عيبهای ما ايرانیها (۱)
مقدمه: از بس از خودمان تعريف کرديم و قربان صدقه خودمان رفتيم٬ باعث شد یک عمر از عيب و ايراد خود غافل بمانيم و هرروز کلاف سردر گم مشکلات اجتماعی و سياسی مان پيچيدهتر شود بطوریکه ديگر هيچ قدرتی قادر به حل آنها نيست مگر اينکه در خودمان بازنگری کنيم و خودمان را بهتر بشناسيم.
اينکه ما صد سال دنبال برقراری دمکراسی بودهايم و هنوز در همان نقطه اول هستيم برميگردد به خودمان. لابد ما يک جور خاصی هستيم که اينقدر ديکتاتور در آستين خود پرورش ميدهيم.
مطالبی را که ميخواهم از این به بعد در چند بخش بنويسم به زير ذرهبين بردن بعضی از رفتارهای اجتماعی و باورهای غلط خودمان است و اصلا کاری با مقايسه کردن خود با مردم ديگر کشورها نداريم. ما میخواهيم ماست خودمان را بخوريم و با عيب و ايراد فرنگیها در اين نوشتار کاری نداريم.
در ضمن برای تهيه اين مطالب٬ از دو کتاب ارزنده يکی مربوط به پنجاه سال پيش و ديگری مربوط به همين اواخر استفاده خواهم کرد.
الف) پرمدعا بودن
کلماتی نظير « نمیدانم»٬ « خبر ندارم» ٬ « بلد نيستم» و « اصلا سرم نميشه» کمتر در قاموس ما ملت پيدا ميشود. در مورد همه چيز ادعا داريم. شايد همه افراد اينگونه نباشند ولی اکثريت اينگونهاند.
بطور مثال شما اسم يک خيابان يا کوچه الکی را از مردم بپرسيد. هرکس يک چيزی ميگويد و يک جور آدرس ميدهد. خيلی کم پيدا ميشود کسی بگويد« نميدانم».
اصلا چرا به جای دور برويم؟ تا بحال دقت کردهايد در ايران وقتی تصادف ميشود و دوتا ماشين بهم ميخورند چرا فورا ملت دور ماشينها جمع ميشوند؟
برای اينکه نظر کارشناس فنی بدهند! يکی ميگه حق تقدم با پيکان است. ديگری ميگه: برو بابا٬ تقصير پيکان بوده مالانده به گلگير عقب نيسان.
بخاطر همين خصلت منحصر بفرد است که وقتی ميرويم پيش پزشک٬ خودمان هم تشخيص مرض را ميدهيم و هم توصيه ميکنيم چجور دارويی برايمان بهتر است.
حالا ممکن است چون امر طبابت امری تخصصیتر است کمتر اين حالت پيش بيايد ولی حتما تا بحال ديدهايد که ما در مراجعه به وکيلهای دادگستری٬ خودمان هم طرح مشکل ميکنيم و هم راه حل ارائه ميدهيم. فکر نميکنيم که بابا جان اون بدبخت رفته سالها درس حقوق خوانده٬ کتابهای قانون مدنی و جزايی را ورق ورق کرده٬ حداقل از ما صاحبنظرتر است. لااقل به نظر کارشناسی او اعتماد کنیم.
ادامه دارد....
پی نوشت: منابع مورد استفاده: خلقيات ما ايرانيان نوشته محمد علی جمالزاده و جامعه شناسی خودمانی نوشته حسن نراقی
اينکه ما صد سال دنبال برقراری دمکراسی بودهايم و هنوز در همان نقطه اول هستيم برميگردد به خودمان. لابد ما يک جور خاصی هستيم که اينقدر ديکتاتور در آستين خود پرورش ميدهيم.
مطالبی را که ميخواهم از این به بعد در چند بخش بنويسم به زير ذرهبين بردن بعضی از رفتارهای اجتماعی و باورهای غلط خودمان است و اصلا کاری با مقايسه کردن خود با مردم ديگر کشورها نداريم. ما میخواهيم ماست خودمان را بخوريم و با عيب و ايراد فرنگیها در اين نوشتار کاری نداريم.
در ضمن برای تهيه اين مطالب٬ از دو کتاب ارزنده يکی مربوط به پنجاه سال پيش و ديگری مربوط به همين اواخر استفاده خواهم کرد.
الف) پرمدعا بودن
کلماتی نظير « نمیدانم»٬ « خبر ندارم» ٬ « بلد نيستم» و « اصلا سرم نميشه» کمتر در قاموس ما ملت پيدا ميشود. در مورد همه چيز ادعا داريم. شايد همه افراد اينگونه نباشند ولی اکثريت اينگونهاند.
بطور مثال شما اسم يک خيابان يا کوچه الکی را از مردم بپرسيد. هرکس يک چيزی ميگويد و يک جور آدرس ميدهد. خيلی کم پيدا ميشود کسی بگويد« نميدانم».
اصلا چرا به جای دور برويم؟ تا بحال دقت کردهايد در ايران وقتی تصادف ميشود و دوتا ماشين بهم ميخورند چرا فورا ملت دور ماشينها جمع ميشوند؟
برای اينکه نظر کارشناس فنی بدهند! يکی ميگه حق تقدم با پيکان است. ديگری ميگه: برو بابا٬ تقصير پيکان بوده مالانده به گلگير عقب نيسان.
بخاطر همين خصلت منحصر بفرد است که وقتی ميرويم پيش پزشک٬ خودمان هم تشخيص مرض را ميدهيم و هم توصيه ميکنيم چجور دارويی برايمان بهتر است.
حالا ممکن است چون امر طبابت امری تخصصیتر است کمتر اين حالت پيش بيايد ولی حتما تا بحال ديدهايد که ما در مراجعه به وکيلهای دادگستری٬ خودمان هم طرح مشکل ميکنيم و هم راه حل ارائه ميدهيم. فکر نميکنيم که بابا جان اون بدبخت رفته سالها درس حقوق خوانده٬ کتابهای قانون مدنی و جزايی را ورق ورق کرده٬ حداقل از ما صاحبنظرتر است. لااقل به نظر کارشناسی او اعتماد کنیم.
ادامه دارد....
پی نوشت: منابع مورد استفاده: خلقيات ما ايرانيان نوشته محمد علی جمالزاده و جامعه شناسی خودمانی نوشته حسن نراقی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر