راه پولدار شدن در خارج از کشور:
پولدار شدن در هر جايی قـلق خاص خودش را دارد. روشهای پولدار شدن در ايران را قبلا نوشتهام ( آرشيو را زير و رو کنيد پيدايش ميکنيد)
و اما پولدار شدن در خارج هم کار سختی نيست. فقط بايد يک خورده همت داشته باشيد. شما تا کی ميخواهيد برای اين و آن کار کنيد و دستمزد ساعتی چند دلار بگيريد. با اين درآمد تا صد سال ديگه هم به جايی نخواهيد رسيد. با اينگونه درامدها ٬ حداکثر ميتوانيد قبض آب و برق و تلفن و اينترنت و تلويزيون و هزار کوفت و زهر مار ديگه را بموقع بدهيد. اصلا بخاطر همين است که به اينجا ميگويند « مملکت هر دم بيل» يعنی هر لحظه يک بيل میآورند درب منزل شما. ( منظور از بيل همان قبض پرداخت است و نه بيل باغبانی و نه بيل کلينگتون)
بطور خلاصه با دو روش در خارج از کشور ميشود حسابی پولدار شد: يکی برنده شدن در لاتاری يا همان بخت آزمايی و روش ديگری سو کردن يا شکايت کردن از ديگران است.
خب. اول برويم سراغ لاتاری.
چگونه ميتوان در لاتاری برنده شد؟
خيلی ساده. يک بليط لاتاری ميخريد به قيمت دو دلار ناقابل. در موقع خريدن چشمهايتان را ببنديد و نفس عميقی بکشيد. سعی کنيد تمرکز حواس داشته باشيد و فقط به برنده شدن فکر کنيد و به چيزهای بیخود مثل احمدینژاد و انتخابات و اينجور شر و ورا فکر نکنيد. بليط را از دست فروشنده بگيريد و به خانه برگرديد. بديهی است که در موقع برگشت بايد چشمهايتان را باز کنيد و الا ممکن است خدای نکرده برويد زير ماشين و يا اگر خوش شانس باشيد برويد بغل يک خانم خوشگل که در حال عبور از پياده رو بوده.
وقتی به خانه رسيديد دوباره چشمهايتان را ببنديد و در روياهای شيرين خود غرق شويد. فکر کنيد اگر مثلا بيست ميليون دلار برنده شويد با آن پول چکار ميکنيد... یک هفته در همین حالت خماری بمانید تا نتایج را اعلام کنند. حالا دوباره چشمهایتان را باز کنید و شماره بلیط خودتان را چک کنید. حتما شما برنده شدهاید . در غیر اینصورت یک اشکالی در کار شما بوده که باید اصلاح کنید. اینقدر این کار را تکرار کنید تا به نتیجه برسید و بدون زحمت پولدار شوید.
و اما پولدار شدن از طريق شکايت کردن:
توی اينجا٬ صبح که از خواب بيدار ميشويد بايد دنبال بهانه بگرديد که چگونه ميشود از ديگران شکايت کرد و بابت خسارت وارده سی چهل ميليون دلار طلب کرد. از بقال و چغال گرفته تا شهرداری و شرکت اتوبوسرانی شهری و مترو و شرکتهای بزرگ و کوچک و غيره و غيره.
اصلا کار سختی نيست. چند ماه پیش مادر يکی از دوستان من که برای ديدن پسرش وارد فرودگاه تورنتو شده بود٬ هنگام سوار شدن به پلههای برقی٬ چادرش گير ميکنه و با کله ميخوره زمين و دماغش يه خورده خون مياد. همين باعث شد تا اين دوست ما از آنها شکايت بکنه و يک پول قلمبهای گيرش بياد. خدا شانس بده! مردم مادر دارند٬ ما هم مادر داريم. هرچه ميگم: ننه جان! خودت را يکجوری توی خيابون و یا توی اتوبوس و مترو بيانداز زمين شايد ما پولدار بشيم قبول نميکنه.
يا مثلا برويد توی يک رستوران معروف. بجای نگاه کردن به اطراف و دید زدن به پر و پاچه مردم حواستان به غذای خودتان باشد. خوب لابلای غذا را زير و رو کنيد ببينيد آیا اينقدر خوش شانس هستيد که توی غذای شما مثلا سوسکی٬ قورباغهاي٬ هزارپايی٬ کاندومی٬ چيزی پيدا شود يا خير. بمحض رويت يک شی مشکوک فورا خودتان را به بيهوشی بزنيد تا آمبولانس بيايد. در اينصورت شما پول بادآوردهای را بدست خواهيد آورد
البته يک راه ديگری هم هست: ميتوان با پول خارجیها بعنوان کار فرهنگی و يا سياسی و از اين جور چيزها بار خود را بست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر