حوادث دو سه ماهه اخیر دستاوردهای زیادی داشت که به اندازه چندین سال نهضت آزادیخواهی مردم ایران را به جلو کشاند. در اینجا به بعضی از این نکات اشارهای مختصر میکنیم:
۱- بر همه روشنفکران از هر طیف و گرایش فکری ثابت شد که این رژیم اصلاح شدنی نیست و همه راهها برای حرکتهای مسالمتآمیز بسته شده و از سوی صاحبان قدرت ٬مطالبات مردم «کودتای مخملی» اعلام میشود که در برابر آن شدیدا موضع گرفته تا جایی که از قتل عام مردم نیز ابایی ندارد. لذا حرف از مدارا با این نظام یعنی تن دادن به نظام سلطه و طولانی شدن عمر استبداد.
۲- مشخص شد از طریق شرکت در انتخابات نمیتوان تغییری در این نظام ایجاد کرد. چرا که ریش و قیچی انتخابات در دست سردمداران این نظام است و آنها هرگونه که اراده کنند میتوانند نتیجه آنرا رقم بزنند بطوریکه دیدیم حتی از بکارگیری تقلبهای ناشیانه و جابجایی نتایج آرا نیز دریغ نکردند. بنابر این کسی نمیتواند ادعا کند که در انتخابات آتی (اگر عمر این رژیم قد بدهد) میتوان با اتکا به رای مردم راه را برای تغییرات تدریجی آماده کرد.
۳- مشخص شد که ام الفساد این نظام شخص خامنهای است. او بجای رعایت بیطرفی٬ قبل از اینکه صحت نتایج آرا روال قانونی خود را طی کند٬ زرتی پرید وسط و به احمدینژاد تبریک گفت و منکر تقلب در انتخابات شد. بنابر این گیر دادن به احمدی نژاد و دولت اش یک بحث انحرافی است. خامنه ای متهم ردیف اول همه جنایت های اخیر است.
۴- مشخص شد اصولا مشکل این نظام «قانون» نیست بلکه عدم التزام به قانون باعث بسیاری از مشکلات است. وقتی رهبر این نظام در روز روشن قانون اساسی را زیر پا میگذارد و آزادی تجمعات مسالمت آمیز مردم را که در قانون اساسی تصریح شده زیر پا میگذارد و بلکه آنها را تهدید هم میکند٬ و آنها را مرتبط با انگلیس میخواند٬ حساب بقیه را شما بکنید که چگونه رفتار خواهند کرد. بقیه عناصر این نظام هم به تبعیت از رهبر قانون شکنشان هر کاری دلشان میخواهد با مردم میکنند. آنها را میزنند. میکشند٬ جنازههایشان را مخفیانه دفن میکنند و یا با اعمال وحشیانهترین روشهای غیر انسانی بازداشت شدگان را وادار به اعترافات ساختگی میکنند.
۵- مشخص شد تعالیم مذهبی و امر و نهیهای آن برای خر کردن من و شماست. آقایان هرجا که منافعشان اقتضا کند و منصب و قدرتشان را در حال از دست دادن ببینند٬ از هیچ گناه کبیرهای فرو گذار نمیکنند. مثل سگ دروغ میگویند. مثل خوک سر در آخور بیت المال میکنند و مثل گرگ به مردم حمله میکنند و آنها را به خاک و خون میکشانند. تجاوز به مردم از جلو و عقب که جای خود دارد.
۶- خوشبختانه همه اتفاقات بالا باعث شد اتحاد و همدلی بین مردم دوباره ایجاد شود. امروز جبهه مردم در یکطرف است و جبهه نظام و مزدوران جنایتکارش در یکطرف. امروز شعار مرگ بر خامنهای یک شعار جا افتاده مردمی است. همه ما در یک چیز مشترک هستیم و آن خلاص شدن از دست این نظام فریبکار است.
۷- نکته مهم حوادث اخیر این است که این نظام از طریق تظاهرات و راهپیمایی ساقط بشو نیست. این رژیم مثل رژیم پهلوی و یا دولت سابق لهستان نیست که وقتی دید زمینه مقبولیت و مشروعیت مردمی خود را از دست داده عقب نشینی کند و قدرت را به مردم واگذار نماید. این آقایان بی حیاتر از آن هستند که تن به خواست مردم بدهند. اینها را باید با زور و اردنگی از قدرت به زیر کشید. اما چگونه؟ من فعلا ایدهای ندارم.
فقط میدانم خامنهای و مزدوران سپاهیاش در مقابل مردم بیدفاع٬ اینگونه چموش هستند ٬ هنگامی که در برابر قلدری زورگوتر از خودشان قرار بگیرند مثل موش ذلیل و ترسو میشوند.
۸- خوشبختانه خامنهای کند ذهن تر آن است که قادر باشد قضایا را جمع و جور کند و دل مردم را بدست آورد. هر روز که میگذرد این نظام ضعیفتر و بیآبروتر از قبل میشود و کافی است مرتکب یک اشتباه استراتژیکی شود تا پای رو در رویی با اسرائیل و امریکا را به منطقه باز کند. آنوقت خواهیم دید گروهبان گارسیا و حسین شریعتمداری و دیگر اراذل و اوباش حکومتی چگونه از ولایت فقیه حفاظت خواهند کرد.
۱- بر همه روشنفکران از هر طیف و گرایش فکری ثابت شد که این رژیم اصلاح شدنی نیست و همه راهها برای حرکتهای مسالمتآمیز بسته شده و از سوی صاحبان قدرت ٬مطالبات مردم «کودتای مخملی» اعلام میشود که در برابر آن شدیدا موضع گرفته تا جایی که از قتل عام مردم نیز ابایی ندارد. لذا حرف از مدارا با این نظام یعنی تن دادن به نظام سلطه و طولانی شدن عمر استبداد.
۲- مشخص شد از طریق شرکت در انتخابات نمیتوان تغییری در این نظام ایجاد کرد. چرا که ریش و قیچی انتخابات در دست سردمداران این نظام است و آنها هرگونه که اراده کنند میتوانند نتیجه آنرا رقم بزنند بطوریکه دیدیم حتی از بکارگیری تقلبهای ناشیانه و جابجایی نتایج آرا نیز دریغ نکردند. بنابر این کسی نمیتواند ادعا کند که در انتخابات آتی (اگر عمر این رژیم قد بدهد) میتوان با اتکا به رای مردم راه را برای تغییرات تدریجی آماده کرد.
۳- مشخص شد که ام الفساد این نظام شخص خامنهای است. او بجای رعایت بیطرفی٬ قبل از اینکه صحت نتایج آرا روال قانونی خود را طی کند٬ زرتی پرید وسط و به احمدینژاد تبریک گفت و منکر تقلب در انتخابات شد. بنابر این گیر دادن به احمدی نژاد و دولت اش یک بحث انحرافی است. خامنه ای متهم ردیف اول همه جنایت های اخیر است.
۴- مشخص شد اصولا مشکل این نظام «قانون» نیست بلکه عدم التزام به قانون باعث بسیاری از مشکلات است. وقتی رهبر این نظام در روز روشن قانون اساسی را زیر پا میگذارد و آزادی تجمعات مسالمت آمیز مردم را که در قانون اساسی تصریح شده زیر پا میگذارد و بلکه آنها را تهدید هم میکند٬ و آنها را مرتبط با انگلیس میخواند٬ حساب بقیه را شما بکنید که چگونه رفتار خواهند کرد. بقیه عناصر این نظام هم به تبعیت از رهبر قانون شکنشان هر کاری دلشان میخواهد با مردم میکنند. آنها را میزنند. میکشند٬ جنازههایشان را مخفیانه دفن میکنند و یا با اعمال وحشیانهترین روشهای غیر انسانی بازداشت شدگان را وادار به اعترافات ساختگی میکنند.
۵- مشخص شد تعالیم مذهبی و امر و نهیهای آن برای خر کردن من و شماست. آقایان هرجا که منافعشان اقتضا کند و منصب و قدرتشان را در حال از دست دادن ببینند٬ از هیچ گناه کبیرهای فرو گذار نمیکنند. مثل سگ دروغ میگویند. مثل خوک سر در آخور بیت المال میکنند و مثل گرگ به مردم حمله میکنند و آنها را به خاک و خون میکشانند. تجاوز به مردم از جلو و عقب که جای خود دارد.
۶- خوشبختانه همه اتفاقات بالا باعث شد اتحاد و همدلی بین مردم دوباره ایجاد شود. امروز جبهه مردم در یکطرف است و جبهه نظام و مزدوران جنایتکارش در یکطرف. امروز شعار مرگ بر خامنهای یک شعار جا افتاده مردمی است. همه ما در یک چیز مشترک هستیم و آن خلاص شدن از دست این نظام فریبکار است.
۷- نکته مهم حوادث اخیر این است که این نظام از طریق تظاهرات و راهپیمایی ساقط بشو نیست. این رژیم مثل رژیم پهلوی و یا دولت سابق لهستان نیست که وقتی دید زمینه مقبولیت و مشروعیت مردمی خود را از دست داده عقب نشینی کند و قدرت را به مردم واگذار نماید. این آقایان بی حیاتر از آن هستند که تن به خواست مردم بدهند. اینها را باید با زور و اردنگی از قدرت به زیر کشید. اما چگونه؟ من فعلا ایدهای ندارم.
فقط میدانم خامنهای و مزدوران سپاهیاش در مقابل مردم بیدفاع٬ اینگونه چموش هستند ٬ هنگامی که در برابر قلدری زورگوتر از خودشان قرار بگیرند مثل موش ذلیل و ترسو میشوند.
۸- خوشبختانه خامنهای کند ذهن تر آن است که قادر باشد قضایا را جمع و جور کند و دل مردم را بدست آورد. هر روز که میگذرد این نظام ضعیفتر و بیآبروتر از قبل میشود و کافی است مرتکب یک اشتباه استراتژیکی شود تا پای رو در رویی با اسرائیل و امریکا را به منطقه باز کند. آنوقت خواهیم دید گروهبان گارسیا و حسین شریعتمداری و دیگر اراذل و اوباش حکومتی چگونه از ولایت فقیه حفاظت خواهند کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر