من این حرف را برای دلخوشی خودم و شما نمیگویم بلکه براساس ارزیابی روند اعتراضات مردم در این شش ماه گذشته به این اطمینان رسیدهام که مسولین جمهوری اسلامی دیگر بهیچوجه قادر به برگرداندن اوضاع به وضعیت قبل از انتخابات نیستند و از آنجایی که واقعا یک آدم حسابگر و عاقل توی دم و دستگاه آنها نیست که راه و چاه را به رهبر دیکتاتور و مغرور نشان دهد٬ و اگر هم هست کسی به او اعتنا نمیکند بنابر این بدون برو برگرد این ساختمان کهنه و معیوب نظام حاکم محکوم به فرو ریختن است و هیچکس هم قادر نیست جلوی ریزش آنرا بگیرد. تنها کاری که میشود کرد این است که مواظب بود زیر آوار این فروپاشی نماند.
با یک حساب دو دوتا چهارتا میتوان به این نکته رسید که کودتاگران هیچ اهرمی علیه جنبش مردم ندارند جز اعمال خشونت. یعنی توی جهان بینی آنها چیز دیگری جز این راه نیست. ادبیاتشان را در صدا و سیما و کیهان ببینید. میگویند معترضان ساختارشکنی کرده اند و باید آنها برخورد کوبنده کرد. همان کاری که توی این شش ماه گذشته کردند. هرچی توان داشتند ریختند توی خیابانها. سپاه و اطلاعات ماموریتهای اصلیشان را ول کردند و آمدند کمک نیروی انتظامی. کشتند و زدند و تجاوز کردند و زندانی کردند با این تصور که مردم خواهند ترسید و از شدت اعتراضات خواهند کاست.
خب ببینید بعد از شش ماه حکومت پلیسی و بگیر و ببند چه نتیجهای گرفتند. حوادث روز عاشورا رادیکالتر و حادتر از حوادث مشابه قبل بود. این نشانه چیست؟
خوشبختانه یا بدبختانه هنوز هم این آقایون آدم نشدهاند و خیال میکنند که اگر موسوی و کروبی را بگیرند همه صداها میخوابد و همه برمیگردند به خانههای خودشان و گل میگویند و گل میشنوند!
همین روند نشان میدهد که جمهوری اسلامی راه خیر و شر خودش را هم بلد نیست و افتاده است توی سراشیبی سقوط و دیگر قادر نیست خودش را کنترل کند.
توصیه من به همه مسولین ردههای متوسط و پایین این است که اگر بهر دلیل شهامت رویارویی با این نظام ظالم را ندارید لااقل به فکر آینده خود باشید و اینقدر در کنار آنها نمانید تا زیر آوار له و مدفون شوید. این نظام تمام شد. به فکر آینده شرافتمندانهای باشید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر