۱۳۸۷/۱۲/۰۷
سوخت مجازی یعنی چی؟
از صبح٬ دارم به این موضوع فکر میکنم که جریان این «سوخت مجازی» چیه؟
من که یادم نمیآید توی کتاب فیزیک٬ چیزی در مورد سوخت مجازی خوانده باشم. تا انجا که من یادم میآید دو نوع سوخت داشتیم: سوخت فسیلی و سوخت غیر فسیلی.
احتمالا یک بخش هم توی فیزیک بوده که لابد ما نخواندهایم و آن این بوده که سوخت بر دو قسم است: سوخت واقعی و سوخت مجازی.
مثلا گاز٬ یک سوخت واقعی است. اما سوزشی که انسان در ماتحتش احساس میکند را سوخت مجازی مینامند. مفهوم سوخت مجازی این است که در عالم واقع٬ عمل سوختن صورت نمیگیرد بلکه در عالم مجازی یک جای آدم میسوزد.
مثال دیگر: وقتی به بچهای میگویید پدر سوخته! منظورتان این نیست که واقعا پدر آن بچه آتش گرفته و سوخته شده بلکه منظور این است که در عالم مجازی٬ پدرش با سوخت مجازی مورد مهرورزی قرار گرفته است.
حالا برگردیم به راهاندازی مجازی نیروگاه اتمی بوشهر با استفاده از سوخت مجازی.
خب. ما چشمهایمان را میبندیم و فرض میکنیم یک پروژه را از زمان شاه تاکنون٬ برایش این همه خرج کردهایم و اینهمه به روسیه و دیگر کشورها باج دادهایم تا راه بیفتد. حالا که موقع راهاندازی ان شده میبینیم ای داد بی داد! مشکل اصلی ما تهیه سوخت آن است. عباس و تقی و نقی را صدا میکنیم که بروند ببینند قیمت سوخت در بازارهای جهانی چند است و تهیه آن چقدر برای ما آب میخورد؟
بعد از مدتی که میگذرد میآیند و میگویند چون ما خودمان معادن اورانیوم به اندازه کافی نداریم باید از خارج تهیه کنیم. اما چون ما در محاصره اقتصادی هستیم مجبوریم سوخت مورد نیاز خودمان را از بازار سیاه و یا از طریق باج دادن به روسیه با چند برابر قیمت تهیه کنیم که آن هم تضمینی نیست. ممکن است یکروز بدهند و یکروز بامبول دربیاورند.
اصغر آقا که حساب کتاب کردنش خوب است را صدا میکنیم و از او میخواهیم برایمان حساب کند که با توجه به هزینههای انجام شده روی این پروژه از ابتدا و تاکنون و با در نظر گرفتن خواب سرمایه و تورم جهانی و همچنین قیمت سوخت مورد نیاز و بقیه هزینههای تعمیر و نگهداری٬ بالاخره برق تولیدی این نیروگاه کیلوواتی چقدر برای ما آب میخورد؟
اصغر آقا میگوید: مرد حسابی! این حساب و کتابها را باید اول کار میکردی و نه موقع راهاندازی!
دو سه روز بعد اصغر آقا را به جرم تشویش اذهان عمومی میگیرند و میبرند زندان. او در زندان اعتراف میکند که با عوامل صهیونیسم بین الملل روابط جنسی داشته و یک بچه هم از او دارد.
بعد می آییم میگوییم اصلا حساب کتاب نمیخواد. این قرتی بازیها مال فرهنگ غرب است. توکل میکنیم به خدا و میرویم جلو. نفت را میفروشیم به قیمت مفت و با پولش اورانیوم وارد میکنیم به قیمت بازار سیاه. بعد برق تولید میکنیم به قیمت خدا تومن! که تا قیام قیامت مجبوریم روی آن سوبسید بدهیم.
بعد میبینیم اوضاع مالی داره خراب میشه و اینطوری نمیشه هزینههای این نیروگاه را تامین کرد. به همین خاطر فکری به نظرمان میرسد. اسرائیل را تحریک میکنیم که بیاید بزند اینجا را درب و داغون کند تا ما از دست این نیروگاه خلاص شویم. اسرائیل هم میگه برو بابا دلت خوش اه! ما توی همین غزهاش موندیم حالا بیاییم نیروگاه شما را بمباران کنیم؟ بروعمو خدا روزیات را جای دیگری حواله کند.
بعد میگوییم چارهای نیست. اینجا را باید با سوخت مجازی راهاندازی کنیم. یعنی مثل بچهها که روی یک صندلی مینشینند و ادای رانندگی کردن را درمیآورند٬ ما هم الکی دستگاهها را روشن میکنیم و توی راکتورها مقداری هستههای ذرت را میریزیم و مقداری نمک و روغن هم به آن اضافه میکنیم و تند و تند چس فیل درست میکنیم.
جشن میگیریم و هی به خودمان تبریک میگوییم و از خودمان تشکر میکنیم.
با این روش٬ به دنیا هم ثابت میکنیم که ما برای مدیریت جهان آمادهایم.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
راه اندازی سایت مشروطه
برای خواندن مطلبی درباره دروغگویی روحانیون از وبسایت مشروطه دیدن فرمایید. لینک اینجا
-
برای خواندن مطلبی درباره دروغگویی روحانیون از وبسایت مشروطه دیدن فرمایید. لینک اینجا
-
ناخدا هم رفت. روحش شاد و یادش گرامی. معدنی بود پر از خاطره و تجربه. حیف شد که رفت و به آرزویش که رهایی مام میهن از چنگال نظام جور و ستم بود...
-
ای آقایون! اگر بدانید در باز کردن درب ماشین برای خانم ها چه رمز و رازی نهفته است هرگز اجازه نخواهید داد هیچ خانمی دستش به دستگیره درب برسد. ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر