حاج آقا نورالله از نوادگان کاشف الغطا بود. وی در سال ۱۲۸۷ه.ق در
اصفهان متولد شد. تحصیلات خود را در حوزه اصفهان شروع و پس از چندی به
عتبات مهاجرت و سپس در سال ۱۳۰۰ه.ق به اصفهان مراجعت کرد و آنجا علاوه بر
تدریس، در کنار برادرش آیتالله آقا نجفی وارد بیزینس شد.
این دو برادر شدیدترین شرارتها را در تاریخ اصفهان مرتکب شدند که در قسمتهای قبل به گوشه ای از زورگویی های برادرش یعنی حاج آقا نجفی بدان اشاره شد. اما امروز میخواهیم درباره حاج آقا نورالله صحبت کنیم.
این دو برادر شدیدترین شرارتها را در تاریخ اصفهان مرتکب شدند که در قسمتهای قبل به گوشه ای از زورگویی های برادرش یعنی حاج آقا نجفی بدان اشاره شد. اما امروز میخواهیم درباره حاج آقا نورالله صحبت کنیم.
به دنبال غروب سلطنت قاجاریه و قدرت یافتن پهلوی اول، سیاست مقابله با
روحانیت شدت مییابد و نخستین قدم برای دور کردن روحانیت در عرصه سیاسی و
اجتماعی، نوسازی دستگاه قضایی بود. علیاکبر داور وزیر عدلیه و حقوقدان
تحصیلکرده اروپا مأمور این کار شد.
وی توانست بهسرعت حقوقدانان نوگرا را بهجای قضات سنتی بنشاند، قوانین
جدیدی را با الهام گرفتن از قوانین اروپایی تهیه کند و در مسائلی چون
ازدواج، طلاق و حقوق مربوط به حضانت کودکان ایجاد کند که با احکام شرع
مغایر بود. تا پیش از نوسازی دستگاه قضایی کار قضاوت بر عهده روحانیت بود.
وی علاوه بر آن، کار ثبت اسناد را که پیش از آن در اختیار روحانیون بود،
به وکلای جدید سپرد.
سیاستهای نوگرانه رضاشاه با واکنش علما همراه شد و حاج آقا نورالله یکی از پرچمداران مبارز این عرصه به شمار میرفت که با بهره گیری از امکانات مالی فراوان نهضتی فراگیر علیه رضاشاه بپا کرد.
سیاستهای نوگرانه رضاشاه با واکنش علما همراه شد و حاج آقا نورالله یکی از پرچمداران مبارز این عرصه به شمار میرفت که با بهره گیری از امکانات مالی فراوان نهضتی فراگیر علیه رضاشاه بپا کرد.
حاج آقا نورالله برای مقابله با رضاشاه دو چیز را بهانه کرد: مخالفت با
قانون نظام وظیفه و قانون منع ارتکاب ملایان به آنچه که امر به معروف و نهی
از منکر میدانند
- نظام اجباری (سربازی)
این قانون در خرداد ۱۳۰۴ش، در زمان ریاست وزرایی رضاخان به تصویب رسید، اما اجرای آن با احتیاط و تأخیر همراه بود تا اینکه در سال ۱۳۰۶ش استاندار اصفهان، ادارهی نظام اجباری را تأسیس و اعلامیهای صادر کرد. انتشار خبر سربازگیری، موجب تشنج و آشوب در اصفهان شده، تظاهرات و تعطیل عمومی آغاز شد و مردم به منزل علما پناه آوردند.
مردم معترض به منزل علما هجوم آوردند، اما همه علما میگفتند: تا آیتالله حاج شیخ نورالله پیشقدم نشود، از ما کاری ساخته نیست. - بخشنامه مخبرالسلطنه مبنی بر ممنوعیت امر به معروف
در همین دوران نخستوزیر وقت، مخبرالسلطنه، بیانهای را در دوم شهریور اعلام کرد. در این بخشنامه، امربهمعروف و نهی از منکر را که ابزار علما برای اذیت و آزار مردم بود، ممنوع کرد.
در این بیانیه آمده بود:
«چندی پیش به این طرف مشاهده میشود که اشخاصی به نام حفظ دیانت و جلوگیری از منهیات، داخل یک سلسله عناوین و اظهاراتی میشوند و میخواهند به این وسیله اذهان عامه را مشوب ساخته و در جامعه القاء نفاق و اختلاف کنند... دولت اجازه نمیدهد خودسرانه بهصورت موعظه و نهی از منکر و بهانهی تبلیغات مذهبی، نیّات مفسدتکارانه و خودسرانه و ماجراجویانهی خود را به جامعه وارد و در اذهان مردم تولید شبهه و نفاق نمایند. این قبیل اشخاص... در حکم مفسدین فیالارض محسوب... مستوجب هرگونه تعقیب و تنبیه و مجازات هستند...»
انتشار این بخشنامه فرصت بسیار مناسبی برای هماهنگی و دعوت به شورش
روحانیون را فراهم ساخت. از طرفی قانون نظام اجباری مورد اعتراض مردم بود و
انتشار بخشنامه مخبرالسلطنه نیز باعث بسیج شدن مردم و روحانیت در یک جبهه
شد.
این اعلامیه مبارزه با رضاشاه را جدی کرد و علمای اصفهان به رهبری حاجآقا نورالله به این نتیجه رسیدند که برای تعمیم مبارزه باید به قم که مرکز حوزه تشیع ایران است مهاجرت و از آنجا خواستههای خود را اعلام کنند. سرانجام در تاریخ ۱۵ربیعالاول از اصفهان عازم قم شدند و در آنجا مورد استقبال آیت الله حائری، رئیس حوزه، قرار گرفتند و پس از استقرار، علمای بزرگ شهرستانها نیز در قم به مهاجرین پیوستند.
این اعلامیه مبارزه با رضاشاه را جدی کرد و علمای اصفهان به رهبری حاجآقا نورالله به این نتیجه رسیدند که برای تعمیم مبارزه باید به قم که مرکز حوزه تشیع ایران است مهاجرت و از آنجا خواستههای خود را اعلام کنند. سرانجام در تاریخ ۱۵ربیعالاول از اصفهان عازم قم شدند و در آنجا مورد استقبال آیت الله حائری، رئیس حوزه، قرار گرفتند و پس از استقرار، علمای بزرگ شهرستانها نیز در قم به مهاجرین پیوستند.
(برگرفته از تاریخ نوین ایران، محسن افراسیابی، ج سوم)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر