من تا چند ماه پیش خیال میکردم تنها راه خلاص شدن از شر این حکومت مذهبی حاکم بر ایران٬ حمله نظامی است. یعنی فکر میکردم چون این حکومت قادر است هرگونه اعتراضات داخلی را بشدت سرکوب کند و لذا امیدی به سرنگونی این رژیم از طریق داخلی نیست. حتما باید یک اهرم خارجی به کمک مردم بیاید.
اما الان فهمیدهام که این حکومت را فقط با یک چیز میتوان براحتی سرنگون کرد. میدانید آن چیست؟
جواب یک کلمه است. «اطلاع رسانی»
باور کنید اگر ما بتوانید خبرها و وقایع کشور را بطور واقعی به گوش مردم معمولی کشور برسانیم و آنها را از وضعیت خودشان در مملکت و در دنیا آگاه کنیم٬ کار تمام است.
رابطه این حکومت با «خبررسانی سالم» مثل رابطه جن است با بسم الله.
اگر میبینید این حکومت تا بحال ادامه پیدا کرده دلیلش همین است که نمیگذارد هیچ صدایی غیر از صدای خودشان به گوش مردم عادی برسد.( من روی «مردم عادی» تاکید میکنم. توده مردم نه دسترسی به اینترنت دارند و نه به منابع خبری خارجی)
هیچ دقت کردید چه عاملی باعث شد مردم اینگونه به صحنه مبارزات بیایند و بصورت گسترده علیه حاکمیت تظاهرات کنند؟
من فکر میکنم این خیزش اخیر مردم حاصل باز بودن نسبی فضای سیاسی در دوران تبلیغات انتخاباتی کاندیداها بود. مناظرههای تلویزیونی که از صدا و سیما پخش شد بدترین و مهلکترین ضربه را به این رژیم زد. مردم حرفهایی را از رادیو تلویزیون شنیدند که هرگز در خواب هم تضورش را نمیکردند. روزنامهها و سایتهای اینترنتی نیز در این مدت نسبتا آزاد بودند و گردش اطلاعات روان بود.
همین آزاد بودن نسبی فضای سیاسی باعث شد مردم از حالت بیتفاوتی بیرون آیند و انگیزهدار شوند و جلوی دروغ و تقلب و ریاکاری این حکومت بایستند و برای گرفتن حق خود به خیابانها بریزند و حتی تا پای جان و از دست دادن عزیزانشان نیز مقاومت کنند.
بی جهت نیست که رژیم برای مقابله و سرکوب مردم بلافاصله همه راههای خبررسانی را بست و شروع کرد به بمباران تبلیغاتی از طریق صدا و سیما. وقایع و حقایق را با بیشرمی تمام وارونه جلوه میدهند. خودشان مردم را میکشند ولی در صدا و سیما آنرا به گردن عدهای آشوبگر می اندازند. لابد چند نفر را هم پیدا میکنند که جلوی دوربین اعتراف کنند تا حسابی بیننده را شستشوی مغزی دهند.
الان متاسفانه این رژیم توانستهاست دوباره مردم عادی را از شنیدن وقایع و اخبار صحیح محروم کند و بعبارتی آنها را ایزوله کند.موسوی و کروبی هیچگونه رسانهای ندارند که بتوانند حقهها و نیرنگهای مقام عظمای وقاحت را برای مردم تشریح کنند. اگر این وضعیت ادامه پیدا کند٬ جمهوری اسلامی موفق خواهد شد دوباره بدنه جامعه را از فعالین سیاسی جدا کند. وقتی مردم بیتفاوت شوند بهترین موقع برای قلع و قمع کردن فعالین و مخالفین سیاسی است.
بیانیههای موسوی فقط در فضای اینترنت و رسانههای خارجی انعکاس دارد. بقیه مردم که نقش تعیین کنندهای را دارند عملا زیر بمباران دروغهای صدا و سیما هستند. باید برای این مشکل چارهایی اندیشید.
اما الان فهمیدهام که این حکومت را فقط با یک چیز میتوان براحتی سرنگون کرد. میدانید آن چیست؟
جواب یک کلمه است. «اطلاع رسانی»
باور کنید اگر ما بتوانید خبرها و وقایع کشور را بطور واقعی به گوش مردم معمولی کشور برسانیم و آنها را از وضعیت خودشان در مملکت و در دنیا آگاه کنیم٬ کار تمام است.
رابطه این حکومت با «خبررسانی سالم» مثل رابطه جن است با بسم الله.
اگر میبینید این حکومت تا بحال ادامه پیدا کرده دلیلش همین است که نمیگذارد هیچ صدایی غیر از صدای خودشان به گوش مردم عادی برسد.( من روی «مردم عادی» تاکید میکنم. توده مردم نه دسترسی به اینترنت دارند و نه به منابع خبری خارجی)
هیچ دقت کردید چه عاملی باعث شد مردم اینگونه به صحنه مبارزات بیایند و بصورت گسترده علیه حاکمیت تظاهرات کنند؟
من فکر میکنم این خیزش اخیر مردم حاصل باز بودن نسبی فضای سیاسی در دوران تبلیغات انتخاباتی کاندیداها بود. مناظرههای تلویزیونی که از صدا و سیما پخش شد بدترین و مهلکترین ضربه را به این رژیم زد. مردم حرفهایی را از رادیو تلویزیون شنیدند که هرگز در خواب هم تضورش را نمیکردند. روزنامهها و سایتهای اینترنتی نیز در این مدت نسبتا آزاد بودند و گردش اطلاعات روان بود.
همین آزاد بودن نسبی فضای سیاسی باعث شد مردم از حالت بیتفاوتی بیرون آیند و انگیزهدار شوند و جلوی دروغ و تقلب و ریاکاری این حکومت بایستند و برای گرفتن حق خود به خیابانها بریزند و حتی تا پای جان و از دست دادن عزیزانشان نیز مقاومت کنند.
بی جهت نیست که رژیم برای مقابله و سرکوب مردم بلافاصله همه راههای خبررسانی را بست و شروع کرد به بمباران تبلیغاتی از طریق صدا و سیما. وقایع و حقایق را با بیشرمی تمام وارونه جلوه میدهند. خودشان مردم را میکشند ولی در صدا و سیما آنرا به گردن عدهای آشوبگر می اندازند. لابد چند نفر را هم پیدا میکنند که جلوی دوربین اعتراف کنند تا حسابی بیننده را شستشوی مغزی دهند.
الان متاسفانه این رژیم توانستهاست دوباره مردم عادی را از شنیدن وقایع و اخبار صحیح محروم کند و بعبارتی آنها را ایزوله کند.موسوی و کروبی هیچگونه رسانهای ندارند که بتوانند حقهها و نیرنگهای مقام عظمای وقاحت را برای مردم تشریح کنند. اگر این وضعیت ادامه پیدا کند٬ جمهوری اسلامی موفق خواهد شد دوباره بدنه جامعه را از فعالین سیاسی جدا کند. وقتی مردم بیتفاوت شوند بهترین موقع برای قلع و قمع کردن فعالین و مخالفین سیاسی است.
بیانیههای موسوی فقط در فضای اینترنت و رسانههای خارجی انعکاس دارد. بقیه مردم که نقش تعیین کنندهای را دارند عملا زیر بمباران دروغهای صدا و سیما هستند. باید برای این مشکل چارهایی اندیشید.
hello... hapi blogging... have a nice day! just visiting here....
پاسخحذف