۱۳۸۶/۱۰/۰۳

یوم‌الله کریسمس و دردسرهای من:

دردسرهای یوم‌الله کریسمس :

یکی میشه بگه چه خبره؟
چرا دکان و مغازه‌ها تعطیلند؟ همه جا سوت و کوره مثل روز عاشورا. باز صد رحمت به روز عاشورا. لااقل یک ناهاری٬ شربتی٬ شله زردی٬چیزی بما میدادند. این خارجی‌های گدا٬ روز کریسمس شون زهر مار هم تعارف نمیکنند چه برسد به ناهار و آش نذری. هی الکی به هم میگن: مری کریسمس!
مری کریسمس و زهر مار! مری کریسمس و درد بی درمان!
عجب غلطی کردیم مملکت خودمون را ول کردیم و آمدیم اینجا. توی کشور خودمون عاشورا که میشد٬ مثل خیلی از مردم میرفتیم شمال. لامصب اینجا هیچ چیزش مثل آدم نیست. اینجا هرکس بره شمال از سرما تلف میشه.
آقاجان! اصلا این مملکت درست نمیشه. کانادا رو میگم. تا فرهنگ این مردم عوض نشود و تا مردم آگاه نشوند٬ اینجا درست بشو نیست. آخه معنی نداره که یکنفر دوهزار سال پیش متولد شده و حالا همه جا رو بخاطر او تعطیل کنند. خب متولد شده که شده. بمن چه؟
الان چند روزی است که میخواهم بروم سلمانی و سر و کله‌ام را صفایی بدهم ولی هربار کاری پیش آمد و فرصتی نشد. امروز تصمیم گرفتم حتما بروم سلمانی ولی از شانس بد ما مصادف شده با ایام‌الله کریسمس و همه جا کلا تعطیل است. به همه خیابانها از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب سرزدم همه جا تعطیلی مطلق بود. حتی یک مغازه هم برای نمونه باز نیست.
دیدم چاره‌ای نیست جز اینکه به خانه برگردم و خودم سرم را اصلاح کنم. با هر بدبختی بود بوسیله یکعدد قیچی و یک کاسه خودم را سلمانی کردم.
حالا معلوم نیست چند هفته باید خانه نشین باشم تا این موها رشد کنند و خراب کاری‌ها از بین برود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

راه اندازی سایت مشروطه

برای خواندن مطلبی درباره دروغگویی روحانیون از وبسایت مشروطه دیدن فرمایید. لینک اینجا