یا شوهر مظلوم:
بيچاره شوهرش. چه ميکشد از دست اين زن! . اينها که زن زندگی نيستند بلکه خانه خراب کن هستند. الان حدود ده دوازده روزه که شوهر بدبختش رو گذاشته تو خماری و خودش رفته مسافرت. نميگه اين شوهر بیچاره هم آدمه احساس داره سنگ که نيست.
خدا بداد اون شوهر بیچارهاش برسه از بس اين زن بريز و بپاش داره و اسراف ميکنه. بيست ميليون دلار داده تا بره آسمان يه چرخی بزنه و برگرده. آخه اين هم شد کار؟ بيست ميليون دلاااار! کم پوليه؟ بجای اون ميرفتی شهربازی تهران ده بیست تومن میدادی سوار چرخ فلک ميشديدی میرفتی اون بالا بالاها. هم ارزان بود و هم زودتر برمیگشتی سر خانه و زندگیات و به شوهر بیچارهات میرسیدی.
من عجب شانسی آوردم با اين انوشه خانم ازدواج نکردم والا همان هفته اول از غصه دق ميکردم . آخه کسی که بيست ميليون ميده برای يک مسافرت ده روزه لابد کفش صدهزار دلاری ميخواد جوراب ده هزار دلاری می پوشه ماشين صد ميليونی سوار میشه و خانه چند ميلياردی. آخه من بدبخت از کجا بياورم ؟ چند سال باید کار کنم تا برايش يه جفت جوراب بخرم؟
باور کنيد اگر اينجور خانمها يه خورده اهل قناعت باشند و بريز و بپاش نکنند شوهرشون مثل بيل گيتس(صاحب مايکروسافت) پولدار ميشه . اصلا همين کارها را ميکنيد که ما مردهای ايرانی ميرويم زن خارجی ميگيريم. خود من اگر يه زن خارجی داشته باشم قول ميدم کمتر از يه سال پولدار بشم و پوز اون بيل گيتس را بزنم و رويش را کم کنم. چه برسد به اینکه بجای یک زن خارجی چند تا داشته باشم.
اما بدبختی ما بالاتر از اين حرفهاست. شنیدم از روزی که اين انوشه خانوم رفته فضا بعضی خانومهای ايرانی پاشون رو کردهاند توی يک کفش و به شوهرشان گفتهاند: يا همين امروز منو ميفرستی مريخ يا اينکه ديگه نه من و نه تو! مگه من چیام از اون انوش خانوم کمتره؟
خلاصه آقاجان! ما مردهای ايرانی ديگه بدبخت شديم. از اين به بعد شرط ضمن عقد خيلی از دخترها اينه که: ماه عسل بايد برويم سياره مشتری! مراسم عروسیمون بايد توی نپتون باشه يا لااقل توی اورانوس. برای تعطیلات نوروز حتما باید برویم کهکشان راه شیری. تابستان منو ببر نزدیک خورشید تا یه خورده برنزه بشم.
حالا فرض کنيد یک مرد بدبختی از بوق سحر تا شب در بيرون کار کرده و شب خسته و کوفته مياد منزل ميبينه زنش نيست ولی يک يادداشت کوچک برايش گذاشته:
عزيزم يادم رفته بود بگم امشب دعوت هستيم عروسی دختر شمسی خانوم اينا. من با مامانم اينا یه سفینه فضایی دربست کرایه کردیم ميروم اونجا تو هم خودت بيا. دير نکنیها. آدرس رو حتما ميدونی. تالار عروسی کهکشان شيری نرسيده به سياره اورانوس .
يا حضرت عباس! کی ميره تا اورانوس!
بيچاره شوهرش. چه ميکشد از دست اين زن! . اينها که زن زندگی نيستند بلکه خانه خراب کن هستند. الان حدود ده دوازده روزه که شوهر بدبختش رو گذاشته تو خماری و خودش رفته مسافرت. نميگه اين شوهر بیچاره هم آدمه احساس داره سنگ که نيست.
خدا بداد اون شوهر بیچارهاش برسه از بس اين زن بريز و بپاش داره و اسراف ميکنه. بيست ميليون دلار داده تا بره آسمان يه چرخی بزنه و برگرده. آخه اين هم شد کار؟ بيست ميليون دلاااار! کم پوليه؟ بجای اون ميرفتی شهربازی تهران ده بیست تومن میدادی سوار چرخ فلک ميشديدی میرفتی اون بالا بالاها. هم ارزان بود و هم زودتر برمیگشتی سر خانه و زندگیات و به شوهر بیچارهات میرسیدی.
من عجب شانسی آوردم با اين انوشه خانم ازدواج نکردم والا همان هفته اول از غصه دق ميکردم . آخه کسی که بيست ميليون ميده برای يک مسافرت ده روزه لابد کفش صدهزار دلاری ميخواد جوراب ده هزار دلاری می پوشه ماشين صد ميليونی سوار میشه و خانه چند ميلياردی. آخه من بدبخت از کجا بياورم ؟ چند سال باید کار کنم تا برايش يه جفت جوراب بخرم؟
باور کنيد اگر اينجور خانمها يه خورده اهل قناعت باشند و بريز و بپاش نکنند شوهرشون مثل بيل گيتس(صاحب مايکروسافت) پولدار ميشه . اصلا همين کارها را ميکنيد که ما مردهای ايرانی ميرويم زن خارجی ميگيريم. خود من اگر يه زن خارجی داشته باشم قول ميدم کمتر از يه سال پولدار بشم و پوز اون بيل گيتس را بزنم و رويش را کم کنم. چه برسد به اینکه بجای یک زن خارجی چند تا داشته باشم.
اما بدبختی ما بالاتر از اين حرفهاست. شنیدم از روزی که اين انوشه خانوم رفته فضا بعضی خانومهای ايرانی پاشون رو کردهاند توی يک کفش و به شوهرشان گفتهاند: يا همين امروز منو ميفرستی مريخ يا اينکه ديگه نه من و نه تو! مگه من چیام از اون انوش خانوم کمتره؟
خلاصه آقاجان! ما مردهای ايرانی ديگه بدبخت شديم. از اين به بعد شرط ضمن عقد خيلی از دخترها اينه که: ماه عسل بايد برويم سياره مشتری! مراسم عروسیمون بايد توی نپتون باشه يا لااقل توی اورانوس. برای تعطیلات نوروز حتما باید برویم کهکشان راه شیری. تابستان منو ببر نزدیک خورشید تا یه خورده برنزه بشم.
حالا فرض کنيد یک مرد بدبختی از بوق سحر تا شب در بيرون کار کرده و شب خسته و کوفته مياد منزل ميبينه زنش نيست ولی يک يادداشت کوچک برايش گذاشته:
عزيزم يادم رفته بود بگم امشب دعوت هستيم عروسی دختر شمسی خانوم اينا. من با مامانم اينا یه سفینه فضایی دربست کرایه کردیم ميروم اونجا تو هم خودت بيا. دير نکنیها. آدرس رو حتما ميدونی. تالار عروسی کهکشان شيری نرسيده به سياره اورانوس .
يا حضرت عباس! کی ميره تا اورانوس!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر