این قضیه تشت و سردرگمی مردم در روز 22 بهمن این خوبی را داشت که فکرو چاره ای برای ادامه راه جنبش صورت بگیرد و از این شلم شوربا بودن خارج گردد.
قضیه 22 بهمن امسال من را یاد بازی تیم ملی فوتبال ایران با بحرین در ده پانزده سال پیش می اندازد. آخه خیلی زور دارد تیمی که چندین سر و گردن از حریف چلموی کند ذهن خود بالاتر است به آنها ببازد.
همین شکست با بحرین باعث شد یک تحول جدی در فوتبال ایران بوجود آید و تا مدتها تیم ملی وضعیت نسبتا بهتری پیدا کند.
گرچه در 22 بهمن این حکومت کودتا بود که شکست خورد ولی ما هم شکست خوردیم . ما هم نتوانستیم قدرت اصلی خودمان را بروز دهیم و دهان یاوه گویی مقام عظما را سرویس کنیم. اما هر چه بود تمام شد. الان هم وقت تجربه اندوزی و هموار کردن ادامه راه است. اتفاقا خیلی خوب شد این نقصان و نقطه ضعف جنبش مردمی ایران خودش را در 22 بهمن نشان داد ( یعنی نبود یک شورای رهبری).
دیر یا زود این کمبود خودش را در جایی بروز میداد و چه خوب شد که در همین آغاز راه خودش را نشان داد تا شاید صاحب نظران و خوش اندیشان این جنبش چاره ای بیاندیشند.
آنچه که مسلم است باید دو کار بصورت همزمان انجام شود:
اول اینکه بعضی از ما که توان و بینش سیاسی درست و حسابی نداریم بیخودی نیروی مردم را هدر ندهیم. چه عیبی دارد کسانی مثل من و نبوی و مهاجرانی غیره یک مدتی با سیاست خداحافظی کنیم و برویم دنبال ادبیات و داستان نویسی و اینجور چیزها و هر وقت جنبش پیروز شد دوباره برگردیم و هر چه دلمان خواست اسب تروا اختراع کنیم.
واقعا این حرف را جدی میگم. اگر من نمیتوانم به جنبش و این حرکت تاریخی مردم کمکی بکنم آیا بهتر نیست یک مدتی دور و بر مسایل سیاسی نیایم و اینطرفا آفتابی نشوم؟
دوم این که دیر یا زود این جنبش باید مشکل بی برنامگی و عدم تمرکز سیاستگزاری خود را حل کند. این حرف که همه مردم خودشان رهبر این جنبش اند که برای فاطی تنبان نمیشود. چنبش های مردمی در همه جا با هدایت متمرکز و حساب شده به نتیجه رسیده اند.
یک شورای سی چهل نفره را درست کنید از همه افراد موجه و صاحبنظر با گرایش های مختلف و این شورا بشود کانون رهبری جنبش. واقعا اگر ما قادر نباشیم از بین خودمان سی نفر را بعنوان نماینده جنبش یا سخنگو و یا شورای رهبری و یا هر اسم دیگری انتخاب کنیم بدرد غاز چراندن هم نمیخوریم.
باید توقعاتمان را پاییین بیاوریم و چهره های نسبتا موجه را بعنوان نماینده گروهی از مردم قبول کنیم.
باید توقعاتمان را پاییین بیاوریم و چهره های نسبتا موجه را بعنوان نماینده گروهی از مردم قبول کنیم.
بالاخره ما دیر یا زود به چنین چیزی احتیاج خواهیم داشت.وچود چنین شورایی در خارج کشور میتواند توجه دنیا را بخود جلب کند و قدرت دیپلماسی جنبش را بالا خواهد برد و از این بی در و پیکری درخواهد آورد.
من نمیدانم راه عملی تشکیل چنین شورایی از کجا باید آغاز شود ولی این را میدانم که ابتدا باید اهمیت تشکیل چنین شورایی را بحث کنیم و جا بیاندازیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر