مفصل را ببریم خدمت مقام رهبری.

بمحض اينکه به منزل رسيدم از فرط حستگی همانجا روی زمين دراز کشيدم و بلافاصله خرو پفم درآمد و بخواب رفتم.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

راه اندازی سایت مشروطه

برای خواندن مطلبی درباره دروغگویی روحانیون از وبسایت مشروطه دیدن فرمایید. لینک اینجا