دور باطل (۲):
در قسمت قبل گفتيم اگر بخواهيم با زبان خوش و بطور مسالمتآميز تغييراتی در نحوه اداره کشور ايجاد کنيم عملا به بن بست خواهيم رسيد.
بعنوان مثالی ديگر فرض کنيد بخواهيم با استفاده از اهرمهای قانونی يک رفراندام برگزار کنيم تا بر اساس نتايج آن مردم شيوه اداره کشورشان را انتخاب کنند.
برای اينکار بايد طرح برگزاری رفراندم در مجلس مطرح و به تصويب دو سوم نمايندگان برسد و اگر شورای نگهبان آن را تاييد کرد برای اعلام نظر نهايی خدمت رهبر معظم بفرستند و اگر ايشان تاييد کرد رفراندم برگزار ميشود. اين کار آنقدر دور از واقعيت است که بهتر است بگوييم شتر در خواب بيند پنبه دانه- گهی غب غب خورد گه دانه دانه.
محال است در سايه نظام ولايت فقيه و فيلتر شورای نگهبان چنان مجلسی تشکيل شود که نمايندگانش جرات مطرح کردن چنين بحثی را داشته باشند. صبح همان روزی که قرار است چنين موضوعی در مجلس طرح شود از دفتر آقا پيغام ميدهند که نمايندگان فتيله اين بحث را پايين بکشند ( مثل همان قضيه طرح اصلاح قانون مطبوعات در چند سال پيش و نمونههای ديگر). تازه به فرض تصويب در مجلس - محال است شورای فسيل شده نگهبان آنرا تاييد کند. آنها حتی مصوبه الحاق ايران به کنوانسيون منع شکنجه را مغاير شرع و قانون اساسی تشخيص دادند و آنرا رد کردند محال است اجازه چنين کاری را بدهند.
خلاصه کنم امکان برگزاری رفراندم و يا اصلاح قانون اساسی در شرايط فعلی محال است و عملی نيست.
حال میرويم سراغ فعاليتهای فرهنگی و سياسی و اجتماعی تا ببينيم آيا ميتوان از اين طريق اصلاحاتی را ايجاد کرد و مملکت را نجات داد يا خير؟
اگر بخواهيد يک کانال تلويزيونی و يا ايستگاه راديويی ايجاد کنيد به شما اجازه نميدهند( حتی در حد آقای کروبی باشيد که يار امام بود!)
اگر بخواهيد يک حزب سياسی ايجاد کنيد اولا کميسيونی در وزارت کشور هست که اساسنامه و مرامنامه احزاب را بررسی ميکند و اگر مخالف ولايت مطلقه باشيد بدون لحظهای درنگ درخواست شما را پاره کرده و داخل سطل آشغال ميريزند. بعد از گذشت سالها از همراهی ملی- مذهبی ها و نهضت آزادی با نظام و انقلاب هنوز به آنها اجازه فعاليت نميدهند و حتی اجازه يک ميتيگ و سخنرانی را ندارند چه برسد به افرادی امثال ما و شما که اساس ديدگاهمان به حکومت متفاوت است.
اين نظام نه تنها به کسی اجازه نشر روزنامه و نشريه و مجله و کتاب و فيلمی را که به هر طريق مخالف ديدگاه و سليقه حاکمان باشد را نميدهد بلکه از دسترسی مردم به رسانههای مستقر در خارج از ايران نيز جلوگيری ميکند. دقيقا مثل نظام بسته شوروی سابق. همه چيز در اختيار و تسلط هيئت حاکمه است.
اين نظام حتی نوشتههای آبکی و خام يک جوان ايرانی که خاطرات و مشاهداتش از جامعه را در قالب يک وبلاگ فکستنی انعکاس ميدهد را تحمل نميکند آنوقت شما چگونه ميخواهيد با روش مسالمت آميز اصلاحات ايجاد کنيد؟!!
پس چه بايد کرد؟ اين را در قسمت بعدی خواهم نوشت.
در قسمت قبل گفتيم اگر بخواهيم با زبان خوش و بطور مسالمتآميز تغييراتی در نحوه اداره کشور ايجاد کنيم عملا به بن بست خواهيم رسيد.
بعنوان مثالی ديگر فرض کنيد بخواهيم با استفاده از اهرمهای قانونی يک رفراندام برگزار کنيم تا بر اساس نتايج آن مردم شيوه اداره کشورشان را انتخاب کنند.
برای اينکار بايد طرح برگزاری رفراندم در مجلس مطرح و به تصويب دو سوم نمايندگان برسد و اگر شورای نگهبان آن را تاييد کرد برای اعلام نظر نهايی خدمت رهبر معظم بفرستند و اگر ايشان تاييد کرد رفراندم برگزار ميشود. اين کار آنقدر دور از واقعيت است که بهتر است بگوييم شتر در خواب بيند پنبه دانه- گهی غب غب خورد گه دانه دانه.
محال است در سايه نظام ولايت فقيه و فيلتر شورای نگهبان چنان مجلسی تشکيل شود که نمايندگانش جرات مطرح کردن چنين بحثی را داشته باشند. صبح همان روزی که قرار است چنين موضوعی در مجلس طرح شود از دفتر آقا پيغام ميدهند که نمايندگان فتيله اين بحث را پايين بکشند ( مثل همان قضيه طرح اصلاح قانون مطبوعات در چند سال پيش و نمونههای ديگر). تازه به فرض تصويب در مجلس - محال است شورای فسيل شده نگهبان آنرا تاييد کند. آنها حتی مصوبه الحاق ايران به کنوانسيون منع شکنجه را مغاير شرع و قانون اساسی تشخيص دادند و آنرا رد کردند محال است اجازه چنين کاری را بدهند.
خلاصه کنم امکان برگزاری رفراندم و يا اصلاح قانون اساسی در شرايط فعلی محال است و عملی نيست.
حال میرويم سراغ فعاليتهای فرهنگی و سياسی و اجتماعی تا ببينيم آيا ميتوان از اين طريق اصلاحاتی را ايجاد کرد و مملکت را نجات داد يا خير؟
اگر بخواهيد يک کانال تلويزيونی و يا ايستگاه راديويی ايجاد کنيد به شما اجازه نميدهند( حتی در حد آقای کروبی باشيد که يار امام بود!)
اگر بخواهيد يک حزب سياسی ايجاد کنيد اولا کميسيونی در وزارت کشور هست که اساسنامه و مرامنامه احزاب را بررسی ميکند و اگر مخالف ولايت مطلقه باشيد بدون لحظهای درنگ درخواست شما را پاره کرده و داخل سطل آشغال ميريزند. بعد از گذشت سالها از همراهی ملی- مذهبی ها و نهضت آزادی با نظام و انقلاب هنوز به آنها اجازه فعاليت نميدهند و حتی اجازه يک ميتيگ و سخنرانی را ندارند چه برسد به افرادی امثال ما و شما که اساس ديدگاهمان به حکومت متفاوت است.
اين نظام نه تنها به کسی اجازه نشر روزنامه و نشريه و مجله و کتاب و فيلمی را که به هر طريق مخالف ديدگاه و سليقه حاکمان باشد را نميدهد بلکه از دسترسی مردم به رسانههای مستقر در خارج از ايران نيز جلوگيری ميکند. دقيقا مثل نظام بسته شوروی سابق. همه چيز در اختيار و تسلط هيئت حاکمه است.
اين نظام حتی نوشتههای آبکی و خام يک جوان ايرانی که خاطرات و مشاهداتش از جامعه را در قالب يک وبلاگ فکستنی انعکاس ميدهد را تحمل نميکند آنوقت شما چگونه ميخواهيد با روش مسالمت آميز اصلاحات ايجاد کنيد؟!!
پس چه بايد کرد؟ اين را در قسمت بعدی خواهم نوشت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر