مالیات دادنی است یا گرفتنی؟
یکی دیگر از تفریحات سالم در کانادا پرکردن فرمهای مالیاتی است که هرساله در ماه آوریل بر هر زن و مرد ساکن کانادا بشرط اینکه به حد بلوغ شرعی رسیده باشد و موهای شرمگاهی آنها روییده باشد واجب میشود.
در این ایام پربرکت٬ مالیاتگزار مکلف است میزان درآمد و هزینههای سال گذشته خود را به دولت اعلام نمایند.
کسانیکه استطاعت پرکردن فرمهای مالیاتی را ندارند یعنی از دانش حسابداری هیچی حالیشون نیست میتوانند یک حسابدار خبره اجیر کنند تا او٬ به نیابت از آنان به این امر خیر و خداپسندانه اقدام نماید.
واما اشاره به یک نکته مهم ضروری است و آن اینکه مبادا خیال کنید سیستم مالیاتی کانادا هم شبیه دستگاه عریض و طویل مالیاتی جمهوری اسلامی است. اینجا همه چیز بر مبنای عدالت است و مقررات.
اینکه بروید و مثلا دَمِ آبدارچی اداره مالیاتی را ببینید و یا اینکه از پیشنماز مسجد محلتان یک توصیه نامهای برای ممیز حوزه مالیاتی ببرید تا میزان بدهی شما به دولت نصف شود٬ مال ایران است نه اینجا.
هیچوقت در اینجا سعی نکنید اسم و آدرس کارمندان اداره مالیاتی را پیدا کنید تا برای آنها یک دبه ماست یا عسل بفرستید. والله بالله این کارها هیچ فایدهای نداره.
خوبی این سیستم همان است که شما اصلا با هیچ کارمند و آبدارچی و معاون و رئیسی مواجه نمیشوی. کارهای شما بصورت آنلاین انجام میشود و اگر دیگه خیلی دهاتی باشید بصورت پست سفارشی.
نکته بعدی که یک مالیاتگزار کانادایی باید بداند آن است که در گزارش مالیاتی شما نیازی به دروغ گفتن و اطلاعات غلط به دولت ندارید. به چهار دلیل:
اول اینکه دولت به کمک امدادهای غیبی از همه فعالیتهای اقتصادی شما که بصورت رسمی و قانونی صورت بگیرد بطور اتوماتیک مطلع میشود. یعنی سیستم را طوری درست کردهاند که هیچ فعالیت درآمدزایی که بصورت رسمی و قانونی انجام میشود مخفی نماند. بنابر این دروغ گفتن در اینجا سنگ روی یخ شدن است.
دوم اینکه اصولا داشتن یک ترازنامه مالیاتی خوب٬ یک سند اعتباری است برای شما. فرض کنید میخواهید دعوتنامه ای برای اقوام تان بفرستید و یا فرض کنید میخواهید خانهای بخرید و یا برای توسعه کسب و کارتان مجبور به گرفتن وام بانکی می شوید٬ اولین مدرکی که از شما میخواهند این است که برگه مالیاتی سال قبل خود را به آنها نشان دهید. بنابر این کسی که مالیات میدهد اعتبار هم میگیرد. (توی ایران که بودیم٬ کارمند بیچاره مالیات میداد٬ اعتبارش را آقازادهها و اصحاب ریش و چفیه میگرفتند)
سوم اینکه اصلا چرا دروغ بگوییم؟ مگر خریم؟ بسیاری از مردم کانادا که درآمد سالیانهشان کمتر از یک حد معینی است٬ هرساله با پرکردن فرمهای مالیاتی نه تنها از دادن مالیات معاف میشوند بلکه مبلغی را نیز بلافاصله دریافت میکنند. من خودم دو سه سال اول زندگی در اینجا مالیات ندادم بلکه مالیات گرفتم. اگر شما مثلا یکسال درآمد زیادی داشته باشید مالیات میدهید و اگر یکسال درآمد نداشته باشید و یا ضرر کنید٬ مالیات دریافت میکنید. به همین سادگی و روشنی.
چهارم اینکه.... یادم رفت. اصلا دلیل چهارم نمیخواد. شما همان سه تا را یاد بگیرید بسه.
یکی دیگر از تفریحات سالم در کانادا پرکردن فرمهای مالیاتی است که هرساله در ماه آوریل بر هر زن و مرد ساکن کانادا بشرط اینکه به حد بلوغ شرعی رسیده باشد و موهای شرمگاهی آنها روییده باشد واجب میشود.
در این ایام پربرکت٬ مالیاتگزار مکلف است میزان درآمد و هزینههای سال گذشته خود را به دولت اعلام نمایند.
کسانیکه استطاعت پرکردن فرمهای مالیاتی را ندارند یعنی از دانش حسابداری هیچی حالیشون نیست میتوانند یک حسابدار خبره اجیر کنند تا او٬ به نیابت از آنان به این امر خیر و خداپسندانه اقدام نماید.
واما اشاره به یک نکته مهم ضروری است و آن اینکه مبادا خیال کنید سیستم مالیاتی کانادا هم شبیه دستگاه عریض و طویل مالیاتی جمهوری اسلامی است. اینجا همه چیز بر مبنای عدالت است و مقررات.
اینکه بروید و مثلا دَمِ آبدارچی اداره مالیاتی را ببینید و یا اینکه از پیشنماز مسجد محلتان یک توصیه نامهای برای ممیز حوزه مالیاتی ببرید تا میزان بدهی شما به دولت نصف شود٬ مال ایران است نه اینجا.
هیچوقت در اینجا سعی نکنید اسم و آدرس کارمندان اداره مالیاتی را پیدا کنید تا برای آنها یک دبه ماست یا عسل بفرستید. والله بالله این کارها هیچ فایدهای نداره.
خوبی این سیستم همان است که شما اصلا با هیچ کارمند و آبدارچی و معاون و رئیسی مواجه نمیشوی. کارهای شما بصورت آنلاین انجام میشود و اگر دیگه خیلی دهاتی باشید بصورت پست سفارشی.
نکته بعدی که یک مالیاتگزار کانادایی باید بداند آن است که در گزارش مالیاتی شما نیازی به دروغ گفتن و اطلاعات غلط به دولت ندارید. به چهار دلیل:
اول اینکه دولت به کمک امدادهای غیبی از همه فعالیتهای اقتصادی شما که بصورت رسمی و قانونی صورت بگیرد بطور اتوماتیک مطلع میشود. یعنی سیستم را طوری درست کردهاند که هیچ فعالیت درآمدزایی که بصورت رسمی و قانونی انجام میشود مخفی نماند. بنابر این دروغ گفتن در اینجا سنگ روی یخ شدن است.
دوم اینکه اصولا داشتن یک ترازنامه مالیاتی خوب٬ یک سند اعتباری است برای شما. فرض کنید میخواهید دعوتنامه ای برای اقوام تان بفرستید و یا فرض کنید میخواهید خانهای بخرید و یا برای توسعه کسب و کارتان مجبور به گرفتن وام بانکی می شوید٬ اولین مدرکی که از شما میخواهند این است که برگه مالیاتی سال قبل خود را به آنها نشان دهید. بنابر این کسی که مالیات میدهد اعتبار هم میگیرد. (توی ایران که بودیم٬ کارمند بیچاره مالیات میداد٬ اعتبارش را آقازادهها و اصحاب ریش و چفیه میگرفتند)
سوم اینکه اصلا چرا دروغ بگوییم؟ مگر خریم؟ بسیاری از مردم کانادا که درآمد سالیانهشان کمتر از یک حد معینی است٬ هرساله با پرکردن فرمهای مالیاتی نه تنها از دادن مالیات معاف میشوند بلکه مبلغی را نیز بلافاصله دریافت میکنند. من خودم دو سه سال اول زندگی در اینجا مالیات ندادم بلکه مالیات گرفتم. اگر شما مثلا یکسال درآمد زیادی داشته باشید مالیات میدهید و اگر یکسال درآمد نداشته باشید و یا ضرر کنید٬ مالیات دریافت میکنید. به همین سادگی و روشنی.
چهارم اینکه.... یادم رفت. اصلا دلیل چهارم نمیخواد. شما همان سه تا را یاد بگیرید بسه.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر