باور کنید این جمله را از روی حرص و کینه نمیگویم بلکه بدان باور دارم. بنظر من آقای خامنهای یکی از احمقترین و خنگترین رهبران دنیاست. دلیلش هم همین کودتایی بود که راه انداخت. حالا ببینیم عواقب این کار به نفع او تمام خواهد شد یا به ضررش:
- او میتوانست از همان اول این ماجرا به شورای نگهبان بگوید اسامی مهدی کروبی و میرحسین را از لیست نامزدها خط بزنند و رقابت بین احمدی نژاد و محسن رضایی و یکی دو نفر دیگر که حساسیتی روی آنها نیست انجام شود و نهایتا احمدی نژاد با اکثریت آرا از صندوق بیرون آید. رد صلاحیت کروبی و میرحسین در ابتدای کار کم هزینهتر از این وضعیت بود.
- آنها این سناریو را طراحی کردند تا فضای انتخابات پرهیجان شود و همه را به سر صندوقها بکشانند. آزادی نسبی بمدت دو سه هفته به مردم دادند. با مناظرههای تلویزیونی مردم را حسابی شارژ کردند تا نهایتا از انتخابات استقبال بیسابقه شود.
حالا چرا میزان مشارکت برای آنها اهمیت داشت؟
برای تثبیت موقعیت خود در معادلات منطقه و رودررویی با دیپلماسی جدید آمریکا. خامنهای معتقد است آتش مبارزه با آمریکا را باید در منطقه فروزانتر کرد. زیرا بقای نظام در التهاب و تشنج منطقه است نه در میانهرویی و تشنج زدایی.
خب. بعد از این کودتا٬ بدلیل اعتراضات مردم در مقابل این تقلب آشکار٬ پشتوانه مردمی و اتکاء به آرای تودههای مردم زیر سوال رفت و نتیجه معکوسی را برای این حکومت به ارمغان آورد. یعنی دنیا فهمید که در ایران تقلبی صورت گرفته و احمدی نژاد عملا انتصابی است نه منتخب.
برخورد سرد کشورهای اروپایی و صنعتی در برابر این انتصاب را میتوان بخوبی درک کرد.
- با انتصاب مجدد احمدی نژاد٬ کشمکشهای بین المللی علیه برنامههای هستهای و همچنین مناقشه اعراب و اسرائیل عمیقتر خواهد شد و ایران را بیشتر در انزوا و فشار قرار خواهند داد.
- از همه بدتر٬ اوضاع داخلی است. این حکومت با این کارش٬ خیلی از نیروهای وفادار و حتی بیتفاوتش را در جبهه مقابل خود قرار داد. مخصوصا نسل جوان خیلی سرخورده شدهاند. اینها منتظر میمانند تا به هر بهانهای به خیابانها بیاییند و رو در روی این حکومت بایستند.
- دیگر حنای انتخابات سالم در این نظام رنگی ندارد و مردم مطالباتشان را در برخوردهای قهری دنبال خواهند کرد.
خامنه ای اگر باهوش بود نمی بایست خودش را وسط بیاندازد و اینگونه خام و نپخته نتایج شمارش آرا را بدون تصویب شورای نگهبان تایید کند. این نشان میدهد که آنها بدون فکر خود را درون این مهلکه انداخته اند.
- جنگ قدرت بین باندهای رقیب شعلهورتر شده دامن خامنهای را نیز خواهد گرفت زیرا اکنون سرنوشت رهبر با سرنوشت احمدینژاد گره خورده و این خربزهای که آقای خامنهای خورد باید پای لرزش هم بنشیند.
البته بشرطی که مسیر جنبش اعتراضات جوانان را سیاست مداران مصالحه جو و روشنفکرنماهای مزد بگیر عوض نکنند.
- او میتوانست از همان اول این ماجرا به شورای نگهبان بگوید اسامی مهدی کروبی و میرحسین را از لیست نامزدها خط بزنند و رقابت بین احمدی نژاد و محسن رضایی و یکی دو نفر دیگر که حساسیتی روی آنها نیست انجام شود و نهایتا احمدی نژاد با اکثریت آرا از صندوق بیرون آید. رد صلاحیت کروبی و میرحسین در ابتدای کار کم هزینهتر از این وضعیت بود.
- آنها این سناریو را طراحی کردند تا فضای انتخابات پرهیجان شود و همه را به سر صندوقها بکشانند. آزادی نسبی بمدت دو سه هفته به مردم دادند. با مناظرههای تلویزیونی مردم را حسابی شارژ کردند تا نهایتا از انتخابات استقبال بیسابقه شود.
حالا چرا میزان مشارکت برای آنها اهمیت داشت؟
برای تثبیت موقعیت خود در معادلات منطقه و رودررویی با دیپلماسی جدید آمریکا. خامنهای معتقد است آتش مبارزه با آمریکا را باید در منطقه فروزانتر کرد. زیرا بقای نظام در التهاب و تشنج منطقه است نه در میانهرویی و تشنج زدایی.
خب. بعد از این کودتا٬ بدلیل اعتراضات مردم در مقابل این تقلب آشکار٬ پشتوانه مردمی و اتکاء به آرای تودههای مردم زیر سوال رفت و نتیجه معکوسی را برای این حکومت به ارمغان آورد. یعنی دنیا فهمید که در ایران تقلبی صورت گرفته و احمدی نژاد عملا انتصابی است نه منتخب.
برخورد سرد کشورهای اروپایی و صنعتی در برابر این انتصاب را میتوان بخوبی درک کرد.
- با انتصاب مجدد احمدی نژاد٬ کشمکشهای بین المللی علیه برنامههای هستهای و همچنین مناقشه اعراب و اسرائیل عمیقتر خواهد شد و ایران را بیشتر در انزوا و فشار قرار خواهند داد.
- از همه بدتر٬ اوضاع داخلی است. این حکومت با این کارش٬ خیلی از نیروهای وفادار و حتی بیتفاوتش را در جبهه مقابل خود قرار داد. مخصوصا نسل جوان خیلی سرخورده شدهاند. اینها منتظر میمانند تا به هر بهانهای به خیابانها بیاییند و رو در روی این حکومت بایستند.
- دیگر حنای انتخابات سالم در این نظام رنگی ندارد و مردم مطالباتشان را در برخوردهای قهری دنبال خواهند کرد.
خامنه ای اگر باهوش بود نمی بایست خودش را وسط بیاندازد و اینگونه خام و نپخته نتایج شمارش آرا را بدون تصویب شورای نگهبان تایید کند. این نشان میدهد که آنها بدون فکر خود را درون این مهلکه انداخته اند.
- جنگ قدرت بین باندهای رقیب شعلهورتر شده دامن خامنهای را نیز خواهد گرفت زیرا اکنون سرنوشت رهبر با سرنوشت احمدینژاد گره خورده و این خربزهای که آقای خامنهای خورد باید پای لرزش هم بنشیند.
البته بشرطی که مسیر جنبش اعتراضات جوانان را سیاست مداران مصالحه جو و روشنفکرنماهای مزد بگیر عوض نکنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر