یادش بخیر اون قدیمها آنفولانزا یک بیماری بود در حد یک سرماخوردگی. البته یک کم شدیدتر. فرت و فرت آدم عطسه میزد و آب دماغ آدم مثل لوله آب یک اینچی شر و شر روان میشد . آدم سردرد میگرفت و گلویش عفونت میکند و آب غورت دادن مصیبت بود. البته درمانش هم خیلی سخت نبود. دو تا پنی سیلین و مقداری پماد ویکس میزدیم و دو سه تا لحاف و پتو می انداختیم روی خودمان و میگرفتیم میخوابیدیم. خودش خوب میشد. البته آش شلغم هم بیتاثیر نبود. خلاصه کافی بود دو سه روز ترشی و غذاهای سرخ کردنی نخوردی تا خوب بشی. اما حالا چی؟ یک روز آنفولانزای مرغی میاد هزار نفر را می کشد. یکروز آنفولانزای گاوی میاد صدها نفر را دراز میکند. حالا هم آنفولانزای خوکی آمده و دهها تن را همینجوری بیخودی و بیجهت فرستاده اون دنیا. حالا بگذریم از بیماریهای ناشناختهای مثل ایدز و سرطان. آقاجان! اصلا اون قدیمها سرطان نبود. البته مرگ و میر بود ولی نه در این حد و اندازه. حالا علتش چیه؟ علتش این است که اون قدیمها رحم و مروت در بین مردم زیاد بود و گناه و معصیت کم. این بود که خدا هم جلوی بلاهای آسمانی را میگرفت و ویروسها را میفرستاد یک جای دورتر. الان شما ببینید این خانمها چقدر معصیت میکنند؟ همینطوری همه چیزشون را میریزند بیرون و دل ما را آب میکنند. ما هم یک آه می کشیم و خدا هم بلاهای آسمانی نازل میکند. یکروز آنفلانزای مرغی یکروز آنفولانزای خوکی لابد یکروز هم سرماخوردگی قورباغه ای. چند روز پیش که هوا آفتابی و خوب بود من رفتم مرکز شهر تورنتو. آقاجان نمیدانید چه خبر بود. محشر کبرا بود. خانمها یک لباس هایی پوشیده بودند که فقط اندازه یک وجب از پایین تنه و اندازه یک کف دست از بالاتنه معلوم نبود. بقیهاش مثل هلو زده بود بیرون. خب با این وضعیت شما میخواهید ما آنفولانزا نگیریم؟ همین که تا حالا از شدت دید زدن چشم هایمان از حدقه نزده بیرون جای شکرش باقیه. البته یک دلیل دیگر هم وجود دارد و آن برمیگردد به تربیت خانوادگی و آداب معاشرت. مثلا اون قدیمها کسی که آنفولانزا میگرفت و یا سرما می خورد اولا از خانه بیرون نمی آمد و میگرفت استراحت میکرد و دیگران را مریض نمیکرد. ثانیا موقع عطسه زدن دستش را جلوی دهانش میگرفت تا ویروسهایش در محیط پخش نشود. ولی الان چی؟ تاحالا از خودتان پرسیده اید اصلا این آنفولانزای خوکی چطوری شیوع پیدا کرده؟ به احتمال زیاد یک خوکی مریض بوده و موقع عطسه کردن دستش را جلوی دهانش نگرفته و دیگران را هم مبتلا کرده و امروز کار به اینجا کشیده شده. یک نکتهای هم هست که نمی خواستم آنرا بگم و ایجاد تشویش اذهان عمومی نمایم ولی خب شاید گفتنش هم خیلی بیفایده نباشد و آن اینکه هیچ دقت کرده اید که هربار که نزدیک انتخابات میشود و این ضدانقلابهای از خدا بیخبر انتخابات را تحریم میکنند یک بلای آسمانی نازل میشود؟ آن از انتخابات مجلس که همزمان بود با آنفلانزای مرغی و این هم از انتخابات فعلی و آنفولانزای خوکی.
۱۳۸۸/۰۲/۱۱
آنفولانزا هم ٬آنفولانزاهای قدیم
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
راه اندازی سایت مشروطه
برای خواندن مطلبی درباره دروغگویی روحانیون از وبسایت مشروطه دیدن فرمایید. لینک اینجا
-
برای خواندن مطلبی درباره دروغگویی روحانیون از وبسایت مشروطه دیدن فرمایید. لینک اینجا
-
ناخدا هم رفت. روحش شاد و یادش گرامی. معدنی بود پر از خاطره و تجربه. حیف شد که رفت و به آرزویش که رهایی مام میهن از چنگال نظام جور و ستم بود...
-
ای آقایون! اگر بدانید در باز کردن درب ماشین برای خانم ها چه رمز و رازی نهفته است هرگز اجازه نخواهید داد هیچ خانمی دستش به دستگیره درب برسد. ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر