آقاجان! یا من خیلی از مرحله پرتم یا این ملت همیشه درصحنه خیلی گاگول تشریف دارند. آخه حرف از انتخابات زدن برای یک رژیم در حال سقوط خندهدار نیست؟
برای من مثل روز روشن است که جمهوری اسلامی دارد فرو میریزد. صدای شکستن ستون فقرات اقتصادش به وضوح شنیده میشود. فشارهای سیاسی و انزوای بین المللی و نفرت عمومی از این رژیم فاسد هیچگاه در این حد و اندازه نبوده. شکاف و اختلاف در بین سران به جاهای باریکی کشیده و دارند علیه هم افشاگری میکنند. مموتی میگوید شماها با تقلب مرا سر کار آوردید و الا من اینقدرها هم رای نداشتم. سپاه میگوید: رویت را زیاد کنی پدرت را درمیآوریم. صدا و سیما علیه دولت تبلیغات میکند و گرانیها را تقصیر بیعرضگی دولت میاندازد ومتقابلا دولت گرانیها را گردن تحریمها و سیاستهای هستهای که از طرف مقام مزخرف رهبری دنبال میشود میداند.
آدم باید مغز خر خورده باشد که توی همچون وضعیتی حرف از انتخابات ریاست جمهوری و اینجور شامورتی بازیها بزند. ملت همه جوره شما را امتحان کردهاند. دیگر نه به اصلاح طلبها اعتماد میکنند و نه به اصولگراها. همه را سر و ته یک دستمال گهی میدانند.
توی این اوضاع و احوال بهترین هدیه به این رژیم درحال احتضار این است که وارد بازی آنها بشویم. شک نداشته باشید که حکومت دینی در دنیای امروز قابل دوام نیست. اینها رفتنی اند صد در صد. جمهوری اسلامی مثل مریضی است که سکته مغزی کرده و ضربان قلبش هم از کار افتاده و دارد ریق رحمت را به امید خدا سر میکشد. بعد چند نفر سراسیمه آمدهاند به بالین این بدبخت و دارند با فوت کردن توی دهان متعفن این بیمار به خیال خودشان میخواهند او را نجات بدهند. داورجان! بلند شو برو سر زندگی خودت. بجای این کارها برو به فکر حلوا درست کردن برای این میت باش. فکر اینکه دوباره خاتمی بیاد و عبای شکلاتی و این سوسولبازیها را از سرت بیرون بیار. جمهوری اسلامی رفت!