نقش فاضلاب شهری در راهبرد اصلاحات:
من تصميم خودم را گرفتم. قراره که در انتخابات شرکت کنم. آخه اين انتخابات خيلی مهمه. همه خوشبختی و يا بدبختی کشور ما بسته به نتيجه انتخابات شورای شهر. اصلا علت عقب ماندگی کشورهای جهان سوم بخاطر اين است که شورای شهر در اختيار باندهای قدرت است و نه در دست مردم. شما تاريخ معاصر ايران را ورق بزنيد. چرا از دوران مشروطيت تاکنون همه نهضتهای آزاديخواهی بینتيجه ماندند و به هدف اصلی خود نرسيدند؟ جوابش همينه که هميشه از شورای شهر و شهرداری و اينجورچيزهای مهم غافل بودند.
شما ببينيد اگر همين ستارخان و باقر خان بجای آن همه مبارزه برای استقرار مشروطيت ميرفتند مثلا شهردار ماکو يا آستارا ميشدند٬ وضع ما اينجوری بود. الان بايد مثل فرانسه و آلمان میبوديم.
ممکن است بپرسيد اصلا چرا شورای شهر اينقدر مهم است؟
اگر شورای شهر در اختيار ما باشد ميتوانيم همه مشکلات مملکت را بدون زحمت و بدون جنگ و خونريزی حل کنيم. با در اختيار داشتن شورای شهر ميتوانيم ديکتاتوری مذهبی را از بين ببريم و يک سيستم دموکرات و مردمی را يواش يواش جايگزين آن کنيم. چگونه؟
اگر شورای شهر در اختيار ما باشد. اول يک شهردار از رفيق رفقای خودمان انتخاب ميکنيم. با اين کار هم شورا دست خودمان است و هم شهرداری.
حالا ببينيم شهرداری چه امکانات و قدرتی دارد. اولين قدرت شهردار اين است که آشغالهای مردم را از جلو منازل جمع ميکند. اين کار کوچکی نيست. خيلی مهم است. فرض کنيد اگر شهردار يک روز که از خواب بیدار میشود سرحال نباشد و دلش بخواهد که اصلا زبالهها را جمع نکند ببينيد چه فاجعهای اتفاق میافتد. و يا فرض کنيد شهرداری زبالهها را جمع کند ولی بجای اينکه آنها را ببرد بيرون شهر٬ همه را جلو بيت مقام معظم رهبری خالی کند. در اين صورت همه بسيجیها و نیروهای طرفدار نظام مجبورند پشهکش بگيرند و بيفتند به جان پشه و مگسها.
قدرت ديگر شهرداری کنترل فاضلاب شهری است. بوسيله اين شبکه فاضلاب در واقع ما به همه مستراحهای مسئولين مرتبط هستيم و از تغيير و تحولات و سر و صداهای ايجاد شده در آنجا باخبر خواهيم شد. شما اين شبکه را دست کم نگيريد. مثلا فرض کنيد در یک روز موعود بخواهيم حال مسئولين را بگيريم. نه احتياجی به تظاهرات و اعتراض داريم و نه نيازی به دخالت نيروهای خارجی. يک پمپ فشار قوی توی شبکه فاضلاب شهری نصب ميکنيم و سويج آنرا مثل ضامن نارنجک در دست ميگيريم. هروقت که صدای ورود حاج آقا به مستراح از طريق دستگاه استراق سمع جاسازی شده در لوله فاضلاب توالت را شنيديم سويچ پمپ را ميزنيم. يکدفعه حاج آقا همينطوری که روی سنگ توالت نشسته و دارد زور ميزند ٬ ناگهان میبیند سيلی از فاضلاب غنی شده بصورت آتشفشان از سوراخ فاضلاب فوران ميکند. اگر اين کارها هرروز ادامه دهيم بعد از مدت کوتاهی خواهيم ديد که علما هيچوقت در انظار عمومی حاضر نخواهند شد .
خب. وقتی نیروهای بسیجی و طرفدار نظام(که مشغول کشتن مگسها هستند) و علما (که مشغول آبکشی و طهارت هستند) از صحنه اجتماع غایب شوند مملکت خودبخود پیشرفت میکند و همه مشکلات از بین خواهد رفت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر