انقلاب که شد٬ شاه و وابستگان سلطنت پهلوی از ایران خارج شدند و کشورهای اروپایی با آغوش باز از آنها استقبال کردند ولی متاسفانه اکنون هیچ کشوری حاضر نیست این آخوندهای حکومتی و حزباللهیها را بپذیرد حتی سوریه و لبنان هم جای امنی برای آنها نیست. باید قبول کنیم که با سقوط رژیم ٬ اینها روی دست خودمان باد میکنند و باید از هم اکنون فکری به حال آنها بکنیم.
بنظر من بهتر است قم را بدهیم به این اراذل و اوباش. دورش یک حصار بلند بکشیم به چه گندگی. هر چی آخوند و بسیجی و سپاهی و حزب اللهی در کشور هست که میخواهد در زیر سایه ولایت فقیه باشد و زندگی لجنی داشته باشد را بگیریم و بیاندازیم توی آنجا. به آنها بگوییم اینجا مال شماست. هر غلطی دلتان میخواهد بکنید. میخواهید رادیو تلویزیون داشته باشید٬ میخواهید دعای کمیل بخوانید٬ توی سرخودتان بزنید٬ حدود اسلامی را اجرا کنید و همدیگر را سنگسار و قصاص کنید٬ در زیر زمین خانهتان انرژی هستهای اختراع کنید٬ از توی خانهتان ادعای مدیریت دنیا را بکنید٬ خلاصه هر گهی دلتان میخواهد بخورید آزاد آزادید ولی کاری به کار مردم ایران نداشته باشید.
البته بیانصافی هم نکنیم. قبل از هر کاری دو نفر را از قم به تهران منتقل کنیم. یکی آیت الله منتظری و دیگری آیت الله صانعی. این دو نفر نشان دادند که آدم حسابیاند و قابل احترام. بقیه آنها لیاقتشان همان زندگی خفت بار زیر سایه ولایت فقیه است.
اگر اینطوری بشود٬ هم ما راحت میشویم و هم حزب اللهیها. آنها میتوانند کشور خودشان را هرطور که دوست دارند اداره کنند. مردم ایران هم بتوانند یک زندگی شاد و آزاد را شروع کنند که در شان نام ایران و ایرانی باشد. یک زندگی مبتنی بر آشتی با جهان و صلح و برابری و آزادمنشی.
اقتصاد کشور قم میتواند براساس درامدهای حاصل از خمس و زکات٬ صندوق صدقات و همچنین صادرات سوهان و پشمک به دیگر نقاط ایران پایه ریزی شود. روزنامه کیهان و خبرگزاری فارس را هم میفرستیم کنار دست آنها برایشان کار مطبوعاتی کنند و مقاله بنویسند و افشاگری کنند.
البته به ما مربوط نیست و به خودشان مربوط است ولی من فکر میکنم اینها کاری میکنند که بعد از چند سال مردم قم هم آنها را با تیپا بیاندازند بیرون!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر