من اگر به اندازه خامنه‌ای بیشرف بودم

من اگر به اندازه خامنه‌ای بیشرف بودم باز حاضر نمیشدم این مادر و دختر نازنین را از هم جدا کنم. به چشمان معصوم این دخترک خواستنی نگاه کنید. یک دنیا حرف دارد. او به مادرش بیش از هرچیز دیگری نیاز دارد. بدون مادر احساس خفگی میکند. دنیا برایش تنگ و ناامن است. آغوش مادر را می‌خواهد. صدای تپش قلب او را.

او نمی‌فهمد چرا مادرش در کنارش نیست. نمیداند زندان یعنی چی و چرا «حفظ نظام مقدس» ایجاب میکند که مادرش در زندان باشد.

اگر من حتی به اندازه خامنه‌ای بی‌شرف بودم هرگز نمی‌گذاشتم در آستانه عید نوروز چشمان این دخترک زیبا گریان باشد و قلبش از فراق مادر شکسته.

مهم نیست آدم چقدر بیشرف باشد اما حتی اگر به اندازه خامنه‌ای بیشرف و سنگدل هم که باشد چگونه میتواند در مقابل بیقراری این کودک خردسال مقاومت کند و همچنان مادرش را در زندان نگه دارد؟؟

همچنین من اگر اندازه خمینی لعنت الله علیه بیشرف بودم باز حاضر نمی شدم در دوران طلایی زمامداریم صدها و شاید هزاران پدر و مادر بی‌گناه در زندانهای جمهوری اسلامی تیرباران شوند و چشمان منتظر کودکان خردسال آنها را ازبازگشت والدین‌شان به خانه ناامید کنم.
این کارها فقط از دست خمینی و خامنه‌ای و دیگر جلادهای تاریخ برمی‌آید. این کار از عهده من و امثال من برنمی‌آید هرچند به اندازه آنها بیشرف باشم.