ايران در سالی که گذشت (۴):
يکی از اتفاقات جالبی که در سال گذشته رخ داد نحوه برخورد هيئت محترم دولت با مسئله تغيير ساعت کار بانکها بود. اين دولت که مدعی است مشکلات جهان را قادر است کمتر از سه سوت حل و فصل کند٬ تا مدتها يک راه حل مناسبی برای تعيين ساعت کار بانکها پيدا نکرده بود. و اما این ماجرا اينگونه آغاز شد:
از زمان ناصرالدين شاه تا همین اواخر ٬ بانکها روال عادی و معمولی خودشان را داشتند. يعنی راس ساعت هشت همه بانکها باز ميشد و راس ساعت چهار بعد از ظهر بسته ميشد. البته در شهرستانها ساعت کار بانکها در مقايسه با تهران کمی فرق ميکرد ولی همه چيز مشخص بود و هيچ مشکلی نبود.
اين وضعيت همينطوری ادامه داشت تا اينکه يک روز صبح خیلی خیلی زود٬ احمدینژاد سوار تاکسی شد. در بين راه متوجه شد که هيچ پول نقدی در بساط ندارد جز يک سپه چک بيست هزار تومانی. از آنجايی که ميدانست صبح به اين زودی٬ کسی سپه چک را قبول نميکند و حتی ممکن است باعث زد و خورد و کتک کاری نيز بشود٬ از راننده خواست او را جلوی يک بانک پياده کند تا سپه چک را نقد کند.
به چند بانک سر زد ولی با در بسته مواجه شد. خلاصه خيلی کلافه شده بود. تصميم گرفت ساعت کار بانکها را تغيير دهد. با خودش ميگفت: اين که معنی ندارد بانکها ساعت هشت باز ميکنند. لابد اين کارمندان بانکها تا لنگ ظهر ميخوابند و نمازشان قضا ميشود . اينجوری نميشود. بانکها بايد راس ساعت جهار و نيم و قبل از اذان صبح در محل کار خود باشند. فورا به هيئت دولت رفت و ساعات جديد کار بانکها را به سراسر کشور ابلاغ کرد.
از فردای آنروز بيچاره کارمندان بانکها مثل خمیرگیرهای نانوایی از ساعت سه نيم شب از خواب بيدار ميشدند و با چشمانی خوابآلود و پف کرده در محل کار خود حاضر ميشدند. مرتب خميازه ميکشيدند و پشت ميز چرت ميزدند. مهمترين اشکال اين طرح اين بود که در آن ساعتها جز سپورهای شهرداری کسی توی خيابان نبود و لذا اصلا بانکها مشتری نداشتند. اين بود که به پیشنهاد کارمندان بانکها و بعد از رايزنیهای گسترده با نمايندگان مجلس٬ دو فوريت طرح اصلاح تغيير ساعات کار بانکها به تصويب رسيد ولی شورای نگهبان آنرا مغاير شرع تشخيص داد و رد کرد.
اين بار هم کارمندان بانکها که از شدت کمخوابی داشتند مريض ميشدند٬ به شورای تشخيص مصلحت نامه نوشتند و درخواست کردند: بياييد مثل همه جای دنيا اين مشکل پيش پاافتاده را عاقلانه حل کنيد. بياييد ساعتهای اداری را برگردانيد به حالت سابق. مرديم از بیخوابی.
شورای تشخيص مصلحت هم يک مصوبهای را گذراند و خدمت رهبر معظم فرستاد. ايشان هم عدهای از علما و فضلای حوزههای قم و تهران را جمع کرد و نظر آنها را جويا شد. عدهای مخالف بودند و عدهای موافق. کار به مناقشه و درگيری لفظی کشيد. نزديک بود خون و خونريزی راه بيفتد. بالاخره يکی از حاضران پيشنهاد خوبی داد و غائله ختم بخير شد. بر اساس آن پيشنهاد مقرر شد ساعات کار هر بانک مطابق ميل و سليقه کارمندان آنجا باشد. يعنی یک کارمند بانک هروقت حال و حوصلهاش را داشت بيايد و درب بانک را باز کند و کار مشتريها را راه بياندازد.
و اينگونه بود که يکی از بغرنجترين مشکلات سيستم اداری و بانکی کشور حل شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر