من نمیدانم چرا برخی از دوستان در تحلیل حوادث اخیر و ارزیابی از آینده جنبش اینقدر خوشخیال هستند و تصور میکنند که بالاخره یکجوری این نظام مطالبات مرذم را تمکین خواهد کرد و قضایا با خیر و خوشی بهپایان خواهد رسید.
مثلا بعضیها حدس میزنند بالاخره خامنهای همه کاسه کوزهها را به سر احمدینژاد میشکند و انتخابات را باطل میکند. بعضی هم برعکس٬ میگویند باند احمدینژاد و مصباح موفق میشوند خامنهای را کنار بزنند. بعضی میگویند هاشمی رفسنجانی با کمک مراجع و خبرگان راه میانهای را برای حل بحران پیدا میکند و بعضی میگویند بدنه سالم سپاه کودتا خواهد کرد و ....
من فکر میکنم این نوع پیشگوییها زاییده شیوههای سنتی ما ایرانیان است که همیشه انتظار داریم برای حل مشکلات بزرگ راه حلهای ساده و بیدردسر و راحت الحلقوم پیدا کنیم.
تجربه سی ساله نشان داده که در مواجهه با فهم رفتارهای این نظام باید مثل خود آنها فکر کنیم نه بجای آنها. ما چون معمولا عادت داریم از عقلمان استفاده کنیم خیال میکنیم خامنهای هم با دیدن این همه اعتراضات وسیع مردم و کشت و کشتارها و ضرب و شتمها به این فکر میافتد که باید راه حلی را پیدا کند و از بن بست بیرون آید.
در صورتی که خامنهای اصلا توی این باغها نیست. او یا اصلا فکر نمیکند و یا اینکه موقع فکر کردن مثل ما فکر نمیکند.
خامنهای اعتقاد دارد که راه سعادت این مردم آن است که همیشه در نبرد با غرب باشند. او اعتقاد دارد دمکراسی و اتکای به رای مردم از شگردها و ترفندهای غرب است تا ملتهای مسلمان را زیر سیطره خود بگیرند. بنابر این او کسی را میخواهد که در مواجهه با غرب پررو و پرجرات باشد و با او هماهنگ.
او تقلب را در انتخابات امری مباح میداند که به مصلحت کشور است. تصور او از اعتراضات مردم این است که با ایجاد ترس و کشتن تعدادی از دستگیر شدگان سر و صداها میخوابد و وضعیت قابل کنترل میشود.
او اصلا مثل ما اعتراضات مردمی را آنالیز نمیکند. برای او کشته شدن ندا و امثالهم و انعکاس جهانی آن آنقدر مهم نیست که بخواهد تجدید نظری بکند. او میگوید اگر یکقدم عقب بیایم مردم تا خیابان پاستور و بیت رهبری خواهند آمد. بنابر این او تصمیم دارد تا آخر خط برود!
خب اینها را نگفتم تا شما را بترسانم و یا ناامید کنم. اتفاقا میخواهم بگویم شرایط فعلی طوری است که سبب امیدواری است. خوشبختانه یا بدبختانه ما با یک گاو شاخدار عصبی طرف هستیم. ضمن اینکه مقابله با گاو عصبی خطرآفرین و پردردسر است اما خوشبختانه او گاو است و نمیتواند درست فکر کند و قضایا را تحلیل کند. او حتی خیر و صلاح خودش را بخوبی تشخیص نمیدهد. گاو عاقل نیست که دست از نبرد بردارد. این ما هستیم که باید با تدبیر او را به زمین بزنیم.
ناامیدی زمانی به سراغ ما خواهد آمد که انتظار داریم قضایا با خوبی و خوشی و در کوتاهترین زمان حل شود و وقتی اینگونه نشد و انتظار ما برآورد نشد بیدرنگ ناامید ی به سراغ ما خواهد آمد.
اما اگر شناخت واقعی از خوی و خصلت دشمن مان داشته باشیم هرگز ناامید نخواهیم شد. خوشبختانه خامنه ای تصمیم دارد تا سقوط این نظام کوتاه نیاید. این نظام اگر سقوط کند بساط دخالت مذهب در سیاست و اجتماع برچیده خواهد شد و تا ابد مردم ایران از قید و اسارت افکار مذهبی نجات پیدا خواهند کرد.
مثلا بعضیها حدس میزنند بالاخره خامنهای همه کاسه کوزهها را به سر احمدینژاد میشکند و انتخابات را باطل میکند. بعضی هم برعکس٬ میگویند باند احمدینژاد و مصباح موفق میشوند خامنهای را کنار بزنند. بعضی میگویند هاشمی رفسنجانی با کمک مراجع و خبرگان راه میانهای را برای حل بحران پیدا میکند و بعضی میگویند بدنه سالم سپاه کودتا خواهد کرد و ....
من فکر میکنم این نوع پیشگوییها زاییده شیوههای سنتی ما ایرانیان است که همیشه انتظار داریم برای حل مشکلات بزرگ راه حلهای ساده و بیدردسر و راحت الحلقوم پیدا کنیم.
تجربه سی ساله نشان داده که در مواجهه با فهم رفتارهای این نظام باید مثل خود آنها فکر کنیم نه بجای آنها. ما چون معمولا عادت داریم از عقلمان استفاده کنیم خیال میکنیم خامنهای هم با دیدن این همه اعتراضات وسیع مردم و کشت و کشتارها و ضرب و شتمها به این فکر میافتد که باید راه حلی را پیدا کند و از بن بست بیرون آید.
در صورتی که خامنهای اصلا توی این باغها نیست. او یا اصلا فکر نمیکند و یا اینکه موقع فکر کردن مثل ما فکر نمیکند.
خامنهای اعتقاد دارد که راه سعادت این مردم آن است که همیشه در نبرد با غرب باشند. او اعتقاد دارد دمکراسی و اتکای به رای مردم از شگردها و ترفندهای غرب است تا ملتهای مسلمان را زیر سیطره خود بگیرند. بنابر این او کسی را میخواهد که در مواجهه با غرب پررو و پرجرات باشد و با او هماهنگ.
او تقلب را در انتخابات امری مباح میداند که به مصلحت کشور است. تصور او از اعتراضات مردم این است که با ایجاد ترس و کشتن تعدادی از دستگیر شدگان سر و صداها میخوابد و وضعیت قابل کنترل میشود.
او اصلا مثل ما اعتراضات مردمی را آنالیز نمیکند. برای او کشته شدن ندا و امثالهم و انعکاس جهانی آن آنقدر مهم نیست که بخواهد تجدید نظری بکند. او میگوید اگر یکقدم عقب بیایم مردم تا خیابان پاستور و بیت رهبری خواهند آمد. بنابر این او تصمیم دارد تا آخر خط برود!
خب اینها را نگفتم تا شما را بترسانم و یا ناامید کنم. اتفاقا میخواهم بگویم شرایط فعلی طوری است که سبب امیدواری است. خوشبختانه یا بدبختانه ما با یک گاو شاخدار عصبی طرف هستیم. ضمن اینکه مقابله با گاو عصبی خطرآفرین و پردردسر است اما خوشبختانه او گاو است و نمیتواند درست فکر کند و قضایا را تحلیل کند. او حتی خیر و صلاح خودش را بخوبی تشخیص نمیدهد. گاو عاقل نیست که دست از نبرد بردارد. این ما هستیم که باید با تدبیر او را به زمین بزنیم.
ناامیدی زمانی به سراغ ما خواهد آمد که انتظار داریم قضایا با خوبی و خوشی و در کوتاهترین زمان حل شود و وقتی اینگونه نشد و انتظار ما برآورد نشد بیدرنگ ناامید ی به سراغ ما خواهد آمد.
اما اگر شناخت واقعی از خوی و خصلت دشمن مان داشته باشیم هرگز ناامید نخواهیم شد. خوشبختانه خامنه ای تصمیم دارد تا سقوط این نظام کوتاه نیاید. این نظام اگر سقوط کند بساط دخالت مذهب در سیاست و اجتماع برچیده خواهد شد و تا ابد مردم ایران از قید و اسارت افکار مذهبی نجات پیدا خواهند کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر