مکالمات واقعی درگیری تنگه هرمز منتشر شد:
آقاجان! هم نوار پنتاگون جعلی بود و هم نوار منتشر شده توسط سپاه. اصل مکالمات رد و بدل شده بین قایقهای سپاه و ناوهای نیروی دریایی امریکا در تنگه هرمز بدست من رسیده که آنرا برایتان پیاده کردهام:
قایق تندرو: بسم الله القاسم الجبارین! شما تا یک دقیقه دیگر منفجر میشوید!
ناو امریکایی: برو کنار جوجه! بزار باد بیاد!
قایق تندرو: بمن گفتی جوجه؟ الان بهت نشان میدم!
ناو امریکایی: جرات داری یک قدم جلوتر بیاد همچی میزنم که آش و لاش بشی.
قایق تندرو: اشهد ان لا اله الی الله...
(چند دقیقه میگذرد ولی اتفاقی نمیافتد...قایق همچنان بیحرکت وسط آبها ایستاده... ظاهرا اتفاقی افتاده... امریکاییها حسابی گیج شدهاند که چه اتفاقی افتاده...)
ناو امریکایی: پس چی شد؟ چرا حمله نمیکنی؟
قایق تندرو:اِ... چیزه... راستش...یادم رفته چاشنی انفجار را بیارم. همش تقصیر این مسئول تدارکاته. خدا لعنتش کنه. چاشنیها را گذاشته توی انبار و آنجا را قفل کرده و خودش رفته اردبیل پیش زن و بچهاش. آخه میدونی! اونجا برف اومده و گاز قطع شده و حسابی اوضاع بهم ریخته. این مسئول تدارکات ما هم رفته پیش زن و بچهاش . حالا باید صبر کنیم تا برف ها آب بشن و دوباره مملکت شروع به کار کنه و مسئول تدارکات ما برگرده. پس هروقت برفها آب شد دوباره برمیگردیم.
خلاصه شرمنده! ببخشید مزاحم شدیم! با اجازه!
ناو امریکایی: بسلامت. سلام برسون. شما که عرضه ندارید شلوارتان را بالا بکشید و با آمدن نیم متر برف مملکتتان بهم میریزه چرا اینقدر مزاحم ما میشوید.
آقاجان! هم نوار پنتاگون جعلی بود و هم نوار منتشر شده توسط سپاه. اصل مکالمات رد و بدل شده بین قایقهای سپاه و ناوهای نیروی دریایی امریکا در تنگه هرمز بدست من رسیده که آنرا برایتان پیاده کردهام:
قایق تندرو: بسم الله القاسم الجبارین! شما تا یک دقیقه دیگر منفجر میشوید!
ناو امریکایی: برو کنار جوجه! بزار باد بیاد!
قایق تندرو: بمن گفتی جوجه؟ الان بهت نشان میدم!
ناو امریکایی: جرات داری یک قدم جلوتر بیاد همچی میزنم که آش و لاش بشی.
قایق تندرو: اشهد ان لا اله الی الله...
(چند دقیقه میگذرد ولی اتفاقی نمیافتد...قایق همچنان بیحرکت وسط آبها ایستاده... ظاهرا اتفاقی افتاده... امریکاییها حسابی گیج شدهاند که چه اتفاقی افتاده...)
ناو امریکایی: پس چی شد؟ چرا حمله نمیکنی؟
قایق تندرو:اِ... چیزه... راستش...یادم رفته چاشنی انفجار را بیارم. همش تقصیر این مسئول تدارکاته. خدا لعنتش کنه. چاشنیها را گذاشته توی انبار و آنجا را قفل کرده و خودش رفته اردبیل پیش زن و بچهاش. آخه میدونی! اونجا برف اومده و گاز قطع شده و حسابی اوضاع بهم ریخته. این مسئول تدارکات ما هم رفته پیش زن و بچهاش . حالا باید صبر کنیم تا برف ها آب بشن و دوباره مملکت شروع به کار کنه و مسئول تدارکات ما برگرده. پس هروقت برفها آب شد دوباره برمیگردیم.
خلاصه شرمنده! ببخشید مزاحم شدیم! با اجازه!
ناو امریکایی: بسلامت. سلام برسون. شما که عرضه ندارید شلوارتان را بالا بکشید و با آمدن نیم متر برف مملکتتان بهم میریزه چرا اینقدر مزاحم ما میشوید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر