مصاحبه با یک مقام نیمه مسئول:
(در آستانه عيد نوروز ميخواستم کمی از گل و بلبل و موجودات لطيف و خوشگل بنويسم و از حرفهای سياسی مدتی دور باشم ولی مگر ميشود؟ اگر شما هم اين خبر را بخوانيد محال است طاقت بیاورید)
- : قرار است تا بيست سال ديگه مبلغ ۳۷۰۰ ميليارد دلار در ايران سرمايه گذاری شود.
مصاحبه گر: خب. مبارک است انشالله.
-: قرار است نرخ رشد اقتصادی کشور هم به ۸ در صد برسد ( یعنی بالاتر از رشد اقتصادی آلمان و پا ژاپن)
مصاحبهگر: بهبه. بسلامتی انشالله. چقدر خوب!
-: قرار است کشور اول منطقه شویم.
مصاحبهگر: ایول الله. دم شما گرم! دیگه چی؟
-: خب....همین دیگه. شما سئوالی نداريد؟
مصاحبهگر: نه والله! چه عرض کنم حاجآقا؟
-: حالا بالاخره همينجوری يک سئوالی بپرس.
مصاحبهگر: حال شما خوبه؟
-: چطور مگه؟
مصاحبه گر: هيچی. همينجوری خواستم ببينم واقعا حالتون خوبه؟
- آره. فکر کنم حالم خوب باشه.
مصاحبهگر: خب. اگر حالتون خوبه ميشه بفرماييد اين حجم عظيم سرمايه را از کجا ميخواهيد تامين کنيد؟
- يک بخش جزئی آن از طريق دارايیهای نظام بانکی( در حدود ۳۲۰ ميليارد) و الباقی (يعنی ۳۴۰۰ ميليارد باقيمانده) هم يک جوری بالاخره درست ميشه ديگه. تا آنموقع خدا کريمه!
مصاحبهگر: با اين وضعيت اداره کشور؟ با اين اوضاع بحران هستهای؟ با اين بگير و ببندها؟ با این حجم بیسابقه فرار سرمايههای داخلی؟ با وجهه خوب جهانی؟ با ايجاد امنيت اقتصادی؟ با چی؟ آخه چجوری ميخواهيد اين همه سرمايه را جذب کنيد؟
- قرار نيست اين کارها توسط ما انجام شود.
مصاحبهگر: پس چه کسی قرار است اين وعدهها را عملی کند؟
- ما اين چيزها را برای زمامداران بعدی گفتهايم. برای خودمان که نگفتيم!
مصاحبهگر: آها!!!... حالا شد يک چيزی. ايولالله دمتان گرم!
(در آستانه عيد نوروز ميخواستم کمی از گل و بلبل و موجودات لطيف و خوشگل بنويسم و از حرفهای سياسی مدتی دور باشم ولی مگر ميشود؟ اگر شما هم اين خبر را بخوانيد محال است طاقت بیاورید)
- : قرار است تا بيست سال ديگه مبلغ ۳۷۰۰ ميليارد دلار در ايران سرمايه گذاری شود.
مصاحبه گر: خب. مبارک است انشالله.
-: قرار است نرخ رشد اقتصادی کشور هم به ۸ در صد برسد ( یعنی بالاتر از رشد اقتصادی آلمان و پا ژاپن)
مصاحبهگر: بهبه. بسلامتی انشالله. چقدر خوب!
-: قرار است کشور اول منطقه شویم.
مصاحبهگر: ایول الله. دم شما گرم! دیگه چی؟
-: خب....همین دیگه. شما سئوالی نداريد؟
مصاحبهگر: نه والله! چه عرض کنم حاجآقا؟
-: حالا بالاخره همينجوری يک سئوالی بپرس.
مصاحبهگر: حال شما خوبه؟
-: چطور مگه؟
مصاحبه گر: هيچی. همينجوری خواستم ببينم واقعا حالتون خوبه؟
- آره. فکر کنم حالم خوب باشه.
مصاحبهگر: خب. اگر حالتون خوبه ميشه بفرماييد اين حجم عظيم سرمايه را از کجا ميخواهيد تامين کنيد؟
- يک بخش جزئی آن از طريق دارايیهای نظام بانکی( در حدود ۳۲۰ ميليارد) و الباقی (يعنی ۳۴۰۰ ميليارد باقيمانده) هم يک جوری بالاخره درست ميشه ديگه. تا آنموقع خدا کريمه!
مصاحبهگر: با اين وضعيت اداره کشور؟ با اين اوضاع بحران هستهای؟ با اين بگير و ببندها؟ با این حجم بیسابقه فرار سرمايههای داخلی؟ با وجهه خوب جهانی؟ با ايجاد امنيت اقتصادی؟ با چی؟ آخه چجوری ميخواهيد اين همه سرمايه را جذب کنيد؟
- قرار نيست اين کارها توسط ما انجام شود.
مصاحبهگر: پس چه کسی قرار است اين وعدهها را عملی کند؟
- ما اين چيزها را برای زمامداران بعدی گفتهايم. برای خودمان که نگفتيم!
مصاحبهگر: آها!!!... حالا شد يک چيزی. ايولالله دمتان گرم!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر