چگونه در کانادا بنزین میزنیم؟
یکی از تفریحات سالم در کانادا بنزین زدن است. یمپ بنزینها در اینجا بسیار متنوع و دیدنی هستند. بعضی از آنها با اپراتور کار میکند و بعضی بدون اپراتور. درنوع اول شما از ماشین پیاده نمیشوید و در عوض اوپراتور خودش به میزان درخواست شما بنزین میزند٬ شیشهها را تمیز میکند٬ گاهی آب و روغن و باد چرخها را هم مجانی چک میکند. فقط مانده که آدم را پشت فرمان مشتمال هم بدهد. خلاصه همه کار برای شما انجام میدهد.
خب. این نوع پمپ بنزینها قدیمیترند و در جادههای بیرون شهر و شهرهای کوچک بیشتر دیده میشود.
اما نوع متداولتر آن٬ بدون اپراتور است یعنی شما خودتون تشریف میبرید کنار پمپ٬ کارت بانک یا کارت اعتباری(کردیت کارت) خودتان را وارد میکنید و به اندازه دلخواه بنزین میزنید و رسید میگیرید.
در حین پر کردن باک٬ بالای هر پمپ یک مانیتور هست که برایتان توی سه چهار دقیقهای که هستید تبلیغات بازرگانی پخش میکند و یا گاهی توصیههای پلیس راه و نکات ایمنی را گوشزد میکند. خلاصه برای اون چند دقیقهای که شما در حال گرفتن شیلنگ هستید و هیچ کاری نمیتوانید بکنید٬ مخ شما را بکار میگیرند.
برخلاف آنچه که در ایران شاهد بودیم و هستیم٬ پمپ بنزینها طوری طراحی و ساخته شده که محال است حتی یک قطره بنزین سرریز شود و به بیرون بریزد. همین مسپله کوچک٬ میدانید چقدر در صرفهجویی بنزین و بهداشت محیط و حتی حفظ جان انسانها موثر است؟
یک بار توی تهران ماشین بغلی من که داشت بنزین میزد٬ همینطوری شر و شر از باکش بنزین روی زمین میریخت و طرف هم با کمال خونسردی همچنان اصرار داشت تا حد ممکن باکش پر شود. به او گفتم: عموجان! بیشتر از اینکه بنزین توی باک ماشینت برود روی زمین میریزد؟
گفت: مگه تو پولش رو میدی؟
در کنار اکثر پمپ بنزینهای بزرگ٬ کاواش ساختهاند که بخشی از سایت پمپ بنزین است. برای اینکه مشتریها تشویق شوند که مثلا همواره از این پمپ بنزین استقاده کنند٬ به آنها امتیازاتی جهت استفاده مجانی از کارواش میدهند.
کنار هرپمپ بنزین یک جایی مثل بقالی هست که خرت و پرتهایی مثل نوشابه و آب و چیپس و مجله و سیگار و غیره میفروشد. قهوه و شیرینی و گاهی ساندویچ هم روی شاخش است.
غیر از چند مورد٬ من توی این سه چهار سالی که در کاناد هستم٬ صف بنزین ندیدم. معمولا پمپ بنزینها خلوتند و برای انتخاب اینکه از کدام پمپ بنزین بزنیم که خوشگلتر باشد٬ کلی فکر میکنم.
اما این همه خوبیهایش را گفتم بگذارید بدیهایش را هم بگویم.
قیمت بنزین در همه پمپ بنزینها توسط یک تابلو بزرگ نشان داده میشود. این تابلوها به شبکه اینترنت وصل است هر روز توسط صاحبان شرکتهای توزیع بنزین کنترل میشود.
مثلا اگر صاحب شرکت شل٬ دیشب شنگول بوده و سرحال باشد قیمت بنزین را پایین میآورد و اگر مثلا بازنش دعوا کرده باشد یا سقف خانهشان چکه کرده باشد٬ تلافیاش را با بالابردن قیمت بنزین سر مردم درمیآورد. البته میگن اینها دلاپل منطقهای است. بحرانهای جهانی هم مثل بحران احمدینژاد در قیمت بیتاثیر نیست.
سه چهار سال پیش که من به کانادا آمدم قیمت بنزین تقریبا لیتری شصت سنت بود. الان با یک افزایش هفتاد -هشتاد در صدی به حدود لیتری یک دلار رسیده. البته دلار کاناد
(ولی با وجود این همه افزایش نرخ بنزین٬ تغییر محسوسی در زندگی روزمره دیده نمیشود.)
خلاصه یکی از مهمترین مشکلات بنزین زدن در اینجا ثابت نبودن قیمت است.
از دیگر مصیبتها و گرفتاریهای ما در اینجا٬ تاثیر احمدینژاد در قیمت بنزین است! هرروز که احمدینژاد حرف میزند٬ قیمت بنزین در اینجا بالا میرود و هروقت که ازش خبر و صدایی نیست قیمت بنزین پایین میآید.
بخاطر همین است که هروقت از جلوی یک پمپ بنزین رد میشوم و میبینم قیمت بنزین بالا کشیده میگم: باز احمدینژاد حرف زد!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر