حکومت در بحران:
عبید زاکانی حکایتی را نقل میکند که مناسب حال و روز زمامداران مملکت ماست که همیشه با بحران زندهاند:
آلت مردی را زنبوری گزید. با آلت بادکرده به منزل آمد و آنرا به زنش نشان داد. زن با خوشحالی پرسید: به به! این را از کجا آوردی؟
گفت: آلت خویش را به یکصد درهم به کسی دادم و آلت او را با مال خویش عوض نمودم.
زن گفت: اگر در تمام عمرت یک کار درست کرده باشی همین است. اصلا یکصد درهم را خودم به تو میدهم. روز بعد زن طلا و جواهراتش را فروخت و یکصد درهم را به مرد داد.
پس از چندی که ورم آلت فروکش کرد٬ زنش علت را سوال کرد.
گفت: ای زن میدانی چه شد؟ آلتی که خریده بودم٬ فروشندهاش دزد بوده و ظاهرا آنرا از یک عرب دزدیده و به من فروخته. بهمین خاطر مرا در بازار گرفتند و آنرا از من ستاندند و حتی یکصد درهم نیز جریمهام کردند.
زن گفت: از اول باید حدس میزدم که چنین متاعی را به چنان قیمتی به تو نمی دادند.
شما چه فکر میکنید؟
پی نوشت:
نتیجه گیری از این نوشته
1. ایجاد یک بحران افکار عمومی را از مسایل اصلی دور می کنه ولی اصل مشکل را حل نمی کنه.
2. معمولن بحرانها در نتیجه سهل انگاری و ندانم کاری (در مورد آلت گزیدگی عدم استفاده از کاندوم، نپوشیدن شورت و استمناء در فضای باز) به وجود میان و عمدی در کار نیست.
3. بحران سازان دروغگو هستند و واقعیتها را وارونه جلوه می دهند.
4. بهای بحران را بحران سازان پرداخت نمی کنند. ملت این بها را به خاطر ناآگاهی با جان و دل می پردازد.
5. ناآگاهی ملت، رمز موفقیت و برقراری حکومت بحران است. ملتی را که حق و حقوق خود را بشناسد نمی توان با بحران فریب داد.
6. شاید فکر کنین آخه اون چه آلت لامصبی هست که 28 ساله داره زنبور نیشش می زنه و هنوز در برابر نیش زنبور سینه چاک می کنه؟ به یاد داشته باشید اون آلت نیست که بهای بحران رو می ده.
7. فکر می کنم حالا کاملن روشنه که چرا الان با نفت 100 دلاری وضعیت مردم آلتی تر از وضعیت نفت 12 دلاری زمان جنگه.
شیمبل
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر