نحوه اداره نانوایی در جمهوری اسلامی:
فرض کنید روزی قرار شود جهت سنجش میزان قابلیت و توانایی مدیریت مسولین مملکت٬ بیایند دو تا نانوایی سنگکی را بدهند به دو جناح سیاسی و ببینند کدامیک از آنها عرضه اداره یک نانوایی معمولی را دارند و آنوقت اداره یک کشور هفتاد میلیونی را به آنها بسپارند.
نانوایی سنگکی تحت مدیریت جناح اقتدارگرا:
این نانوایی یک خمیرگیر مادام العمر دارد بنام سید علی. یک آدم مغرور و یک دنده و خودرای. موقع درست کردن خمیر اصلا اصول بهداشتی را رعایت نمیکند. از توالت که بیرون میآید دستش را با آب و صابون نمیشوید. با همان دستهای آلوده میرود خمیر درست میکند. کسی جرات نمیکند به او اعتراض کند. یک بار یکی از مشتریها به او اعتراض کرده بود که مرد حسابی چرا توی طغار خمیر٬ اخ تف میکنی؟
به محض اینکه این حرف از گلوی آن مشتری بینوا بیرون آمد ناگهان شاطر و خمیرگیر و پادوهای نانوایی وعدهای از مشتریهای کج اندیش ریختند سر اون بدبخت بیچاره. اینقدر او را زدند که حرفش را پس گرفت. الان میگه: نان بدون اخ تف مقام رهبری را نمیشه خورد. باید حتما اخ تف ایشان تویش باشد.
این نانوایی همه چیزش دروغی و جعلی است. مثلا با فتوشاپ یک کاغذی را درست کردهاند به نام جواز کسب مغازه و آن را زدهاند روی دیوار.
این نانوایی ساعات کار مشخصی ندارد. هر وقت دلشان بخواهد کار میکنند و هر وقت دلشان بخواهد آنرا می بندند. هر روز بهانهای دارند.
یکروز میبینی نانوایی را تعطیل کردهاند و همه شان نشستهاند جلوی مغازه سیگار میکشند. به مشتریها میگویند: امروز پخت نداریم.
چرا؟ چون آرد نداریم. سهمیه آردمان را فرستادیم برای برادران وخواهران فلسطینی.
یکروز باز پخت نمیکنند و به مردم میگن برق نیست. امسال خشکسالی شده برق نداریم. باید برق هستهای داشته باشیم تا نانوایی پخت کند.
خلاصه هرروز یک چیزی را بهانه میکنند. یکروز را بخاطر وفات فلان امام و روز دیگر را بخاطر تولد امام بعدی و همینطور...
تازه اون روزهایی هم که میخواهند خیر سرشان پخت کنند٬ خون به جیگر مشتریها میکنند. مثلا میگن صف آقایون با صف خانمها باید جدا باشه. خانمها نباید خوشگل باشند. اصلا یک تابلویی انجا نصب کردهاند که رویش نوشته: از دادن نان به خانمهای بد حجاب معذوریم.
صف را به دو قسمت تقسیم کردهاند: خودی و غیرخودی.
زرت زرت٬ هرچی آدم ریشوی زهوار دررفته هست یکی یکی میان نانوایی و یکراست میرن کنار شاطر. یک خوش و بشی با شاطر میکنند و یک چیزهایی درگوشی بهم میگن و میخندند. شاطر چند تا نان سفارشی برای آنها کنار میگذارد. جیک مردم درنمیآید.
این نانوایی یک شاگردی دارد به نام محمود. اعجوبهای است. تنها دلخوشی مشتریها خندیدن به حرکات و رفتار این شاگرد نانوایی است. محمود میگه امام زمان این نانوایی را اداره میکنه.
نانوایی سنگکی تحت مدیریت اصلاحطلبان:
تجربه نشان داده این گروه٬ همین که مدیریت نانوایی را بعهده میگیرند٬ درب نانوایی را میبندند و خودشان هم میروند توی نانوایی جناح اقتدارگرا.
فرض کنید روزی قرار شود جهت سنجش میزان قابلیت و توانایی مدیریت مسولین مملکت٬ بیایند دو تا نانوایی سنگکی را بدهند به دو جناح سیاسی و ببینند کدامیک از آنها عرضه اداره یک نانوایی معمولی را دارند و آنوقت اداره یک کشور هفتاد میلیونی را به آنها بسپارند.
نانوایی سنگکی تحت مدیریت جناح اقتدارگرا:
این نانوایی یک خمیرگیر مادام العمر دارد بنام سید علی. یک آدم مغرور و یک دنده و خودرای. موقع درست کردن خمیر اصلا اصول بهداشتی را رعایت نمیکند. از توالت که بیرون میآید دستش را با آب و صابون نمیشوید. با همان دستهای آلوده میرود خمیر درست میکند. کسی جرات نمیکند به او اعتراض کند. یک بار یکی از مشتریها به او اعتراض کرده بود که مرد حسابی چرا توی طغار خمیر٬ اخ تف میکنی؟
به محض اینکه این حرف از گلوی آن مشتری بینوا بیرون آمد ناگهان شاطر و خمیرگیر و پادوهای نانوایی وعدهای از مشتریهای کج اندیش ریختند سر اون بدبخت بیچاره. اینقدر او را زدند که حرفش را پس گرفت. الان میگه: نان بدون اخ تف مقام رهبری را نمیشه خورد. باید حتما اخ تف ایشان تویش باشد.
این نانوایی همه چیزش دروغی و جعلی است. مثلا با فتوشاپ یک کاغذی را درست کردهاند به نام جواز کسب مغازه و آن را زدهاند روی دیوار.
این نانوایی ساعات کار مشخصی ندارد. هر وقت دلشان بخواهد کار میکنند و هر وقت دلشان بخواهد آنرا می بندند. هر روز بهانهای دارند.
یکروز میبینی نانوایی را تعطیل کردهاند و همه شان نشستهاند جلوی مغازه سیگار میکشند. به مشتریها میگویند: امروز پخت نداریم.
چرا؟ چون آرد نداریم. سهمیه آردمان را فرستادیم برای برادران وخواهران فلسطینی.
یکروز باز پخت نمیکنند و به مردم میگن برق نیست. امسال خشکسالی شده برق نداریم. باید برق هستهای داشته باشیم تا نانوایی پخت کند.
خلاصه هرروز یک چیزی را بهانه میکنند. یکروز را بخاطر وفات فلان امام و روز دیگر را بخاطر تولد امام بعدی و همینطور...
تازه اون روزهایی هم که میخواهند خیر سرشان پخت کنند٬ خون به جیگر مشتریها میکنند. مثلا میگن صف آقایون با صف خانمها باید جدا باشه. خانمها نباید خوشگل باشند. اصلا یک تابلویی انجا نصب کردهاند که رویش نوشته: از دادن نان به خانمهای بد حجاب معذوریم.
صف را به دو قسمت تقسیم کردهاند: خودی و غیرخودی.
زرت زرت٬ هرچی آدم ریشوی زهوار دررفته هست یکی یکی میان نانوایی و یکراست میرن کنار شاطر. یک خوش و بشی با شاطر میکنند و یک چیزهایی درگوشی بهم میگن و میخندند. شاطر چند تا نان سفارشی برای آنها کنار میگذارد. جیک مردم درنمیآید.
این نانوایی یک شاگردی دارد به نام محمود. اعجوبهای است. تنها دلخوشی مشتریها خندیدن به حرکات و رفتار این شاگرد نانوایی است. محمود میگه امام زمان این نانوایی را اداره میکنه.
نانوایی سنگکی تحت مدیریت اصلاحطلبان:
تجربه نشان داده این گروه٬ همین که مدیریت نانوایی را بعهده میگیرند٬ درب نانوایی را میبندند و خودشان هم میروند توی نانوایی جناح اقتدارگرا.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر