آقایی که شما باشید دیروز من مرگ را با باسن مبارک خودم لمس کردم. خیلی وحشتناک بود. این چنین وقتهایی است که آدم حس میکند چقدر ضعیف است.
دیروز ما با خیال راحت نشسته بودیم و داشتیم فوتبال نگاه میکردیم که یهو احساس کردم ساختمان دارد تکان میخورد. صدای قرچ قرچ اسکلت چوبی آن بخوبی شنیده شد. باور کنید اولش خیال کردم یک خرسی دارد طبقه بالا راه میرود از بس مهیب بود. آخه مادر زنم هم هر وقت میآید خانه ما همینطوری راه میرود. هر لحظه من با خودم میگویم « همین الان سقف فرو میریزد و ما میمانیم زیر آوار خفه میشویم.
خلاصه تکانهای زلزله آنقدر شدید و محسوس بود که من سراسیمه بسمت درب خروجی دویدم تا در صورت فرو ریختن سقف زیر سنگینی مادر زن محترم له نشوم.
بهرحال به خیر گذشت و خطر از بیخ گوش ما گذشت.
کی فکر میکرد توی تورنتو زلزله بیاید؟
اینها همش بخاطر بی بند و باری ممه بند شما خواهران عزیز و دوست داشتنی است.
هی گفتیم خانمها پیراهنهای یقه باز نپوشید گوش نکردید. من اصلا نمیدانم چرا خانمها دکمههای بالایی پیراهنشان را نمیبندند؟ این دکمهها را که برای خوشگلی نگذاشتند آنجا. حتما یک حکمتی داشته که خیاط محترم برای آن قسمت دکمه تعبیه کرده.
آخه این معنی ندارد که بعضی از شما خانمهای محترم دکمه بالایی پیراهنتان را نمیبندید و راست راست میایستید جلوی ما آقایان و برای ما سینه سپر میکنید. البته بعضی از خانمها هم الکی یک چیزی را میاندازند روی زمین و وقتی که خم میشوند واااااای... تمام دنیا روی سر ما آقایان خراب میشود.
خانم محترم! نکنید این کارها را.
دیدید چطوری زلزله آمد و نزدیک بود فاجعه انسانی درست بشود و ما شهید بشویم؟
بهرحال ما از امروز تصمیم گرفتیم توبه کنیم و حزب اللهی بشویم. آن هم از اون نوع حزب اللهیهای سوپر دولوکس!
دیروز ما با خیال راحت نشسته بودیم و داشتیم فوتبال نگاه میکردیم که یهو احساس کردم ساختمان دارد تکان میخورد. صدای قرچ قرچ اسکلت چوبی آن بخوبی شنیده شد. باور کنید اولش خیال کردم یک خرسی دارد طبقه بالا راه میرود از بس مهیب بود. آخه مادر زنم هم هر وقت میآید خانه ما همینطوری راه میرود. هر لحظه من با خودم میگویم « همین الان سقف فرو میریزد و ما میمانیم زیر آوار خفه میشویم.
خلاصه تکانهای زلزله آنقدر شدید و محسوس بود که من سراسیمه بسمت درب خروجی دویدم تا در صورت فرو ریختن سقف زیر سنگینی مادر زن محترم له نشوم.
بهرحال به خیر گذشت و خطر از بیخ گوش ما گذشت.
کی فکر میکرد توی تورنتو زلزله بیاید؟
اینها همش بخاطر بی بند و باری ممه بند شما خواهران عزیز و دوست داشتنی است.
هی گفتیم خانمها پیراهنهای یقه باز نپوشید گوش نکردید. من اصلا نمیدانم چرا خانمها دکمههای بالایی پیراهنشان را نمیبندند؟ این دکمهها را که برای خوشگلی نگذاشتند آنجا. حتما یک حکمتی داشته که خیاط محترم برای آن قسمت دکمه تعبیه کرده.
آخه این معنی ندارد که بعضی از شما خانمهای محترم دکمه بالایی پیراهنتان را نمیبندید و راست راست میایستید جلوی ما آقایان و برای ما سینه سپر میکنید. البته بعضی از خانمها هم الکی یک چیزی را میاندازند روی زمین و وقتی که خم میشوند واااااای... تمام دنیا روی سر ما آقایان خراب میشود.
خانم محترم! نکنید این کارها را.
دیدید چطوری زلزله آمد و نزدیک بود فاجعه انسانی درست بشود و ما شهید بشویم؟
بهرحال ما از امروز تصمیم گرفتیم توبه کنیم و حزب اللهی بشویم. آن هم از اون نوع حزب اللهیهای سوپر دولوکس!
Fekr konam zelzele toronto bekhater ba hejabi bood na bihejabi! chon emsal koli az bro bache haye sardaran eslam ba rosari haye khafan to toronto daran chap o rast miran
پاسخحذفmanam ke sare kar boodam haminjoor sakhtemoon dasht milarzid,ma ham raftim paein,vali aghaye nashenas ham rast migan,in roooza man kheili az in ba hejaba mibinam
پاسخحذفsalam doustan,age ye sari be khiaboune banbury (lesli&bayview) bezanid tedad ziadi az in bache akhonda hastan ke ba poole mardom inja khonehaye milliony kharidan.zanashonam ba rousari ,va hata man chand bar ba manto didameshon.(man khodam to on nahiye kar mikonam)
پاسخحذفباحال بودش......
پاسخحذفاقای میشه یکی کامنت این بالایی رو ترجمه کنه ما هم بخونیم؟
خیلی باحال بود
پاسخحذفمیگم چه مرگ خوش سلیقه ای بوده که با باسن مبارک احساسش کردی ، صاف رفته سراغ مواضع ملاپسندانه !
پاسخحذفbarat arezu mikonam aval gire akhoonde kalle khamei nayofti yeki ham madar zane chagh dar mored kalle khameyiha bishtar manzooram be oon jooje akhoondha ast.
پاسخحذف