۱- احمدی نژاد و خیلی از مسولین جمهوری اسلامی به این واقعیت پی بردهاند که برای جلب آراء توده مردم٬ باید خودشان را نقطه مقابل هاشمی رفسنجانی نشان بدهند.
بخاطر همین اصل بود که چهارسال قبل احمدینژاد با اقبال عمومی مواجه شد و باز بهمین سبب است که در مناظره اخیر سعی کرد رقیب اصلی خود را هاشمی معرفی کند.
حالا شما ببینید این چه حکومتی است که رئیس مجلس خبرگان و تشخیص مصلحتش اینقدر مورد نفرت عمومی است که مقابله با او باعث محبوبیت و جلب آرا میشود!
البته همین استدلال در مورد رهبر نظام هم مطرح است. اگر مردم بفهمند که آقای خامنهای طرفدار یک کاندیدای مشخص است٬ قطعا مردم به آن کاندیدا رای نخواهند داد و میروند سراغ کاندیدای رقیب او. بعنوان مثال حمایت آقای خامنهای از ناطق نوری در مقابل خاتمی.
حالا با این اوصاف٬ بنازم به مردمی بودن این نظام که شخصیتهای اول و دومش اینقدر محبوبیت نزد مردم دارند!
۲- خدا را سپاسگزارم که این حرفها از گلوی همین وابستگان نظام بیرون آمد. اگر همین حرفهای رد و بدل شده در این مناظره را یک نویسنده عادی در روزنامه یا سایت اینترنتی مینوشت و یا یک دانشجو در دانشگاه تهران فریاد میزد٬ او را بجرم تشویش اذهان عمومی و اتهام به مسولین نظام و تلاش برای براندازی نظام مقدس میفرستادند آنجایی که عرب نی انداخت!
حالا شما تصور کنید که چه زندگی هایی بخاطر گفتن یکدهم این حرفها از هم متلاشی نشد و چه سرها به سر دار نرفت!
۳- تکلیف محمود که روشن است. یک آدم شلوغ و سطحینگر و هوچیگر. اما آدم تعجب میکند از ماست بودن این میرحسین. آخه تو که نمیتوانی جواب حرفهای یک خل و دیوانه را بدهی پس چطور میخواهی فردا حقوق این ملت را از باند رهبری و سپاه و موتلفه بگیری؟
۴- من که با دیدن این مناظرهها تغییری در دیدگاهم داده نمیشود. این برنامهها برای من مثل تماشای فوتبال دو تیم فنرباغچه و تراکتورسازی تبریز است. هر تیمی که ببرد من خوشحال میشوم و میرویم به جام جهانی!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر