در
این قسمت ملاحظه خواهید کرد که اوضاع محاصره و حمله کربلا در سال
۱۸۴۲میلادی چقدر شبیه اوضاع فعلی ما در شرایط تحریم اقتصادی و ستیز بیهوده
با امریکا بود و چگونه حماقت یک آخوند مرتجع متوهم باعث کشته شدن صدها و یا
هزاران نفر شد.
در قسمت قبل گفتیم در سالهای ۱۸۰۰ تا ۱۸۴۲ شیعیان مقیم کربلا بتدریج
ثروتمند و پرجمعیت شده بودند و در نتیجه شروع به اذیت و آزار سنی مذهبان
شهر کردند. آنها دور شهر را دیوار بلندی کشیدند و برای خود نیروی انتظامی
تشکیل دادند.
در نمازها دیگر نام سلطان عثمانی در خطبه های جمعه برده نمی شد و بلکه برعکس ابوبکر و عمر و عثمان را لعن میکردند و دستورات و فرامین حکومت مرکزی، مورد بی اعتنایی قرار می گرفت بطوریکه فرماندار دولتی کربلا را از شهر بیرون کردند.
تداوم این ناآرامی ها، حکومت عثمانی را بر آن داشت تا علی رضا پاشا را با سه هزار سرباز، به سوی کربلا بفرستد. آنان شهر را محاصره کردند؛ اما این محاصره به حمله منتهی نشد و علی رضا پاشا، بدون موفقیت به بغداد بازگشت.
(شخصیت اش شبیه باراک اوباما بود و اهل تسامح و تساهل!)
در نمازها دیگر نام سلطان عثمانی در خطبه های جمعه برده نمی شد و بلکه برعکس ابوبکر و عمر و عثمان را لعن میکردند و دستورات و فرامین حکومت مرکزی، مورد بی اعتنایی قرار می گرفت بطوریکه فرماندار دولتی کربلا را از شهر بیرون کردند.
تداوم این ناآرامی ها، حکومت عثمانی را بر آن داشت تا علی رضا پاشا را با سه هزار سرباز، به سوی کربلا بفرستد. آنان شهر را محاصره کردند؛ اما این محاصره به حمله منتهی نشد و علی رضا پاشا، بدون موفقیت به بغداد بازگشت.
(شخصیت اش شبیه باراک اوباما بود و اهل تسامح و تساهل!)
حکومت عثمانی فهمید که علی رضا پاشا از عهدۀ حل مشکل کربلا بر نمی آید و
به همین دلیل، او را از ولایت عراق خلع کرد و در سال ١٢۵٨ قمری، محمد نجیب
پاشا را که پیش از آن والی شام و به خشونت مشهور بود، به جایش منصوب کرد.
در همان ابتدا، موافقت با درخواست نجیب پاشا برای ورود به شهر کربلا، از سوی علما مجددا رد شد.
والی جدید عراق که توقّع چنین برخوردی را نداشت، دستور محاصرۀ کربلا را صادر کرد و در بیانیه ای، فرصت یک ماهه ای به علما داد تا تسلیم خواسته هایش شوند.
این مهلت، به پایان رسید؛ امّا تسلیم نشدند.
نجیب پاشا اعلام کرد که اگر مردم دروازۀ شهر را باز نکنند، او به زور وارد خواهد شد. در پی این اتفاقات، سید کاظم رشتی به همراه شاهزادۀ قاجاری، ظل السلطان به اردوگاه نجیب پاشا رفتند امّا تلاش های مصرّانه این دو سودی نبخشید.
نجیب پاشا اعلام کرد که با مردم کاری ندارد و مردم باید سرنوشت خود را از یاغیان جدا کنند و قول داد که پناهندگان به حرم امام حسین و اباالفضل العباس (علیهما السلام) و حاضران در خانۀ سید کاظم رشتی و ظل السلطان، در امان باشند.
در همان ابتدا، موافقت با درخواست نجیب پاشا برای ورود به شهر کربلا، از سوی علما مجددا رد شد.
والی جدید عراق که توقّع چنین برخوردی را نداشت، دستور محاصرۀ کربلا را صادر کرد و در بیانیه ای، فرصت یک ماهه ای به علما داد تا تسلیم خواسته هایش شوند.
این مهلت، به پایان رسید؛ امّا تسلیم نشدند.
نجیب پاشا اعلام کرد که اگر مردم دروازۀ شهر را باز نکنند، او به زور وارد خواهد شد. در پی این اتفاقات، سید کاظم رشتی به همراه شاهزادۀ قاجاری، ظل السلطان به اردوگاه نجیب پاشا رفتند امّا تلاش های مصرّانه این دو سودی نبخشید.
نجیب پاشا اعلام کرد که با مردم کاری ندارد و مردم باید سرنوشت خود را از یاغیان جدا کنند و قول داد که پناهندگان به حرم امام حسین و اباالفضل العباس (علیهما السلام) و حاضران در خانۀ سید کاظم رشتی و ظل السلطان، در امان باشند.
در همین حال یکی از مجتهدین شهر به نام سید صالح حائری ادعا کرد که حضرت عباس را در خواب دیده:
" من حضرت عباس (ع) را در خواب دیدم که فرمود به اهل کربلا بگو با قوای دولت جهاد کنند و مطمئن باشند که منصور و مظفر خواهند شد"
" من حضرت عباس (ع) را در خواب دیدم که فرمود به اهل کربلا بگو با قوای دولت جهاد کنند و مطمئن باشند که منصور و مظفر خواهند شد"
به دستور نجیب پاشا، قبل از ورود به کربلا، مدّت بیست و سه روز، شهر را
محاصرۀ شد و از رسیدن مواد غذایی به شهر، جلوگیری گردید و در این مدّت نیز
گاهی شهر را آماج توپخانه سنگین قرار می داد.
سرانجام، سربازان عثمانی در روز سیزدهم نوامبر سال ۱۸۴۲ میلادی با ایجاد
روزنه ای در ضلع شرقی حصار شهر، وارد شهر شدند و دست به کشتار عظیمی زدند و
اعلام کردند که برای سر هر یاغی، ١۵٠ پیاستر (واحد پول عثمانی) جایزه می
دهند.
خانۀ سید کاظم رشتی، مورد تعرض قرار نگرفت؛ اما حرم های مطهر در معرض حمله و اهانت واقع شدند و بخش هایی از آنها تخریب شدند و اشیای قیمتی آنها به غارت برده شدند.
میگویند مردم آنچنان در خانه بزرگ سید کاظم رشتی تجمع کرده بودند که بیش از ۵۰ نفر در اثر ازدحام کشته شدند.
در گزارش نامق پاشا، نمایندۀ دولت عثمانی آمده بود که در مجموع حدود ۶۵٠ نفر کشته شدند که ۴٠٠ تن از ایشان از سربازان عثمانی اند. در روایات مورخان شیعه تعداد کشته ها را به ده هزار نفر نوشته اند که رقم اغراق آمیزی است.
خانۀ سید کاظم رشتی، مورد تعرض قرار نگرفت؛ اما حرم های مطهر در معرض حمله و اهانت واقع شدند و بخش هایی از آنها تخریب شدند و اشیای قیمتی آنها به غارت برده شدند.
میگویند مردم آنچنان در خانه بزرگ سید کاظم رشتی تجمع کرده بودند که بیش از ۵۰ نفر در اثر ازدحام کشته شدند.
در گزارش نامق پاشا، نمایندۀ دولت عثمانی آمده بود که در مجموع حدود ۶۵٠ نفر کشته شدند که ۴٠٠ تن از ایشان از سربازان عثمانی اند. در روایات مورخان شیعه تعداد کشته ها را به ده هزار نفر نوشته اند که رقم اغراق آمیزی است.
بالاخره آقا سيد صالح تسليم و دستگير شد و او را بردند به استانبول .
سلطان عثماني عبدالحميد به ملاحظه مراتب علميه و سيادت سيد از كشتنش درگذشت و سيد را در قفس آهنين محبوس داشت، اين خبر به ايران رسيد. بالاخره سيد را به ايران فرستادند و در تهران بر مسند حجت الاسلامي جلوسش دادند.
سلطان عثماني عبدالحميد به ملاحظه مراتب علميه و سيادت سيد از كشتنش درگذشت و سيد را در قفس آهنين محبوس داشت، اين خبر به ايران رسيد. بالاخره سيد را به ايران فرستادند و در تهران بر مسند حجت الاسلامي جلوسش دادند.
منابع:
- تاريخ بيداري ايرانيان، ص ۵۲
- مكارم الآثار، ج ۵، ص ۱۶۸۵
- تاريخ عراق، ترجمه: دكتر هادي انصاري، ج یکم ص ۳۴۶
- تاريخ بيداري ايرانيان، ص ۵۲
- مكارم الآثار، ج ۵، ص ۱۶۸۵
- تاريخ عراق، ترجمه: دكتر هادي انصاري، ج یکم ص ۳۴۶
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر